۹۸/۰۷/۰۲ چاپ ایمیل و پی دی اف

کلیپ تصویری | پیشنهاد علیرضا پناهیان برای رفع مشکلات کارگران هپکو و هفت‌تپه

ویژگی مهمی که هر مدیری باید داشته باشد

 

متن:

  مدیر باید عاشق مردم باشد. حقوقش برداشتند بردند دادند مثلاً کارگرهای هفت‌تپه باید از صمیم دل بگوید نوش جانشان. تازه احساس می‌‌کنم که مسئولیتم دارد گل می‌‌کند. مدیر باید عاشق مردم باشد. کی عاشق مردم است؟! شهید چمرانی که یک یتیم‌خانه باز کرد توی لبنان، به خانمش گفت دیگر ما بعد از این یتیم‌خانه‌ای که باز کردیم غذا متفاوت با غذای بچه‌ها نمی‌خوریم. یک شب خانمش یک غذای گرم خوب آورد یک دفعه‌ای حدس زد این غذا انگار غذای همه نباشد، گفت این غذا؟ گفت مامانم پخته برای شما. گفت اِ! پس بچه‌ها نخوردند؟ گفت نه آقا بچه‌ها غذایشان را خوردند خوابیدند. می‌‌گوید نه دیگر ما که قرار گذاشتیم که، فقط غذای یتیم‌ها را می‌‌خوریم.
  می‌گوید بابا! الآن بچه‌ها خوابیدند غذا خوردند، تو که همیشه رعایت می‌‌کنی. می‌‌گوید شهید چمران شروع کرد گریه کردن گفت یتیم‌ها خوابیدند، خدای یتیم‌ها که بیدار است. می‌‌گوید مصطفی تو یک غذای دیگر خوردی؟ حالا اگر این محبت نباشد چی می‌‌شود؟ مدیریت موفق نیست. آقا شما یک بحث ارزشی داری طرح می‌‌کنی؟ واللهِ نه، این اصل در موفقیت یک مدیر و یک سازمان و یک جامعه و یک خانواده است. توی مباحث مدیریت محبت را می‌‌گویند بگذارید کنار. خب اشتباه می‌‌کنند! می‌‌گوید می‌‌خواهیم ضوابط جای روابط را بگیرد. خب کاملاً اشتباه می‌‌کنند! اِ! آقا رفیق‌بازی می‌‌شود. الهی که رفیق‌بازی بشود یک مدیر رفیق همۀ مردم باشد نامردی نکند به رفقایش، خصوصاً رفقای ضعیف‌ترش گرسنه باشند او با شکم سیر بخوابد. توی مرام رفاقت که این نامردی است که. بعد مردم وقتی ببینند مدیر اینقدر رفیق‌شان است وقتی کسی گرسنه است او غذا نمی‌خورد، مردم اصلاً  همکاری می‌‌کنند برای اینکه کار سازمان کار جامعه راه بیفتد.
  طرف یک مدیری همین چند سال پیش نمی‌دانم برش داشتند گذاشتندش چی شد؟ با پررویی تمام توی یکی از مناطق نسبتاً جنوب شهر تهران، گفت من چلوکباب هم می‌‌خورم کار هم می‌‌کنم. اگر شما توی محلّت آدم‌های گرسنه هست می‌‌خواهم صد سال سیاه کار نکنی. تو باید دلت را بگذاری پیش دل اینها. برای اینکه مشکلاتی برای کارگران مثل هفت‌تپه و نمی‌دانم بعضی از کارگرانی که توی آن کارخانه توی اراک و اینها هست پیش نیاید، یک سامانه درست کنند حقوق تمام استاندارها و حقوق تمام نمایندگان مجلس و حقوق تمام فرماندارها، حالا دیگر تا پایین هر چقدر می‌‌توانی ادامه بدهی، وزرا و معاونین وزرا، از توی آن سامانه عبور کند، یک‌وقت یک جایی سری کارگرهای معدن حقوق‌شان را یک‌ماه نگرفتند، ماه دوم به طور خودکار حقوق به اینها از خزانه نرود برود توی جیب این کارگرها. آقا حقوق ما نیامد آن کارگرهای معدن آنجا حقوق نگرفتند رفت آنجا. مشکل برطرف شد ان‌شاءالله بر می‌‌گردد. حالا بدو مشکل را برطرف کن.
  مثلاً یک استاندار یک نمایندۀ مجلس حقوق سر ماهش نرسیده، پولش را می‌‌خواهد برای چی؟ بچه‌اش مریض است توی بیمارستان؟ خب باشد به جای اینکه بچۀ آن کارگر معدن یا کارخانه توی بیمارستان مانده باشد پول نداشته باشد ایشان پول نداشته باشد. بالاخره می‌‌گویند نمایندۀ مجلس شده، چهار تا اعتبار دارد، توی بیمارستان بچه‌اش را بهتر نگه می‌‌دارند، وزیر است، وکیل است، می‌‌گوید من بچه‌ام توی بیمارستان است حقوق این ماهم باید برسد. می‌‌گوید خب آن بغل دستی عضو هیئت دولت مثلاً وزیر بهداشت است دیگر سفارش کنند آقا این بچۀ من را کماکان نگه‌دار کارگرهای معدن آنجا حقوق نداشتند حقوق ما را بردند آنجا. چه اشکال دارد؟ اصلاً اشکالی دارد؟
  اینقدر از این مکانیزم‌ها برای کنترل، ایجاد انگیزه، نظم هست که دیگر نه کار به داد و فریاد کارگر می‌‌کشد که بخواهد برود قوۀ قضائیه، نه این برو تو برو، تو چرا نرفتی؟ تو چرا دیر رفتی؟ اصلاً لازم نیست اصلاً آن کارگر داد بزند دیگر اصلاً چرا داد بزند؟ می‌‌گوید یک ماه عقب افتاد خیالش راحت است، می‌‌گوید ماه بعد حقوق این مسئول می‌‌آید توی جیب من دیگر. بعداً تنظیم می‌‌کنند خودشان حساب می‌‌کنند. مدیر باید عاشق مردم باشد. حقوقش برداشتند بردند دادند مثلاً کارگرهای هفت‌تپه باید از صمیم دل بگوید نوش جان‌شان. تازه احساس می‌‌کنم که مسئولیتم دارد گل می‌‌کند.
  عرصۀ مدیریت عرصۀ عاشقی است! مدیر باید عاشق مردم باشد.

 

نظرات

الان این راهکار برا اون کارگرای بیچاره بود؟؟؟؟؟؟

متوجه نمیشم واقعا. 

سلام حاج آقا... اینکه مدیر و رییس هپکو و هفت تپه حقوق نگیرن تا مشکل کارگرا حل شه،پیشنهاد خوبیه...  حقیر نظرم اینه که: 

کل دارایی و بدهی و... اون توسط افراد معتمد مشخص بشه. بعد اعلام عمومی کنن که مثلا سهمی 10 میلیون، هر کس بیاد و سهام اون شرکتا رو بخره تا  کارخونه شروع بکار کنه...چند تا نظارت به انحا گوناگون هم داشته باشه... والله که من از دار دنیا یه جفت گوشواره طلا دارم،حاضرم بفروشمش و چرخ اقتصاد مملکتم نخوابه! خلاصه اینکه از عموم مردم کمک بخواین و البته با شفافیت کامل..  مدیر رو هم از جنس همون فرماندهان زمان جنگ انتخاب کنین  با حقوق پایه کارگری

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...