دانشگاه صنعتی شریف-اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل (970908)
راهحل بسیاری از مشکلات کشور «کار جمعی و تشکیلاتی» است/ تا وقتی «زندگی جمعیِ مؤمنین» ضعیف باشد، ظهور رخ نمیدهد/ «اصلاحطلب و اصولگرا» دوقطبیِ کاذبی است که ما را با آن، سرِ کار گذاشتهاند!/ در غرب، دو قطبیِ جدیدی در حالِ شکلگیری است؛ «غربگرایان» و «استقلالطلبان»/ چرا نمیتوانیم مشکل غربگرایان را در کشورمان حل کنیم؟ چون کار تشکیلاتی بلد نیستیم!
شناسنامه:
- مکان: دانشگاه صنعتی شریف
- زمان: 1397/09/08
- صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در جمع اعضای شورای عمومی «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل» در دانشگاه صنعتی شریف، دربارۀ «ضرورت کارِ جمعی و تشکیلاتی برای رفع مشکلات کشور» به سخنرانی پرداخت که در ادامه فرازهایی از آن را میخوانید:
کار جمعی و تشکیلاتی، راهِ حل بسیاری از مشکلات جامعه است
- شما دانشجویانی که عضو انجمن اسلامی دانشجویان مستقل هستید در واقع دارید «کار تشکیلاتی» انجام میدهید. نفسِ کار جمعی و تشکیلاتی، بسیار باارزش است و راهِ حلِ بسیاری از مشکلات جامعۀ ما، توسعۀ اینگونه رفتارهای جمعی است.
- بنده این نوع تشکیلات و این نوع فعالیت در انجمنهای اسلامی را-که در آن، افراد از سطوح پایین انتخاب میشوند و به یک اتحادیه ختم میشود- همیشه ستایش کردهام و تعجبم از این است که چرا این نوع فعالیتها تکثیر نمیشود؟! چرا شما دربارۀ قالبِ فعالیت خودتان، زیاد تبلیغات نمیکنید؟!
رفتار حرفهای تماشاگران پرسپولیس مقابل تیم ژاپنی، نشان داد که «ما داریم کارِ جمعی را یاد میگیریم»
- تشکیلات، جایی است که افراد با تضارب آرا، گفتگو و سنجش عُرضههای یکدیگر، انتخاب و عزل میشوند و توسط همدیگر شنیده میشوند و بهتدریج، رشد میکنند. ما باید در این عَرضۀ عُرضهها و تضارب آرا و تواناییها، حرفهای عمل کنیم؛ مثل تیمهایی که بهصورت کاملاً حرفهای با هم مسابقه میدهند و یکی از آنها برنده میشود و این برندهشدن را از همدیگر میپذیرند.
- دربارۀ اتفاقات اخیر ورزشی، یکی از اخباری که برای بنده خیلی خوشحالکننده بود، تعریفهایی بود که از تماشگران تیم پرسپولیس میشد؛ آنها در مقابل تیم ژاپنی، خیلی حرفهای برخورد کردند و حتی با وجود شکست تیمشان در بازی نهایی، تیم رقیب را هم در آخر، تشویق کردند و تا آخرِ مراسم در ورزشگاه ماندند؛ قهر نکردند و ناسزا نگفتند. این یعنی ما داریم کارِ جمعی را یاد میگیریم و در این زمینه داریم رشد میکنیم.
در غرب، غالباً «فریبِ جمعی» صورت میگیرد نه «کارِ جمعی»!/ ما در جامعۀ خودمان، به کارِ تشکیلاتی عادت نداریم
- بنده این را قبول ندارم که غربیها، کار جمعی را حقیقتاً آموختهاند و در این زمینه از ما جلوتر هستند! آنجا اساساً کار جمعی صورت نمیگیرد، بلکه آنجا غالباً «فریبِ جمعی» صورت میگیرد. آنجا حقیقتاً مردم تأثیرگذار نیستند، اینجاست که حقیقتاً مردم تأثیرگذار هستند.
