کلیپ صوتی | تکنیکی برای تشخیص کار درست!
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:13
- منبع: حالات انسان در قرآن/ ج8
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(4MB) ]
متن:
من از کجا تشخیص بدهم که الآن دارم میروم اموالم را بیشتر کنم یا رفاه خودم را بیشتر کنم طمع است یا یک وظیفۀ اخلاقی است؟
من میخواهم جلوی حرص خودم را بگیرم. اینکه جلوی حرص خودم را بگیرم یعنی فعالیت نکنم برای زیاد شدن مال؟ نه. یک نفر آمد یک پولی را به امام صادق(ع) داد گفت آقا این سود فلان تجارت یا باغی است که شما دارید. حضرت نگرفته همان جا فرمودند فلانی این را ببر وارد فلان کار بکن. حضرت هم خوشحال شد هم انداختش به کار که دوباره از این پول یک درآمد دیگری کسب بکند. حالا الآن حضرت طمع کردند؟ نعوذبالله. سفارشی را انجام دادند. آقا من باید بلندپروازی داشته باشم یا نه؟ بله. این بلندپروازی من طمع نیست؟ نمیدانم. آقا اگر طمع است من نروم دنبالش زمین بخورم؟ نروم دنبالش از خدا دور بشوم؟ چرا باید آن تلاشها را انجام بدهی. مکرّر فرمودند مرد مؤمن باید پولدارتر بشود تا عیالش را خانوادهاش را در راحتی بیشتری قرار بدهد.
من از کجا تشخیص بدهم که الآن دارم میروم اموالم را بیشتر کنم یا رفاه خودم را بیشتر کنم طمع است یا یک وظیفۀ اخلاقی است؟
یکی از راههای بسیار مهم برای اینکه من بتوانم به تشخیص درست برسم، این را میتوانید بگویید حتی تکنیک است، یک تکنیک است برای اینکه انسان فهم عمیقی پیدا کند برای تشخیص مصداق. که کجا من اموال خودم را زیاد کنم حرص است؟ و بدتر توی سرم میخورد؟ کجا وظیفهام است؟
اگر یک وقتی یک تکلیف شرعی سر راهت آمد، خواستی آن تکلیف شرعی را بزنی کنار، انجام ندهی، بروی مثلاً اموال خودت را زیاد کنی با تجارت و کسب و کار، خب آنجا حرص است. این یک ملاک است خودش دیگر. چرا این تکلیف شرعی را گذاشتی کنار؟ مثال بزنم. شما نماز را خواندید، میخواهد مثلاً کسی که تعقیبات مسجد را میخواند تعقیبات بخوانید. میگویی خب، من الآن تعقیبات لازم است بخوانم؟ یا اینکه بروم سراغ یک کاری؟ بعضی وقتها واقعاً آدم باید تعقیبات را نخواند برود سراغ کار. کجاها؟ آنجایی که یک امر واجبی هست؛ مادر صدایت میزند، بابا صدایت زده، زود بیا کارت دارم. میگوید حالا میروم بگذار اینجا من تعقیباتم را ثوابش را از دست ندهم. این دیگر ثواب ندارد، باید بلند میشدی میرفتی.
یک کسی گرفتاری دارد مضطر است. یک کسی کارش وابسته است به تو. باید بروی کار او را انجام بدهی. نباید بنشینی تعقیبات بخوانی. این مستحب است اما اضطرار او ممکن است بر تو واجب باشد رسیدگیاش. بعضی وقتها هم یک کاری داری میتوانی دو ساعت دیگر انجام بدهی. حالا دو دقیقه هم تعقیبات بخوان. نه بروم به کارهایم برسم واجبتر است. ببین الکی داری میگویی دیگر. آدم خودش دقت کند میفهمد. پس یک ملاک برای اینکه من تشخیص بدهم آیا این کار را باید انجام بدهم، این کار خوب را انجام بدهم یا نه؟ این است که این کار خوب مانع یک تکلیف شرعی نشود. اگر تکلیف شرعی بود، آدم دیگر کار خوب را انجام نمیدهد که بخواهد تکلیف شرعی را از بین ببرد. چرا روز قیامت اکثر کارها قبول نمیشود؟ چون کار خوب بیجا کردی.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید