کلیپ تصویری | چرا آسوده زندگی نمیکنیم؟
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 07:17 دقیقه
- منبع: چگونه آسوده تر زندگی کنیم؟/ج2
- 07:17 دقیقه | کیفیت (پایین(10 مگابایت) | متوسط(16 مگابایت) | بالا(110 مگابایت))
- آپارات: (ببینید)
متن:
آسودهتر زندگی کردن مقصود خداست. آسودهتر زندگی کردن مقصد بسیاری از احکام الهی است. آسودهتر زندگی کردن شاخص معنویت است. آسوده نبودن علامت دوری از خداست. و دین برای رسیدن به یک زندگی آسوده نه تنها برنامه دارد که اصرار دارد.
انسان در اوج گرفتاریهایش باید آسوده باشد. روحش آرامش داشته باشد. میفرماید امیرالمؤمنین علی(ع) «الزّهدُ فی الدّنیا الرّاحَةُ العُظمی»؛ عظمی یعنی اعظم، یعنی با عظمتترین راحتی. پس آقا اشکال ندارد ما با عظمتترین راحتی را بهدست بیاوریم؟ نه چه اشکالی دارد؟ آن راحتطلبی بد است چی بود آن ماجرایش؟ آن راحتی مذموم بود و راحتطلبی مذموم بود، این راحتی آن راحتی ممدوح است. هر لحظه باید ما خودمان را به این راحتی برسانیم.
اگر ما این کار را انجام بدهیم آنوقت فرق بین مؤمن و غیر مؤمن، متّقی و غیر متّقی کاملاً شناخته میشود. ولی انگار دینداران هنوز از دین بهره نبردهاند برای آسودگی خاطر، آسودگی خیال، آسودگی جسم، آسودگی محیط، آسودگی خانواده. بهره نبردهاند خودشان را به اوج آسودگی برسانند. اگر بهره برده بودند مؤمنین از این ایمانشان از تقوا و زهدشان برای بهدست آوردن آسودگی، الآن همه عاشق دین بودند. حیاتی میدانستند همه برای خودشان این را.
اگر مردم، مردم مؤمن در زندگیشان این آسودگی در چهره، در روحیه، در اوج مشکلات حتّی دیده بشود، مردم به دین اقبال پیدا میکنند. اینقدر ما آرامش را تجربه نکردیم، موسیقی وِر ور ور ور، دنگ دنگ دنگ دارد میکوبد روی سرت، یک دانه سنسور بگذار ببین همین موسیقی آرام الآن دارد چیکار میکند با تو! میگوید نه من آرام هستم. عزیز من تو اصلاً آرامش نمیفهمی یعنی چی؟ اصلاً نمیدانی آرامش چی هست.
نگران موفقیتهای شغلی و کسب و کارش هست، لبخند هم میزند مثل یک آدم آرام. تو واقعاً الآن آرام هستی؟ بله مشکلی ندارم. بابا خیلی درگیر هستی. امواج مغزت دارد نشان میدهد. نه! من همیشه اینجوری هستم. خب ببینید اینها، اینها هیچوقت توی درّه سقوط نمیکنند میدانید؟ در کمال امنیت به سر میبرند. چون ته درّه هستند. یکی از علامتهای کسانی که با ناآرامی خو کردند این است، مشکلاتش برطرف شده، حالا نشسته آرام توی فضایی میگوید خب، فکر کنم من الآن باید به کدام نگرانیام بپردازم؟ حالا الآن نگرانی یادت نمیآید ول کن جهنّم! این فرصت را غنیمت. نه نه من، آ! آ! آن راستی آن موضوع اگر نشد خیلی! اصلاً یادش نبودم. مثل سیگار شروع میکند پوک زدن آن نگرانی. بابا تو معتاد هستی، اصلاً نمیتوانی بدون نگرانی زندگی بکنی! تو انگیزۀ همۀ رفتارهایت رفع نگرانی بوده!
مامانت تو را تربیت میکرده شاید هی تو را از یک چیزهایی ترسانده درس خواندی از آن بچگی. نکند مامانت خودش نگرانیهایش را به تو هی منتقل کرده. چهجوری تربیت شدی تو؟ آسودگی پس کو؟ مزهاش را نچشیده آدم. از یک قسمتهایی از آسودگی جسمی، از یک قسمتهایی از آسودگی روحی کلاً صرفنظر کردیم. مقدار تقاضای ما از آسودگی کلاً آمده پایین. آسودگیای که اسلام برایش توصیههای عجیب و غریب دارد.
از برنامۀ غذا خوردن تا لباس پوشیدن، خوابیدن تا بیدار شدن، از آمیزش تا ارتباط با در و همسایه و رفقا. اینقدر فوت و فنهای قشنگی اسلام به ما میدهد، برای رسیدن به یک زندگی شیک. برای رسیدن به یک زندگی پر از شادی. منتها متأسفانه ماها شاید دین را بد تبلیغ کردیم که مردم فقط یک بُعد دین را توجّه بهش میکنند و آن این هستش که ما به هر صورتی زندگی کردیم بالاخره باید به فکر این باشیم که به خدا مقرّب بشویم، خدا هم کاری ندارد با اینکه با چه بدبختیای داری زندگی میکنیم. کاری ندارد؟ پس دین برای چیست اصلاً؟ آسودهتر زندگی کردن مقصود خداست. آسودهتر زندگی کردن مقصد بسیاری از احکام الهی است. آسودهتر زندگی کردن شاخص معنویت است. آسوده نبودن علامت دوری از خداست. و دین برای رسیدن به یک زندگی آسوده نه تنها برنامه دارد که اصرار دارد. و این آسودگی در همۀ ابعاد هست. جسمی و روحی، شخصی و اجتماعی، شغلی و غیر شغلی.
دینداران هنوز از دین بهره نبردهاند برای آسودگی خاطر، آسودگی خیال، آسودگی جسم، آسودگی محیط، آسودگی خانواده. اگر بهره برده بودند مؤمنین از این ایمانشان از تقوا و زهدشان برای بهدست آوردن آسودگی، الآن همه عاشق دین بودند.