- مشکل این است که ما در جامعۀ خودمان، به کارِ تشکیلاتی و تأثیرگذاری از این ناحیه، عادت نداریم، بیشتر به «کارِ جمعیِ بدون تشکیلات» عادت داریم؛ مثلاً در حماسۀ ۹دی میآییم و اثر حضور خودمان را نشان میدهیم، یا در پیادهروی اربعین غوغا میکنیم، ولی در اربعین هم بسیاری از افراد، بدونِ تشکیلات، حاضر میشوند و بهصورت «تکتک» وارد صحنه میشوند و به زیارت میروند بدون اینکه همه مقیّد باشند بهصورت «کاروانی» بروند و کاروانها با همدیگر ارتباط منسجمی داشته باشند.
موفقیت در جبههها، به این دلیل بود که «کار تشکیلاتی» انجام میشد
- اگر در جریان دفاع مقدس، در جبهههای جنگ موفق بودیم، به این دلیل بود که چیزی شبیه «کار تشکیلاتی» در جبههها انجام میشد. در آن دوران، جوانهای یک محله، دور هم جمع میشدند و گروهانها و گردانهای بسیج مردمی را شکل میدادند، و گردانها نیز لشکرها را شکل میدادند، لذا هرکدام از این لشکرها معمولاً مربوط به یک شهر بودند. درحالیکه ارتش و نیروهای نظامی، معمولاً اینطور نیستند و از همۀ شهرها در یک لشکر حضور دارند؛ چون ارتش یک سازمان است نه یک تشکیلاتِ مردمی.
- اگر یک تشکیلات مردمی، بتواند نیروهای زیادی را جذب کند، معلوم میشود، پیوندهای مردمی در آن، خوب شکل گرفته است و مسئول آن تشکیلات، وقت گذاشته، ارتباط گرفته، گفتگو کرده و دیگران را متقاعد کرده است و با روابط قوی خودش توانسته است افراد زیادی را به تشکیلات خود جذب کند.
برای کسانی که در تشکیلات رشد میکنند، بیشتر احترام قائلم تا کسانی که در سازمانها رشد میکنند
- باید به تشکیلات، اصالت بدهیم و برایش ارزش قایل بشویم. تشکیلات، یک الگو برای زندگیِ جمعی است. بنده برای کسانی که در تشکیلات رشد میکنند، خیلی بیشتر احترام قائل هستم تا کسانی که در سازمانها و نهادها رشد پیدا میکنند، یا کسانی که به هر دلیل دیگری، برجسته میشوند و فعالیت میکنند.
- کسانی که در تشکیلات رشد میکنند، قدرت بیان و متقاعدکنندگیِ بیشتری دارند و افرادی هستند که اهل تبیین و اهلِ توضیحدادن و توجیهکردن منطقیِ رفقای خود هستند و اهل ارتباطگرفتن با دیگران هستند.
تا وقتی روابط اجتماعی و زندگی جمعیِ مؤمنین، ضعیف باشد، ظهور رخ نمیدهد/ بسیاری از مشکلات کشور، به عدم توانایی ما در زندگی جمعی برمیگردد
- واقعاً امام زمان(عج) برای اینکه ظهور کنند منتظر تحققِ چه اتفاق خوبی هستند؟ ظهور، وابسته به ازبینرفتنِ بدیها در میان عامۀ مردم نیست! ظهور، منتظرِ افزایش کمّیِ مؤمنان و خوبان نیست؛ ظهور وقتی رخ میدهد که «کیفیتِ مؤمنان و معتقدان» افزایش پیدا کند. اما کیفیتِ مؤمنان در چه جهتی باید بهتر شود؟ آیا خوبیهایی مثل شهادتطلبی، نمازشبخواندن یا خمسدادن در میان مؤمنان باید افزایش پیدا کند؟
- پاسخ اصلی این است: کیفیّت مؤمنان در یک موضوع باید بهبود پیدا کند و آن «زندگی جمعی و روابط اجتماعی مؤمنان» است. اگر مؤمنان در روابط اجتماعیِ خودشان ضعیف باشند و ارتباطهای اجتماعیشان مثمرِ ثمر نباشد و در حدِ مسائل اخلاقی باقی بماند و به تشکیلات، تبدیل نشود، ظهور رخ نخواهد داد، چون این مهمترین ابزار حکومت امامزمان(عج) است.
