کلیپ تصویری | یه خبری هست!
شاید به همین سادگی اتفاق بیفتد ..
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:41 دقیقه
- منبع: ضرورت قدردانی از نعمت اربعین و برخی آثار آن
- دریافت با کیفیت (پایین(9 مگابایت) | متوسط( 23مگابایت) | بالا (56 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن:
یک جوانی آمده بود میگفت اوضاع خراب شده! داد بیداد میکرد! هی میگفتش که زمان جنگ چی بود! میگفتم تو که سنّت به زمان جنگ نمیرسد. میگوید نه! خب بر اساس آن چیزهایی که گفتند، چرا الآن آنجوری نیست؟ چرا الآن آنجوری؟ یک حرفهایی میزد من خندهام میگرفت. میگفتم بابا من از سال اول جنگ سنّم خودم کم بود دبیرستانی بودم ولی مسئول اعزام بودم توی تهران. تو فکر میکنی الآن جنگ بشود چند نفر میروند؟ مثلاً یک رقم بالایی را گفت. بعد بهش گفتم که زمان جنگ فکر میکنی چند نفر رفتند؟ گفت نمیدانم. وقتی که بهش گفتم واقعیتش را، تمام حرفهایش را پس گرفت! گفت الآن پس خیلی بهتر از آن زمان است. خب بله که بهتر است! آن زمان برای وطن خودش بود، ناموس خودش بود. چند درصد جوانها رفتند؟ اما الان ببین چند نفر ثبتنام کردند برای مدافعین حرم؟ شلوغترین تشییع جنازه برای یک شهید در دفاع مقدس چند نفر بوده؟ به ده هزار نفر رسیده؟
ما تشییع جنازه داشتیم توی تهران دو و نیم میلیون نفر فقط برای یک دانه شهید حججی. اصلاً این خبرها نبود آن زمان! خیلی جلو هستیم. من میترسم به همین زودیها آقایمان بیاید ها! من دارم روند را نگاه میکنم. شما که آمدید میدانید دیگر. چند تا دل همراهتان بود؟ ولی نمیتوانست بیاید، فقط به تو میگفت التماس دعا کاش من هم میآمدم. آنهایی که مجرد آمدند چقدر خانمشان اصرار کرد من هم ببر با خودت؟ مگر حسین زینب را نبرد؟ من را هم ببر. گفتی حالا نه صبر کن. هیچکس تبلیغات نکرده که اربعین بلند شوید بیایید. شما چرا بلند شدید آمدید؟ چرا یک دفعهای همه با هم؟
حضرت امام میفرمود همۀ دلها با هم یک دفعهای متوجه یک حق، یک حقیقت میشوند، این علامت این است که یک خبری هست. نصرت خدا به دنبالش است. بیست و چهار مرتبه این را سال اول پیروزی انقلاب حضرت امام توی سخنرانیهایشان فرمودند. فرمودند من از اینجا فهمیدم انقلاب پیروز میشود. یک خبری هست.
اگر ظهور رخ ندهد، حتماً یک اتفاق ویژهای افتاده. و الّا به صورت عادی همینجوری که دارد پیش میرود این خط این نشان، این اربعین امام زمان ما را باز خواهد گرداند. پسفردا اگر به همین سادگی دیدی توی خیمهای هستی توی راه کوفه، صبح آقایت امام زمان را دیدی، بعد جزو سربازهایش گفته بروید آنجا میخواهیم حرکت کنیم، داری آماده میشوی شب حرکت کنی، میگویی یک طلبهای توی راه کربلا به ما میگفت این چیزها ممکن است به همین سادگی رخ بدهد ها! ما باورمان نمیشد.