گردهمایی سراسری دانشجویان بسیجی
چرا بیانیۀ گام دوم، بیشتر خطاب به جوانهاست نه مسئولین؟/ بین مردم و دولت، یک حلقۀ سازماندهیکننده باید ایجاد شود / برای اینکه زبانبازهای بیتدبیر مسئول نشوند، چه باید کرد؟/ قدرتِ دولت در برخی موقعیتها باید کاهش یابد
شناسنامه:
- موضوع: گردهمایی سراسری دانشجویان بسیجی
- تاریخ: 98/09/01
ریشۀ بسیاری از منازعاتِ سیاسی و مشکلات اقتصادی در کشورمان این است که در دولت، تجمعِ قدرت زیاد هست. باید قدرتِ دولت در بعضی از موقعیتها کاهش یابد تا جلوی برخی رانتها و فسادها گرفته شود. اما چگونه؟ راهش این است که مردم قوی بشوند و کارها دست مردم باشد؛ مثلاً بهوسیلۀ ایجاد تعاونیها و کارهایی که شما جوانها راه میاندازید.
رهبر انقلاب، چندسال است که دارند به موضوع «قدرتمندکردنِ مردم» میپردازند
- مقام معظم رهبری چند سالی است که دارند به موضوع «قدرتمندکردنِ مردم» میپردازند؛ همان آیۀ قرآن که خداوند متعال، هدف انبیاء را ذکر فرمودهاند: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) پیامبران میآیند تا مردم به قسط قیام کنند، نه اینکه خودِ پیامبران، قسط را برای مردم اجرا کنند یا اینکه پیامبران، مردم را به قسط، وادار کنند، بلکه پیامبران محیطی ایجاد میکنند که خودِ مردم به قسط، قیام کنند؛ این یعنی مردم قدرتمند بشوند و کنترل اوضاع را در دست بگیرند.
- این یک شیوهای از حاکمیت است که در غرب هم نیست و بهسرعت در ایران اسلامی ما، دارد شکل پیدا میکند و انشاءالله شما نتایجش را خواهید دید که این برای جهان غرب هم الگو خواهد شد و مردم دیگر، چیزی بهنام «دموکراسیِ لیبرال» را فراموش خواهند کرد.
تا کِی باید سر مسائل سیاسی در کشورمان اینقدر دعوا باشد؟
- یکی از موضوعات محوریِ این جلسه، «مسئلهیابی» است. وقتی انسان بخواهد یک مشکل را به مسئله تبدیل کند، به مطالعات دقیق نیاز دارد. ما همیشه نباید با خودِ مشکل مواجه بشویم، بلکه باید مشکل را ریشهیابی کنیم و سلسلۀ علل را بررسی کنیم.
- یکی از مشکلات ما این است که گفتگوها و منازعات سیاسی در کشورمان خیلی زیاد است، برخی برای نمایندۀ مجلس شدن یا رئیسجمهور شدن، خودشان را میکُشند! حاضرند دین و فرهنگ و مصالح بسیار مهم را زیر سؤال ببرند. چرا جریانها و آدمها حاضرند اینقدر به ملت ظلم کنند و فضا را اینقدر آلوده و سیاه کنند تا آن پُست و جایگاه را بگیرند؟ مگر آنجا چه خبر است؟ تا کِی باید سرِ مسائل سیاسی در کشورمان اینقدر دعوا باشد؟ تا کِی باید اینهمه وقتِ ما صرف مباحث و گفتگوهای بیهودۀ سیاسی بشود؟
رقابت سیاسی در کشور، نباید بین انقلابیها و کسانی باشد که نقش اپوزوسیون را بازی میکنند
- حداقل حدود 20 سال است که فضای سیاسی کشور، بیشتر محل درگیری و رقابت بین کسانی است که نقش اپوزوسیون را بازی میکنند در مقابلِ آنهایی که میخواهند از انقلاب دفاع کنند! اینطوری که کارها پیش نمیرود و پیشرفت هم تحقق پیدا نمیکند.
