حسینیه آیت الله حقشناس(ره) - کنترل ذهن در مسیر تقرّب(9) - قسمت اول
قدرت ذهنیِ انسان، در اثر تعلیم و تربیت دینی افزایش مییابد/ اگر مردم قدرت ذهنی را از آثار دینداری نمیدانند، بهدلیل تبلیغ غلط دین است
شناسنامه:
مهمترین اثر دین و معنویت در انسان، برخوردارشدن از قدرت روحی است/ باید در جامعه جا بیافتد که دینداری انسان را ابرقدرت میکند و خوببودن از سرِ ضعف، ارزش ندارد!/ قدرتمندی روح انسان از قدرت کنترل ذهن، آغاز میشود/ اکثر کسانی که در تحصیل ناموفقند، آدمهای بااستعدادی هستند که حوصلۀ تمرکز ندارند/ عامل «ترس» و «کمالطلبی» چگونه موجب میشود ذهن آدم منفی بشود؟
در ادامه بخشهایی از نهمین روز سخنرانی علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «کنترل ذهن در مسیر تقرّب» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
علیرضا پناهیان:
- اینکه «دین به انسان قدرت میبخشد» باید در عرف جامعۀ ما یک امر واضح و بدیهی تلقی شود. متأسفانه تبلیغات و تعلیمات دینی در طول سالیان دراز بهگونهای نبوده که برجستهترین اثر دین، معنویت و عرفان در انسان، برخورداری از قدرت روحی تلقی شود.
- معمولاً در نظرسنجیها، مردم مهمترین اثر دین را مفاهیمی مثل «مهربانی، معرفت، سخاوت و ادب و...» ذکر میکنند؛ البته همۀ اینها جزو آثار دینداری است، امّا باید دانست که این ویژگیها بدون قدرت روحی تقریباً ارزشی ندارند، چون «خوببودن از سر ضعف، ارزش ندارد!» باید در جامعه جا بیافتد که دین و معنویت انسان را ابرقدرت میکند.
- قدرت فقط در جنگاوری نیست؛ یکی از قدرتهای برجسته، قدرتهای ذهنی و قدرت تمرکز است. اگر مردم قدرت ذهنی را اثر دینداری نمیدانند بهخاطر تبلیغ غلط دین است.
- با تعلیم و تربیتِ درست دینی، قدرت تمرکز ذهن انسان بالا میرود. اگر در عمل این اتفاق بیفتد، مردم خواهند گفت: هر کسی هیئت و مسجد برود و تربیت دینی پیدا کند، حتی با استعدادِ کم، میتواند بهترین علم و دانش را جمعآوری کند. چون اکثر کسانی که در تحصیل ناموفق هستند آدمهای باهوش و بااستعدادی هستند که حوصلۀ تمرکز ندارند و توجّهشان هرزه است؛ یعنی واردات و تلاطمهای روحی آنها نمیگذارد ذهنشان متمرکز بشود.
- قدرتمندی روح انسان از کجا آغاز میشود؟ از قدرت کنترل ذهن. قدرت ذهنیِ انسان هم از اینجا آغاز میشود: «به چیزی که نمیخواهی، ذهنت سراغش نرود و به چیزی که میخواهی، ذهنت را روی همان متمرکز کنی» این بزرگترین منشأ قدرت در روح انسان و آغاز قدمهایی است که انسان بهسوی رشد و کمال برمیدارد.
- البته قبل از این هم میتوان مقدّماتی برای رسیدن به قدرت ذهنی در نظر گرفت؛ مثل سبکزندگیِ درست و برخی رفتارهایی که انسان باید انجام بدهد یا انجام ندهد؛ مثلاً اینکه انسان نباید هرزهچشمی و هرزهگوشی کند؛ یعنی نباید هر چیزی را گوش بدهد که ذهنش بهسمت هر فکری برود.
- باید ذهن را از آیندهاندیشیِ بد که موجب نگرانی میشود و گذشتهاندیشیِ بد که موجب حسرت میشود، بازداشت. اگر ذهن را رها کنی یا به گذشتۀ خراب میرود یا به آیندۀ احتمالاً خراب! باید این قدرت را داشته باشی که در زمان حالِ خودت، فکر کنی، روانشناسها این را مقدّمهای برای نجات انسان از بسیاری از مشکلات روحی میدانند.
- کسی که قدرت کنترل ذهن نداشته باشد، ذهنش بهصورت خودکار سراغ امور منفی میرود، لذا دچار مشکلات فکری و روحیِ بسیار خواهد شد؛ منتها این بیماریها و ضعفها اینقدر بین مردم، فراگیر است که دیده نمیشود! بعضیها آنقدر دچار افکار منفی هستند که باید مدام حواسشان را پرت کنی و بگویی: «آقا رفتی توی فکر! بیا بیرون!» چون هر موقع به فکر فرو میرود، فکرش او را بهسمت امور منفی میبرد!
- اسلام اصلیترین برنامهاش یعنی نماز را برای تمرین کنترل ذهن گذاشته است. چرا قرآن میفرماید «از نماز کمک بگیرید»؟ (وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ؛ بقره/45) اصلِ اصلِ نماز این است: «به چی نیندیش و به چی بیندیش!»
- به چه چیزهایی نیندیشیم؟ هر چیز بدی در مورد گذشته و آینده! حتی مؤمن وقتی میخواهد استغفار کند(یعنی دربارۀ گناهانش حرف بزند و گذشتۀ بدِ خودش را مرور کند) باید فقط نزد خدا این کار را بکند و نباید تنهایی-بدون توجه به خدا- به بدبختیهای گذشتۀ خودش فکر کند؛ چون این کار برایش یأس میآورد.
- کار ابلیس این است که ذهن آدم را بهسمت امور منفی و به نداشتنها منحرف کند. دو عاملِ «کمالطلبی» و«ترس» هم در وجود انسان موجب میشود، ذهن آدم منفی بشود. از یکطرف، چون کمالطلب هستی، نقصهایت تو را اذیت میکند. و از طرف دیگر، میخواهی خودت را از خطرها نجات بدهی و دنیای اطراف هم پر از عوامل خطر است؛ لذا دچار ترس و نگرانی میشوی. اگر ذهن انسان تربیت نشود، غالباً دربارۀ امور منفی فکر میکند. ذهن را باید تربیت کنی، یک وجهش منصرفکردن ذهن از امور بد است، وجه دیگرش هم متوجّهکردن به امور خوب است.
(الف3-ن2)
بسمه تعالی
با سلام حاجی
یک پیشنهاد دارم بنده به حدیث مومن اینه مومن است فکر کردم دیدم همین یک حدیث می تواند در خود سازی نقش بسیار مهمی داشته باشد گام اول اینه دو نوع داریم اینه ای که ظاهر انسان را نشان می دهد و اینه ای که باطن انسان را نشان می دهد چونکه استاد کلام معنوی دارد می تواند در رابطه با این حدیث دها جلسه سخنرانی داشته باشد