کلیپ صوتی | مراقب کودک زیبای درونت باش!
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:27
- منبع: کودکی خود را حفظ کنیم
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(4MB) ]
متن:
خواهش میکنم بیایید زندگی کودکانه داشته باشیم. کودک خودمان را نکشیم، کودک خودمان را حفظ کنیم. کودک باصفای روح خودمان را نگهاش داریم.
ما از زندگی دوران کودکی و احساسات و روحیات دوران کودکی درسهای فراوانی برای کلّ زندگیمان میتوانیم بگیریم. ستونها و نقشههای اصلی ساختمان وجود انسان هیچ تغییری نمیکند در طول دوران زندگی. مثلاً انسان در دوران کودکی و خردسالی خودش نیاز به امنیت خاطر دارد. بعد از اینکه امنیت خاطرش را فراهم کرد بعد میرود سراغ بازی، بعد میرود سراغ ارتباط گرفتن با دیگران. بچهای اگر در یک مهمانی بازی میکند میآید توی جمعی اینطرف و آنطرف میرود، بعد از این است که اطمینان پیدا بکند که پدر و مادر هستند. هر چند لحظه یکبار هم پدر و مادر خودش را چک میکند. شما هستید؟ بله. میرود بازی میکند. حالا این بچه گم شده باشد پدر و مادر بالای سرش نباشد، بهش بگو خب حالا اینجا بازی کن، اگر بودند تو باز هم میرفتی بازی. میگوید نه، تا پدر و مادر من نیستند من دست به بازی نمیزنم. اول بگویید بابایم کجاست؟ اول بگویید مامانم کجاست؟ اطمینان به پدر و مادر پیدا بکند، به حضور پدر و مادر به وجود پدر و مادر، بعداً با دیگران ارتباط برقرار میکند.
ببینید این دوران کودکی ما است. ما در دوران بزرگسالی هیچ تفاوتی زندگیمان با این شرایط ندارد. هیچ تفاوتی. اگر آدمهای سالمی باشیم همان احساس امنیتی که کودکان از پدر و مادر دارند، همان احساس امنیت را باید از خدا داشته باشیم، خدایا تو هستی؟ بعد خدا بفرماید آره من هستم. دارم هوایت را. آنوقت شروع کنیم به بازی کردم. بازی کردن یعنی زندگی؛ خدا در قرآن کریم میفرماید زندگی یعنی بازی.
ولی اگر خدای ما بغل دست ما نبود ما در آغوشاش نبودیم ناآرام میشویم. نه خدایا تو باش. نماز خواندن مثل همان چک کردن پدر و مادر است. خدایا تو هستی من خیالم راحت باشد؟ خدا میفرماید من هستم هوایت را دارم. بعد شروع میکند به کار کردن، زندگی کردن. میزان وابستگی کودک به پدر و مادر چقدر است؟ میزان وابستگی ما به پروردگار عالم هم همین قدر باید باشد. منتها بچه در حدّ بچگی خودش، ما در حدّ بندگی خودمان.
دو تا نقاشی، دو تا مثلاً توی نقاشی دو تا جوجه بکش بگذار جلوی بچه یک دفعهای از تو میپرسد که مامانش کو؟ بابایش کو؟ زود میپرسد. یک دانه درخت کوچولو بکش با یک دانه درخت بزرگ، یا با دو تا درخت بزرگ. میگوید این دو تا مامان و بابایش هستند، این بچۀشان است. ذهن بچه اینجوری است. یعنی شناختاش از عالم یک کوچکتر در آغوش یک بزرگتر است. درست است؟ خواهش میکنم کودکی خودتان را حفظ کنید. ما همه بچه هستیم. قیافه نگیریم. محاسن سفیدهای جلسه احترام میگذارم، ولی شما همه کوچولوهای خدا هستید. وقتی میروید سر سجادۀ نماز میگویید الله اکبر یعنی بزرگتر من، من کوچولوی تو هستم.
خواهش میکنم بیایید زندگی کودکانه داشته باشیم. کودک خودمان را نکشیم، کودک خودمان را حفظ کنیم. کودکی خودمان را حفظ کنیم. ما کوچولو هستیم. ما خدا میخواهیم.