- یکی از بدترین حرفهایی که نزدیک انتخابات مطرح میکنند این است که میگویند «همه باید باشند!» وقتی میگوییم منظورتان از «همه» چه کسانی هستند؟ میگویند «یعنی، هم آنهایی که نقش اپوزوسیونِ نظام را بازی میکنند باید باشند و هم آنهایی که نقش مدافع را بازی میکنند!» آیا واقعاً رقابت باید بین دو طیف باشد؟ نه؛ این اشتباه است. رقابت باید بین چندتا آدمحسابی باشد-که هرکدامشان تخصص و تعهد دارند- تا ما ببینیم کدامشان توانمندتر هستند؟
باید قدرتِ دولت را کاهش داد تا جلوی رانتها و فسادها گرفته شود
- ریشۀ این مسئله کجاست؟ ریشهاش این است که در قدرتِ دولت، یک خبرهایی هست. چطور میشود با این مسئله مواجه شد و آن را حل کرد؟ باید قدرتِ دولت را کاهش داد تا جلوی رانتها و فسادها را گرفت. اما قدرت دولت را چگونه میشود کاهش داد تا جلوی اینهمه منازعات سیاسی را گرفت؟
- راحش این نیست که بگوییم «همه باید در اوج تقوا باشند تا همۀ مشکلات حل بشود!» این خیالپردازی است! اصلاً وقتی دولت، محل تجمعِ بیجای قدرت باشد، آدمهای باتقوا هم اگر آنجا بروند، بعضاً بیتقوا میشوند؛ نمونههایش را هم دیدهایم. سادهترین و رایجترین نمونۀ بیتقوایی این است که یکی یا جمعی از مسئولین، در مقابل خرابکاری، ندانمکاری یا کمکاریِ بقیۀ مسئولین، ساکت باشند. ضمن اینکه معمولاً این کمکاریها و ندانمکاریها را در هیچ دادگاهی هم نمیشود محاکمه کرد!
ریشۀ مسئله اینجاست که در دولت، تجمعِ قدرت زیاد هست
- چهکار باید کرد؟ دولت باید ضعیف (کوچک) بشود؛ البته هم دولت و هم مجلس. ضمن اینکه جریان قوۀ قضائیه هم باید کمکارتر از این بشود. اصلاً در یک جامعۀ سالم، قوۀ قضائیه نباید اینهمه پرونده داشته باشد که بعد بخواهد خیلی خوب به آنها رسیدگی کند، البته ما خوشحالیم که قوۀ قضائیه درست عمل میکند، ولی این حجم از پرونده-برای فسادها و رانتها- اصلاً نباید بهوجود بیاید.
- ریشۀ مسئله کجاست؟ ریشهاش اینجاست که در دولت، تجمعِ قدرت زیاد هست. وقتی در دولت و فضای مدیریتیِ کشور، فساد زیاد بشود، این فساد به بدنۀ قوۀ قضائیه میزند و بالاخره اینها هم فرشته نیستند، کمااینکه دیدید یک عدهای آدمهای فاسد را از داخل قوۀ قضائیه گرفتند.
رهبر انقلاب تاکید کردهاند که مردم باید قوی بشوند و کارها دست مردم باشد
- چگونه این مسئله را باید حل کرد؟ مقام معظم رهبری، حدود 4سال پیش تصریح فرمودند که مردم باید قوی بشوند و کارها باید در دست مردم باشد، بسیجیان هم بهعنوان جریان پیشتاز مردم، باید به صحنه بیایند. (بیانات ۱۳۹۵/۰۹/۰۳) مردم اینقدر باید مسئولیتها و کارها را خودشان بهعهده بگیرند که دیگر کسی هوس نکند برود در جمع دولتمردها قرار بگیرد، چون میبیند که آنجا ، امکان رانت و سوءاستفاده نیست.
- مثلاً باید طوری بشود که همه ببینند اگر نمایندۀ مجلس یا عضو دولت بشوند، حقوقشان بیشتر نمیشود اما گرفتاریها و کارهایشان بیشتر میشود بهحدی که دیگر نمیتوانند برای تفریح یا حتی برای خانواده خودشان زیاد وقت بگذارند. در اینصورت، خانوادۀ این فرد، غالباً اجازه نمیدهند یا موافقت نمیکنند که او برود و پُست بگیرد، البته غیر از خانوادههای ایثارگری مثل خانوادههای شهدا که حتی حاضرند فرزندشان در راه خدا بهشهادت برسد.