- الان باید دید که چقدر از مشکلات کشورمان، به عدم توانایی ما در زندگی جمعی وابسته است؟ از شما دانشجویان انتظار میرود که در اینباره، بحث و گفتگو کنید و تصمیم بگیرید.
در فرانسه یک «دوقطبی جدید» دارد رخ میدهد/ جناحبندیِ سیاسی در غرب، در حال تغییر است
- شما فکر کنید که آیا اصطلاحاتی مانند «چپ» و «راست» یا «اصولگرا و اصلاحطلب»، اصطلاحات درستی هستند؟! در انتخابات اخیر فرانسه، اصطلاحِ «چپ و راست» از طرف کاندیداها محکوم شده بود و الان در فرانسه یک «دوقطبی جدید» دارد رخ میدهد.
- دربارۀ همین انتخابات اخیر فرانسه، بررسی کنید و ببینید که چرا گفته میشود رئیس جمهور کنونی فرانسه، آخرین رئیس جمهور این کشور خواهد بود؟ چرا جناحبندیِ سیاسی در غرب، در حال تغییر است؟ ارتباط این مسائل را با وضعیت کشور خودمان هم بررسی کنید.
«اصلاحطلب و اصولگرا» دوقطبیِ کاذبی است که ما را با آن، سر کار گذاشتهاند!
- اصطلاحِ «اصلاحطلب و اصولگرا» یک اصطلاح حقیقی نبود، بلکه یک اصطلاح کاذب بود و ما را با آن، سر کار گذاشتهاند! بنده به آدمهای خوب و بدی که در جریانهای مختلف هستند، کاری ندارم، اما ببینید اختلاف اساسی در کشور ما از اولِ سرِ چه مسئلهای بوده است؟ سرِ همین چیزی بوده که امروزه در فرانسه هم یک دو قطبیِ جدید دارد سرِ آن شکل میگیرد. بنده در اینباره، ساعتها وقت گذاشتهام و گزارشهای آن را خواندهام و حتی با برخی از فرانسویها صحبت کردهام.
- اگر این دوقطبیِ حقیقی در جامعۀ ما هم وجود دارد، باید خیلی شفاف دربارۀ آن حرف بزنیم. باید بتوانیم سرِ این اختلافِ حقیقی، بهطور جدّی بحث کنیم.
در غرب، دو قطبیِ جدیدی در حالِ شکلگیری است؛ «غربگرایان» و «استقلالطلبان»
- امروز دو قطبیِ جدیدی در غرب(اروپا) در حالِ شکلگیری است؛ با نام «غربگرایان» و «استقلالطلبان» البته آنها بهجای کلمۀ استقلالطلبها از کلمۀ «سالاریتطلبها» استفاده میکنند.(البته آنها خودشان را «غرب» نمیدانند بلکه میگویند: ما میانۀ غرب و شرق هستیم) سالاریتطلبها خودشان را در مقابل مثلث «لندن، واشنگتن، تلآویو» میدانند و میخواهند استقلال کشور خود را در مقابل این مثلث شوم، حفظ کنند.
- سالاریتطلبهای اروپایی میگویند: «جریان استکبار، برای اینکه اجازه ندهد ملتهای اروپایی، به خودگردانیِ واقعی برسند، دارد همۀ کشورهای اروپایی را با هم، یکی میکند.» همچنین میگویند: «جریان مهاجرت آفریقاییها و مسلمانها به کشورهای غربی، توطئۀ استکبار جهانی است برای اینکه ملتهای اروپایی هویّت خودشان را از دست بدهند.» الان حدود 18درصد جمعیت فرانسه را مهاجران تشکیل میدهند(یعنی از هر شش نفر، یک نفر مهاجر است) و این فرانسه، در مقابل کسانی که دارند فرانسه را اداره میکنند، ضعیف شده است!
