کلیپ تصویری | فلسفه بلاها و ابتلائاتی که برای ما اتفاق میافتد چیست؟
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 06:42 دقیقه
- منبع: چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟ /ج23
- 6:42 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(7 مگابایت) | متوسط(38 مگابایت) | بالا (99 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
موضوع این است که بیقراری انسان با نرفتن دوزخ هم درست نمیشود. و قرار انسان در بهشت الهی هم تأمین نمیشود. ما روحمان طوری ساخته شده که تنها پاسخ روح ما خود خداست و آن هم محبت خدا و مهربانی خدا و لطف خدا. ما اینجوری ساخته شدیم. نمیشود که این ساخت را عوض کرد، این فطرت را عوض کرد، این ساختار را عوض کرد. اولیاء خدا در مناجاتشان چی میگویند؟ میگویند خدایا گیرم جهنم را تحمل بکنیم، اینکه تو با ما مهربان نیستی را چهجوری تحمل کنیم؟ چقدر برعکس است مناجات اولیاء خدا با مناجات ما؟
ما میگوییم ما به مهربانی شما کاری نداریم، ما را فقط جهنم نبر مشکلمان حل است. ولی اولیاء خدا دقیقاً برعکس میگویند. در واقع میخواهند بگویند که ما را جهنم ببری ببر، آن مهربانی را درستش کن. یا دربارۀ مشکلات دنیا هم همین تعبیر را دارند. «لَکَ العُتبی لَکَ العُتبی حتّی تَرضَی»؛ شما با من عتاب کن، من را بزن، امّا ناراحت نباش از من، دلگیر نباش از من. تو با من قهر نکن. من نیامدم یک چیزی بگیرم بروم؛ من میخواهم خودت با من خوب باشی.
ماها این نوسانات روحی و این هیجانات را درِ خانۀ خدا نداریم. رابطۀ ما با خدا رابطۀ تمنّای مهربانی نیست. چرا؟ چون اساساً ما خودمان را نیازمند مهربانی نمیدانیم. ما نیازمند منافع خودمان را میبینیم. منافع دنیوی و منافع اخروی. ما خودمان را نیازمند رفع بلا میدانیم. بلاهای دنیا، بلاهای آخرت. خود این رابطه گم شده این وسط!
جالب این است به شما عرض کنم، تمام بلاهای دنیا برای این است که ما سوق پیدا کنیم به کشف این رابطه. خدا نشان میدهد به ما ببین هیچکس دوستت ندارد! بعد یواش میخواهد درِ گوش ما بگوید جز من. بعد ما میرویم درِ خانۀ خدا میگوییم خدایا هیچکس ما را دوست ندارد؟ یک کاری کن کسی ما را دوست داشته باشد. اِ! بابا من یکجوری دور تو را خلوت کردم بیایی طرف خودم. فلسفۀ ابتلائات که گاهی بدون ابتلائات هم این حس رخ میدهد، این است که انسان احساس تنهایی بکند. بعد که احساس تنهایی کرد، تمنّای همراهی خدا بکند. تمنّای همراهی خدا را که کرد، تمنّای مهربانی او را بکند. نه تمنّای اینکه خدا او را توی این تنهایی کمک کند که یک سرگرمیای پیدا کند. میفرماید بابا! من تو را از سرگرمیها جدا میکنم سرگرمیات خودم بشوم! تو چرا چیز دیگر از من دوباره میخواهی؟
جوانها خیلی از اوقات، یک اتفاق بدی که میافتد این است، وابستگیاش به مهربانی پدر و مادر را کمکم قطع میکند، بعد جایگزیناش وابستگی و مهربانی خدا را نمیگذارند در جریان تعلیم و تربیت. میآید این را کجا پیدا کند؟ توی دریافت مهربانی از جنس مخالف. خیلیهایشان که ارتباط با جنس مخالف را اینقدر عمده برای خودشان میبینند جنبۀ عاطفی دارد برایشان. دنبال این هست که آن عاطفه را منبع عاطفه را پیدا بکند. منبع توجه و مهربانی را پیدا بکند. بعد آموزش ندادند فقط آنطرف است، این منبع فقط از جانب خداست که انسان را اقناع و ارضاء میکند. توی زمین دنبالش میگردد هزار تا بحران پیش میآید. از نظر معنوی هم میبینید خیلی از افراد هستند اعتقاد به خدا دارد، دینداری هم میکند، اعتقاد به معاد هم دارد، ولی هنوز حالش خوب نیست. میترسد از عذاب الهی. ولی این ترس از عذاب الهی باید یک نتیجه میداشته، آن نتیجه را هنوز به این نداده.
از عذاب الهی اگر ترسیدی باید به خدا پناه ببری دیگر. اینجا باید یک اتفاق بیفتد. به مهربانی خدا توجه کنی که حالا که رفتی پیشاش. مهربانی او را دریافت بکنی، از مهربانی او باید تغذیه بشوی. این ارتباط را برقرار نمیکند. میگوید خدا بخشیدی؟ زود باش، بخشیدی من بروم کار دارم. خب کجا میخواهی بروی؟ میخواهم بروم دنبال زندگیام. خب زندگی کجاست؟ از چی میخواهی لذت ببری؟ بعدش میخواهی چیکار کنی؟
تغذیۀ روحی انسان از محبت پروردگار عالم، این باید رخ بدهد. تا انسان آرام بگیرد. دنبال چه حسّی باید بگردیم؟ آن حسّ لذت بردن و کیف کردن از مهربانی خدا و شکر کردن مهربانی خدا. این باید در ما شکل بگیرد تا آن اتفاق قشنگی که انتظار داریم بیفتد. ما روحمان طوری ساخته شده که تنها پاسخ روح ما خود خداست و آن هم محبت خدا و مهربانی خدا و لطف خدا. ما اینجوری ساخته شدیم.