- یکی از دوستان امامصادق(ع) به ایشان عرض کرد: ای کاش حکومت دست شما بود. حضرت فرمود: اگر حکومت دست من بود، تو باید شب تا صبح کنار من مینشستی و برنامهریزی میکردیم، و صبح تا شب هم باید کار میکردیم! اگر من حاکم بودم و تو اینگونه کار نمیکردی و جز لباس خشن و غذای خشک، چیز دیگری استفاده میکردی، جای تو در جهنم بود! (...فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ أَمَا لَوْ کَانَ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ إِلَّا سِیَاسَةُ اللَّیْلِ وَ سَبَاحَةُ النَّهَارِ وَ أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ إِلَّا فَالنَّارُ؛ غیبت نعمانی/287)
- مسئولین، باید حساب کار، بهدستشان بیاید. الان این مملکت ما مملکت امامزمان(ع) است، اگر در ضعیفترین شرایط، زندگی نکنند-طبق این روایت- جایشان در جهنم است؛ مسئولین برای جهنم رفتن که صرفاً نباید گناه کنند!
- باید کار بهجایی برسد که مردم برای اینکه یک کسی برود کاندیدا بشود یا مسئول بشود، التماسش کنند، چون همه میبینند که در پذیرش مسئولیت، خبری نیست؛ جز دویدن و زحمتکشیدن و پاداش نگرفتن! ولی الان شرایط اینگونه نیست.
معلوم نیست تصمیم «زمان افزایش قیمت بنزین» را چه کسی گرفت؟
- الان معلوم نیست تصمیم «زمان افزایش قیمت بنزین» را چه کسی گرفت؟ چگونه باهم بحث کردند؟ البته کلیّت این قضیه را همه توافق کردند و همه با اصل این موضوع-که مسئلۀ بنزین و اصلاح یارانهها باید حل بشود- موافق هستند. اما اینکه جزئیات اجرای طرح چگونه باشد و مثلاً در چه تاریخی انجام شود، کجا تصمیمش گرفته شد؟
- نه فقط در این تصمیم، بلکه در بسیاری از تصمیمهای مهمتر، معلوم نیست چگونه تصمیمگیری میشود و در پشت پرده چه خبر است؟ یعنی مردم این مسائل را نمیدانند.
برای اینکه زبانبازهای بیتدبیر مسئول نشوند، چهکار باید کرد؟
- مسئولین و مدیران دولتی، باید ببینند که در پُستهای مدیریتی، امکان رانت نیست، تا کلّاشها و زبانبازهای بیتدبیر نروند مسئول بشوند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، چهکار باید کرد؟ مردم باید قوی بشوند و کارها دست مردم باشد؛ مثلاً بهوسیلۀ ایجاد تعاونیها و کارهایی که شما جوانها و بسیجیها راه میاندازید.
- رهبر انقلاب 4سال پیش در اینباره فرمودند: مردمسالاری دینی فقط به این نیست که مردم بروند پای صندوق رأی و در انتخابات شرکت کنند، مردمسالاری دینی یعنی مردم در همۀ صحنهها حضور داشته باشند. بسیج در همۀ عرصهها مظهر مردمسالاری دینی است؛ اگرچنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود، اقتصاد میشود مردمسالار (۱۳۹۵/۰۹/۰۳) یعنی بسیج باید جلودار بشود و مشکلات اقتصادی مردم را حل کند.
مشکلات اقتصادی فقط با مطالبهگری و عدالتخواهی حل نمیشود
- حل مشکلات اقتصادی هم فقط با مطالبهگری سرِ مظالم و عدالتخواهی نیست، بلکه جوانها و بسیجیها باید کار راه بیندازند، کارخانه راه بیندازند؛ چه مستقیم چه غیرمستقیم. بسیج، همانقدر که از کارگر حمایت میکند، از کارخانهدار باید حمایت کند. همانقدر که علیه فساد و رانتخواری اقدام میکند، باید علیه مدیرانی که خوب کار نمیکنند، اقدام کند
- ما هنوز قیام علیه مدیرانی که خوب کار نمیکنند را شروع نکردهایم؛ فعلاً دنبال جلوگیری از دزدی و فساد هستیم. درحالیکه مطالبهگری فقط نباید در عرصههای عدالتخواهی باشد، بلکه مطالبهگری باید در عرصههای کارآمدی، کارآفرینی و در جهت حمایت از کارآفرینی هم باشد.