- امروزه محبوبیت رئیسجمهور فرانسه به ۲۰ درصد کاهش یافته است؛ در تاریخ فرانسه سابقه نداشته که در دومین سال ریاستجمهوری، محبوبیت یک رئیسجمهور تا این حدّ پایین بیاید. جالب اینجاست که او برای رأی آوردن در انتخابات، شعارهای استقلالطلبان (سالاریتطلبها) را مطرح کرده بود! او در واقع مردم را فریب داد و رأی آورد. لذا امروز، سالاریتطلبها و جریانهای ضداستکباری در فرانسه، میخواهند دوقطبیِ جدیدی در فرانسه ایجاد کنند و کاری کنند که در انتخابات بعدی، جریان وابسته به مثلث استکبار، دیگر نتواند انتخابات را تصاحب کند.
نخبگان فرانسوی میگویند: روسیه، فرانسه و ایران، میتوانند در مقابل حلقۀ «لندن، واشنگتن، تلآویو» بایستند
- نخبگان فرانسوی بعد از جریان داعش، فهمیدهاند که حساب مسلمانان ایران با حساب مسلمانان داعش فرق میکند، چون ایران در کنار روسیه با داعشیها جنگیده است. آنها معتقدند: سه کشور روسیه، فرانسه و ایران، میتوانند در مقابل حلقۀ «لندن، واشنگتن، تلآویو» بایستند.
- سالاریتطلبها میگویند: در کشوری مثل فرانسه، معمولاً مهاجران هستند که با رأیدادنِ خودشان در انتخابات، باعث میشوند جریان غربگرا در فرانسه، روی کار بیاید. لذا جریان غربگرا، همیشه به رأی مهاجران تکیه میکند. متأسفانه مردم ایران، غالباً از این جریانهای مهمی که در کشورهای دیگر رخ میدهد، بیخبر هستند.
سخن غیرکارشناسانۀ بهزاد نبوی!/ چرا نمیتوانیم مشکل غربگرایان را در کشورمان حل کنیم؟
- در یک صفحه اینترنتی، مطلبی را از آقای «بهزاد نبوی» خواندم که واقعاً سخن غیرکارشناسانهای بود. ایشان گفته بود که «ما اول باید مشکلمان را با جهان حل کنیم!» سؤال این است که مشکلمان را با کدام جهان باید حل کنیم؟ آیا باید با حلقۀ «لندن، واشنگتن، تلآویو» مشکل خود را حل کنیم؟!
- شما ببینید نخبگان فرانسه و آلمان، دربارۀ این مثلث استکباری چه میگویند؟ ببینید در بالکان، مسیحیان در اینباره چه میگویند؟ در بوسنی و هرزگوین، از یک جمعیت 2میلیون نفری، حدود 200هزار نفر کشته شدند. این کشتار توسط صربها و کرواتها انجام شد و الان مسلمانها تحت حمایت آمریکاییها قرار دارند! آمریکاییها طوری مردم این کشور را فریب دادهاند که وقتی مراسم سالگرد کشتار مردم بوسنی(مارشمیرا) برگزار میشود، صاحبعزای اصلی که در صدرِ جلسه قرار میگیرد، سفیر آمریکاست! درحالیکه هوشمندان میدانند که صربها هم فریب آمریکاییها را خوردند و مسلمانها را کشتند.
