تحلیل های شما | جان کلام پناهیان چیست؟
- نویسنده: طاها میرزاخانی
پناهیان را مثل هر شخص دیگری در کانتکست خودش باید دید. هرچقدر یک اندیشمند، منسجم بیاندیشد و ساختارمند سخن بگوید، فهم کلماتش سهلتر میسر میشود.
پناهیان از جمله افرادیست که علاقهی زیادی به منظم سخن گفتن دارد. تعمّداً منظومهوار بسط کلام میدهد و همین ویژگی ممتاز، کمکش میکند تا در روزهای مبادا همچون فقرهی اخیر، انگ و شبهات ناروا براحتی پر قبایش را نگیرد.
وی سوم مرداد در همایش فعالان مهدوی، در مشهد چنین میگوید: " اینکه ما فقط کار فرهنگی انجام دهیم و در انجام امور مالی، اقتصادی و سیاسی با هم اتحاد نداشته باشیم در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) دچار مشکل میشویم. ما باید نیروها را برای پولدار شدن و رئیس شدن تربیت کنیم... ."
این عبارات، در بدو نظر، ممکن است نوعی دعوت جوانان حزباللهی به ریاست و سرمایهداری تلقی شود _چنانچه شد_ و از قِبَل آن، شرح و بسطهایی صورت پذیرد _چنانچه صورت پذیرفت_ و پناهیان متهم شد که برخلاف سخنان حضرت امام و شاگردانش، جوانان انقلابی را به اسم آمادگی برای ظهور، به سمت ثروت و ریاست میکشاند.
اما آیا حقیقتاً چنین است؟ آیا پناهیان در مقام یک تئوریسین جزء برای نظام، به جای حلّ مسئلهی عدالت اجتماعی، جوانان انقلابی را دعوت میکند که از قافله عقب نمانند!؟ به نظر میرسد چنین سخن گفتن اگر غرضورزانه نباشد، دستکم خیالخامیست.
منبرهای پناهیان، در طول تمام این سالیان، همواره افقهایی از دین و دیانت را پیش روی مخاطبان انقلابی و جوانش قرار داده است که از حیث ژرفا و تعالی، کمتر خطابههایی را یارای همسانی با اوست. وی همواره مبلّغ دینی بوده که گام اول را بر نفس امّارهی انسانها میگذارد و قدم بعدی را بر نعش مستکبرینِ عالَم! حال اینچنین منطقی، چگونه ممکن است زایندهی تئوری "حزباللهیهای سرمایهدار " باشد!؟
او سه سال پیش از این در جمع عزاداران نبوی چنین میگوید: رسول خدا(ص) یک «سیاستمدار بزرگ» بود که بهدنبال قدرت بود، چون نجات بشر بدون قدرت امکان ندارد. پس چرا حدیث «بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» مشهور شده؛ با اینکه سند محکمی ندارد؟ تمام درگیری انبیاء سرِ مسائل سیاسی بوده نه سرِ برگزاری کلاس اخلاق. (۹۵/۹/۲۶)
روشن است که از دل چنین تلقی، که اصولاً نزول انبیا را قرین با سیاست و به کمک آن، مسیری برای مبارزهی بیامان با طاغوت میداند، اخلاقی مشابه اخلاق دنیامدار پروتستانتیسم زاییده نمیشود! اخلاقی که امور مقدس را به گونهای، مستمسک کامجویی از دنیا قرار میدهد و با پوششی از مذهب، جلب ثروت و سرمایه را تئوریزه میکند. فهم پناهیان دقیقاً برعکس است. به این معنا که همه چیز این دنیا _ در رأسشان، ثروت و قدرت_ باید در خدمت دین و اهداف بلندش، چون مبارزه با ظلم و ظالم درآید. او بخوبی میداند که دعوت سوداگرانه به این مقولات، در تضاد کامل با سخنان خود او قلمداد خواهد شد.
پس جان کلام پناهیان چیست؟ من گمان میکنم که مرام پناهیان بیش از هرچیز به مسلک امام روحالله شبیه است. بینش او، معجونی از عرفان فقهمحور بههمراه اخلاق اجتماعی و سیاسی است، در کنار خلق و خوی انقلابی و آرمانطلبانه که در تلاش است با واقعبینی انقلابی جمع شود!
ازینروی، توصیهی او به کسب ثروت و ریاست و مدیریت و غیره، به همان مفهومی معنا میشود که حکومت پیامبر اعظم(ص) و زعامت عارفی چون امام خمینی(ره) معنا میشود! ریاست و ثروتی که نه از سر ارضای نفس اماره و در جهت آبادانی دنیای شخص رقم میخورد، بلکه در مسیر اجرا و اعتلای دین عزیز اسلام، ممدوح و موجه میگردد و ازینروی میتوان بدان توصیه نیز کرد./918/ی703/س
درود بر شما