- همانطور که رهبر انقلاب نیز فرمودهاند، کشور ما یکی از سختترین کشورها در راهاندازی کسب و کار است، این تقصیر کیست؟ بهظاهر میبینید که مسئولین دزدی هم نمیکنند ولی چهبسا اگر دزدی میکردند و کارِ مردم را هم راه میانداختند بهتر از این بود، چون دزد را میشود یقهاش را گرفت اما اینکه یک مدیری درست کار نکند، چطور میشود یقهاش را گرفت؟
- وقتی یک دانشجو میخواهد وام بگیرد، چقدر بهدردسر میافتد، از بس که شرایط سخت برایش میگذارند؛ باید کلی سند و مدرک بیاورد، تا یک وام کوچک به او بدهند! چرا یک جوان برای راهانداختن یک کارگاه تولیدی، اینهمه باید از این اداره به آن اداره برود؟!
چرا بیانیۀ گام دوم، بیشتر خطاب به جوانها است نه مسئولین؟
- این مسئله را رهبر انقلاب در بیانیۀ گام دوم، صریحاً مطرح کردهاند و مدام میفرماید «جوانها...» وقتی ایشان میگوید «جوانها باید این کارها را انجام دهند...» یعنی مجلس شورای اسلامی، وزارتخانهها، استاندارها و... توانایی و عرضۀ انجام این کارها را نداشتند.
- چرا بیانیۀ گام دوم، بیشتر خطاب به جوانها است نه خطاب به مسئولین؟ ایشان بارها به مسئولین گفتهاند و تذکر دادهاند اما ناامید شدند، لذا آمدند به جوانها گفتند. حالا شما جوانهای بسیجی باید قدرتمند بشوید و مردم را قدرتمند کنید، مردم را سازماندهی کنید، مردم را دور هم جمع کنید. شما پولهای اندک مردم را ذرهذره در کنار هم جمع کنید و فعالیت اقتصادی انجام دهید، مردم پولهای خودشان را در بانک نگذارند که یکدفعهای رانتخواری بشود و این پولها را بردارند و بروند!
بین مردم و دولت، یک حلقۀ سازماندهیکننده باید ایجاد شود
- یک حلقهای باید ایجاد بشود، بین مردم و دولت. این حلقه، کسانی هستند که سازماندهیکننده و فعالکنندۀ مردم هستند، اینها افراد مورد اعتماد مردم هستند، اینها شناساییکنندۀ استعدادها و ظرفیتهای مردم هستند، شناساییکنندۀ مسائل کلیدی مردم هستند.
- این حلقه اینقدر قوی هستند که دولتمردها از این حلقه حساب خواهند برد، دولتمردها در مجلس و دولت، وقتی میشنوند که یک گروه تخصصی از بسیج آمده است، اگر ریگی به کفش داشته باشند، میترسند چون میدانند که اینها زیر و بمِ همۀ قراردادهای دولت و مجلس را میفهمند.
اجازه ندهیم نیروهای انقلابی را بهعنوان «اصولگرا» نامگذاری کنند
- اجازه ندهیم که دیگران دربارۀ نیروهای انقلابی اینطوری القا کنند که اینها آرمانخواه هستند یا یک اسمِ غلطی بهنام «اصولگرا» بر روی ما بگذارند که منظورشان همان «بنیادگرا» است. شما این نامگذاری را قبول نکنید و نگویید که «ما به اصول معتقدیم!» بگویید که «ما به نتایج معتقدیم» وقتی میگویند «اینها به اصول خودشان معتقد هستند» معنایش این است که اینها یکسری اصولِ ارزشی دارند که نه به درد مردم میخورد و نه منافع مردم را تامین میکند.
- آنوقت آنها خودشان یک ژست و پُزیشن به خود میگیرند که وانمود کنند خیلی متخصص هستند و بلد هستند مملکت را اداره کنند. کمااینکه وانمود میکردند که «ما مذاکره با جهان را بلد هستیم! اصلاً مذاکره کار ماست...» اما بعد معلوم شد که بعضاً متن مذاکره را هم درست نخواندهاند!
• (الف2-ن2)
سلام
لطفا صوت رو قرار بدید
خیلی ممنون