- الان ما دربارۀ کشور بوسنی، چگونه باید موضعگیری کنیم؟ چه شد که یکدفعهای، بوسنی در ادبیات سیاسی کشور ما محو شد؟ آمریکا چه بازیای در اروپا دارد اجرا میکند؟ و چگونه همین بازی را در کشور ما انجام میدهد؟ ببینید از چه کسانی حمایت میکند؟ در منطقه، از چه کسانی حمایت میکنند؟ چگونه با تقویت داعشیها در منطقه، چند هدف را با هم میزنند؟
ما کار تشکیلاتی بلد نیستیم لذا موفق نمیشویم
- نخبگان فرانسوی از اینکه ما نمیتوانیم مشکل غربگرایان را در کشورمان حل کنیم، ابراز تعجب میکنند و میگویند: آیا تعداد آنها بیشتر است؟ آیا جوانان شما این مسئله را نمیفهمند؟ مشکل کجاست؟ پاسخ من به سؤال آنها فقط این بود که «ما متشکّل نیستیم»
- مشکل ما این است که «کار تشکیلاتی بلد نیستیم» در واقع ما بلد نیستیم با هم حرف بزنیم و با هم کنار بیاییم، لذا به نتیجۀ مطلوب، نمیرسیم؛ در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و شورای شهر هم، چون بلد نیستیم با هم کنار بیاییم لذا نتیجه نمیگیریم. هرکسی خودش را صاحب تشخیص و اهل عمل به تکلیف میداند! باید از او پرسید: شما بدون درنظر گرفتنِ اقتضائات زندگی جمعی، چطوری به این تکلیف رسیدهای؟! یک مادر، در خانوادهاش به همین سادگی به تکلیف نمیرسد که چه غذایی درست کند، بلکه نیاز همۀ افراد خانواده را درنظر میگیرد!
- اینکه میبینید آمار طلاق در جامعه، بالا میرود، در واقع بُعد فرهنگیِ همین مسئله است؛ همینکه ما نمیتوانیم و بلد نیستیم با هم درست زندگی کنیم. بنده شنیدهام که اخیراً در فرانسه، برخی از گروههای خودجوش و مردمی، طرحی شبیه طرح صالحین درست کردهاند تا به جوانان فرانسوی برای صیانت از خانواده، آموزش بدهند.
- شما دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، آیا میخواهید مشکلات کشور را صرفاً به شیوۀ اعتراض حل کنید؟! آیا صرفاً با اعتراض و انتقاد، امور کشور اصلاح میشود و مشکلات برطرف خواهد شد؟! بیانیه صادر کردن، فقط یکی از کارهای جزئی تشکیلات است، باید در صحنۀ عمل، وارد شوید و بهصورت تشکیلاتی کار کنید.
باید کار تشکیلاتی را از پیامبر(ص) یاد بگیریم/ ایشان مردم مدینه را در گروههای 10نفره سازماندهی کرد
- ما باید کار تشکیلاتی را از پیامبر گرامی اسلام(ص) یاد بگیریم! ایشان مردم مدینه را در گروههای 10نفره سازماندهی کرد بهگونهای که هر 10نفر، یک مسئول داشتند و یک شورای مرکزی 12نفره تعیین شده بود که این گروههای 10نفره را سازماندهی میکرد. حالا شما ببینید کدام امامجمعه یا امامجماعتِ مسجد، اینطوری مانند پیامبر(ص) پای کارِ تشکیلاتی آمده است؟ بنده هم در فضایی قرار گرفتهام که میگویند «تکلیف شما این است که بیشتر کار تبلیغی انجام بدهی» ولی ای کاش به بنده میگفتند «تکلیف شما این است که بیشتر، کار تشکیلاتی انجام بدهی»
- اگر بنا بود یاران امامزمان(ع) بدون تشکیلات، کار کنند، ایشان همین الان هم بهقدر کافی یار داشت! الان امثال شهید حججی، کم نداریم. ما تکستارههای خوب، فراوان داریم؛ مهم این است که این ستارهها در کنار هم یک شبکۀ منسجم را شکل بدهند و بهصورت تشکیلاتی با هم مرتبط باشند.
سلام علیکم
با تشکر از زحمات شما و استاد ارجمند حجت الاسلام پناهیان.
ضرورت کار تیمی و تشکیلاتی بر هیچ کس پوشیده نیست و اگر چنین بود هم با صحبت های استاد بزرگوار دیگر نقطه تاریکی باقی نمی ماند.
انچه مهم است ارائه هدف و مسیر رسیدن به این هدف است.
جزییات این مباحث می تواند روشنگر مسیر باشد.
ممنون. یاعلی