کلیپ تصویری | قرار است با امتحانات الهی به چه چیز دست پیدا کنیم؟
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:40 دقیقه
- منبع: تعیینکنندهترین عامل در مقدّرات بشر/ ج10
- دریافت با کیفیت (پایین(7 مگابایت) | بالا (12 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
دستگاه امتحان دنبال یک فضیلت است. نه فضائل مختلف که آنجا فهرست بکند بگوید خب صبرش چی شد؟ صبر، صبرش چی شد؟ ما هنوز امتحان صبر ازش نگرفتیم. خب مثلاً سخاوت و خساستاش چی شد؟ این، این روی این موضوع هنوز امتحان نگرفتی، برو ببینیم چیکار میکنیم. بعد یک دفعهای آن یکی فرشتۀ الهی بگوید نه آخر ایشان پول ندارد، آن امتحان را حالا بگذار باشد بعداً. دنبال یک امر است دستگاه امتحان. دنبال این است که ما را به خدا مقرّب کند. چهجوری؟ ما ظرفیت پیدا کنیم. سعۀ وجودی پیدا کنیم. تناسب با مولا پیدا کنیم. ظرفیت، سعۀ وجودی، تناسب، اینها هر سه تا سه تا توصیف برای یک حالت هستند در وجود انسان. با صبر شد با صبر. با نعمت شد با نعمت. با مقام شد با مقام. با ندادن مقام شد با ندادن مقام. اصلاً اینها موضوعیّت ندارد.
اگر یک نفر از یک طریقی که خدا برایش معیّن کرده بود ظرفیت و شایستگی ملاقات پروردگار عالم که هدف نهایی خلقت است پیدا کرد پیدا کرده. حتماً لازم نیست همه با ثروت امتحان بدهند. ما یک اصلی را باید قبول کنیم ما آدمها باید با هم متفاوت باشیم و الّا نمیتوانیم با هم زندگی کنیم. خب این تفاوت را وقتی خداوند متعال قرار میدهد، متناسب با استعدادها و ظرفیتهای هر کسی، شاکلۀ روحی هر کسی، باید یک بلاها امتحاناتی بر سر این آدم بیاید که این را بتواند کش بدهد روحش را، بزرگش کند. او را در لحظۀ تصمیمگیری قرار بدهد ببیند آیا بهترین انتخاب را میکند یا نه؟ نمیدانم دقیقاً آن سعۀ وجودی و آن هدف رفتاریای که خدا دنبالش میکند، شکلَش چیست؟ رنگش چیست؟ اسمَش چیست؟ ولی ما باید برای ملاقات خدا آماده بشویم. ممکن است صبور باشی، عبادت بکنی، ممکن است خیلی از کارهای خوب را انجام بدهی، ولی توی اصلیترین امتحانها خودت را تبدیل کرده باشی به یک آدم خبیث، نعوذبالله، زبانم لال.
میدانید اگر کسی خیلی جنایتکار باشد، شیطان حال عبادت خوبی بهش میدهد تا نفهمد توی همۀ امتحانات رفوزه شده؟ میفرماید اگر کسی بدعت بگذارد در دین، خشوعَش توی نماز بیشتر میشود. آقا من از کجا بفهمم پس این دارم خوب جلو میروم یا نه؟ من که به شما عرض کردم من نمیدانم تو باید به کجا برسی؟ یعنی میدانم فقط آمادۀ ملاقات خدا باید بشوی. من که نگفتم تو باید خیلی نماز بخوانی! من این را گفتم؟ من گفتم ذکر زیاد میگویی؟ من گفتم شجاع میشوی توی میدان جنگ؟ گفتم چه اتفاقی میافتد؟ هیچ، هیچ کدام از اینها را نگفتی از زیرش در رفتی. گفتی یک تناسبی پیدا میکنی با لقاءالله، اشتیاقی، ظرفیتی. یک چیز مبهم اینجوری گفتی. والّا به خدا همینجوری مبهم است، راحت نمیشود صدایش زد.
جهاد چی؟ جهاد در راه خدا! نه آن هم ملاک نیست. نماز! نماز شب، گریه، گریه حاج آقا! دیگر هر کی گریه کند کارش درست است دیگر. من دارم به شما چی عرض میکنم؟ میگویم رذلترین آدمها بعضی وقتها ابلیس بهشان چیکار میکند؟ استعداد گریه کردن میدهد آخرش! ما ظرفیت پیدا کنیم، سعۀ وجودی پیدا کنیم، تناسب با مولا پیدا کنیم. دنبال یک امر است دستگاه امتحان؛ آن را در لحظۀ تصمیمگیری قرار بدهد ببیند آیا بهترین انتخاب را میکند یا نه؟