کلیپ صوتی | همسرم بهم ظلم میکنه؛ چیکار کنم؟

من نمی دونم امثال خانم لیلی با سناریوهای تکراری توی این سایت چیکار می کنن ؟ شما اگه فکر می کنین کار درستو کردین که اولا نشناخته به عقد این آقا در اومدید و دوماً طلاق گرفتید ، الان باید آروم و شاکر باشید نه این که برای بقیه هم نسخه بپیچید که اگر کم توقع باشی خدا فلان کار رو می کنه. تازه شما به قول خودتون سه سال تمام هیچ کاری نکردید ، همه اینقدر منفعل و طلبکار نیستند. خلاصه که جای این حرفای تکراری اینجا نیست ، اشتباه گرفتین.‌ مادر من هم از این دست عروس ها بوده و متاسفانه در سن بالا هنوز هم همون مدلی مونده ، که پشت سر مادر شوهر و فامیل شوهر سناریو میسازن و دوست دارن هم خودشون هم همه ی دنیا تو این حال بد بمونن. جالبه بدونی الان تک تک خصوصیاتی که مادربزرگم یعنی مادرشوهرش رو به خاطرش سرزنش میکرد ، داره تو وجود مادرم پیدا می شه. شما هم با توجه به حرفاتون همون قدر بداخلاق و غیرقابل تحملید و اتفاقا خیلی هم چشمتون دنبال اون پول بوده ، قناعت این نیست که از همسرمون درخواست نکنیم بعد پشت سرش بگیم یا کینه بگیریم./ ما پای درس استاد می مونیم و سبک زندگی معنوی درستی رو می سازیم. با تشکر از کاربر خانم " فاطمه " برای جوابشون به این کاربر ، البته من مثل ایشون نمی تونم ملایم و صبور باشم در برابر این حد طلبکاری. به خصوص جمله ی آخر که درباره ی رفتار خدا نظر دادن :)) 

سلام لیلی خانم

من روحیه م همین هست که گفتی

شوهرمم همون هست که درباره شوهرت گفتی

با این تفاوت که من عقدمو بهم نزدم

وموندم

اما متاسفانه الان دچار افسردگی شدید شدم،جوری که افکار وحشتناکی بهم در طول هر روز حمله میکنه

دچار وسواس شدیید،اعتماد بنفس پایین،استرس،اضطراب،وغم پیوسته وتنهایی شدید و متاسفانه تزلزل...شده ام.هیچ نشاطی برام نمونده وانرژیهام تماما از دست رفته

استعدادهام خفه شدن بخاطر قناعت های خاک بر سری م هرچی من قناعت دارم شوهرم پولشو میریزه تو حلق مادر شوهرم

تمام خواسته های خرید وسایل الکترونیکیش به جاست ولی تا من میام وسیله آرایشی اونم برای زیبایی جلو خودش بخرم انقدر منو تخریب وتحقیر میکنه واسه چندر غاز پول

تازه اگر بهت بگم شغلش چیه که مخت سوت میکشه

من موندم

با یه بچه ی طفل معصوم....

توشهر غریب

تو بهترین کارو کردی ناراحت نباشی

برای من دعاکن که راه پس وپیش ندارم

به نظر من بدون بررسی نمیشه به همه پیشنهاد سازش داد. بله بعضی ها زندگی خوبی دارند ولی پر توقع و کمال طلبند و به خاطر مسائل کوچک و بهانه های بنی اسرائیلی زندگی رو به کام خودشون و بقیه تلخ می کنند. تا اینجا با حرف آقای پناهیان موافقم. ولی بعضی ها هستند که واقعا حق دارند گلایه کنند و بی جا و بی رحمانه بهشون ظلم میشه و باید به دادشون رسید. به نظر من اصلا نمبشه برای همه یک نسخه پیچید چون شرایط، از یک زوج به زوج دیگر فرق می کنه.

با تشکر

با سلام هموطنم ... البته همیشه این طور نیست و اگر به خداوند در میان سختی ها توکل کنیم و در ان استقامت کنیم و صبر...  از راه درست که منطبق با شریعته تخطی نکنیم و مسئولیت اعمالمان را بپذیریم. بعد از انتخاب راه درست وتوکل در سختی ها به خداوند. وکیل عالم،...  اسباب عنایت الهی به ما می رسد و دری از درهای بهشت از همین دنیا برایمان گشوده می گردد تا خداوند طعمی از زیبایی اعمال نیک را به ما بچشاند. مراقب جزع و فزع خود در سختی ها باشیم چرا که در این میان شیطان از اب گل الود ماهی می گیرد درشتش را هم جدا می کند نا امیدمان می کند و سپس توحید ما را نشانه می گیرد. دست ماست که با یک حادثه کوتاه، عمر فنا ناپذیرمان را به عنوان یک انسان که از خداست و به سوی خود او بازمی گردد به دست اوبدهیم یا ژرف اندیش باشیم و هوشمندانه تر رفتار کنیم                                        

لیلی خانم شما زن خوش بختی هستید. خدا جون به همه از این لطف ها نمی کنه که پیش از این که خیلی مبتلا به مرد مربوطه شن و مثلا اون مرد بابای بچه شون هم شده باشه، دست اون مرد رو،  رو کنه و باطن اون مرد رو براشون ظاهر کنه.

به نظر من خیلی شاکر باشید.

سلام . من هم تا ازدواج نکرده بودم همین طور فکر میکردم و می گفتم من اصلا محور خواسته هام رو بر شوهرم قرار نمی دم و مثل زنهای دیگه مثل کنه به شوهرم نمیچسبم و ازش توقع نمی کنم تا سر خورده بشم . ولی عملا وقتی وارد زندگی شدم دیدم هر چی من عقب نشینی میکنم و درخواستی نمی کنم اون پررو تر و پرتوقع تر میشه . چشم باز کردم دیدم سه ساله من رو عقد کرده تو خونه بابام و منتر خودش کرده و اصلا در فکر بردن من نیست و همینجوری خوشه بدون اینکه هیچ به روی خودش بیاره . در حالی که هیچ درخواست جشن و جواهرات و هدیه و ... ازش نکردم اما آخرش برگشت به من گفت خیلی خرجت زیاده در حالی که هر وقت ازش می خواستم خرجی بکنه در کمال وقاهت می گفت فلان فامیلمون کار واجب تر براش پیش اومده باید به اون کمک کنم . حاضر نبود صد هزار تومن برای من خرج کنه ولی هر بار در مورد اینکه فلان میلیون برای فلان فامیلشون خرج کرده با آب و تاب سخنرانی می کرد نوکر و راننده تمام وقت فامیلش بود . 

آخرش خسته و ناامید شدم و ولش کردم وگرنه دیوانه می شدم  و بهش گفتم وقت و پول عزیزت رو حروم آدمی مثل من نکن برو به فامیلات برس اصلا برو از فامیلت دختر بگیر تا دلت بیاد خرجش کنی . وقتی به دور برم نگاه میکنم می بینم اونهایی که به بهانه های الکی خرج برای شوهراشون می تراشند و مرتب بریز و بپاش میکنند و طلا جواهرات از سر و گردنشون آویزونه عزت و احترامشون بیشتره 

کلا یه چیزی رو بهش رسیدم تو زندگی هر چی سرت رو پایین تر بیاری و توقعت رو کم کنی خدا گرفتاریه سنگین تر از اون روی دوشت میگذاره و تا صدات رو در نیاره ولت نمی کنه من که هر جا کار خوب کردم تو دهنی خوردم