کلیپ تصویری | وقت نمایش درون آدمها
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان:5:38
- منبع: تعیینکنندهترین عامل در مقدّرات بشر
- دریافت با کیفیت (پایین(10مگابایت) | متوسط(14مگابایت) | بالا (17مگابایت) | صوت )
- آپارات | یوتیوب
متن:
امتحان برای چیست؟ برای اینکه تو ما فی الضمیر خوبیهایت را بروز بدهی. دفاع مقدس یک کاری کرد نوری که در دل خیلیها بود تجلّی پیدا کرد. در سختیها این تجلّیات خوب ظاهر میشود و در سختیهاست که تجلّیات بد از افرادی که بد هستند ظاهر میشود. آقا حالا چه ضرورتی دارد ظاهر بشود؟!
خدا دو تا غرض از امتحاناتش دنبال میکند برای آدمهایی که انتخابشان معلوم است. غرض اولی امتحان این است که تو انتخاب بکنی ببینیم چه انتخابی میکنی؟ یکی خوبهایی که قطعاً خدا سر دوراهی بگذارد آنها را، خوبی را انتخاب میکنند. خدا میفرماید میدانم این خوبی را انتخاب میکند، اما میخواهم نشان بدهد، بروز بدهد. تجلّی کند خوبی از اعماق باطنش. این بندۀ من فداکار است، میدان میخواهم برایش درست کنم فداکاری کند. امتحان یک هدف دیگر هم دنبال میکند و آن اینکه این آدم را سر دوراهی قرار بدهم حتماً راه بد را انتخاب میکند. عیبی ندارد میگذارم جلویش خودش را نشان بدهد. بریز بیرون ببینم.
خداوند متعال به سرّ بندۀ خودش نگاه میکند! سر کجاست؟! سر با باطن فرق دارد. سر آن قسمتی از درون ماست که خودمان هم خبر نداریم! باطن همانجایی است که تو میبینی. سر آنجایی است که نمیبینی. میفرماید من به سرّ بندۀ مؤمن خودم نگاه میکنم، هر چی آن ته دلش باشد لباس میکنم تنش میکنم. «إن خَیراً فَخَیر و إن شَرّاً فَشَرّ»؛ امتحان محلّ بیرون ریختن ما فی الضمیر است. و چه میداند کسی که چه پنهان کرده است؟
آقای بهجت(ره) میفرمودند ماها همۀشان شمر بالقوه هستیم. میتوانیم باشیم. چه دلیلی دارد سرّ باطن من یک همچین پستیای را در خودش بروز نداده باشد؟ موقع امتحان بیرون میآید. اصلاً آقا امتحان برای انتخاب شما نیست، تو انتخابت را کردی من میخواهم رو کنم. حرف تمام شد.
خدا میداند اباعبدالله الحسین سر دو راهی قرار نمیگیرد. بنا باشد انتخاب بکند قربانی را انتخاب میکند. میفرماید میخواهم حسین من نشانت بدهم به اهل عالم. امتحان گاهی از اوقات به ما میگوید میخواهم، میخواهم انتخاب کنی. بعضی وقتها هم میفرماید انتخابت را قبلاً کردی، میخواهم سرّت را رو کنم بگویم تو کی هستی. «لا اله الّا الله!» من نمیدانم چرا خدا این تصمیم را دارد بندههای بدش هم نشان بدهد. امان از اینکه خدا به کسی غضب کند. میگوید من یک روزی به تو استعداد شمریای که داری ثابت میکنم و به همۀ اهل عالم. کجا انتخاب بدش را کرده که چنین امتحانی سرش آمده؟ من نمیدانم.
دوستان من اجمالاً همیشه استغفار کنید. باشد؟ آقا جان باشد؟ قرار داریم میگذاریم. خیلی استغفار کنید. خدایا من کلاً غلط کردم. اصلاً هر چی داشتم غلط، تو ببخش. کوتاه بیا. نخواه یکوقت بدیام را ثابت کنی خودم اعتراف میکنم. ما طاقتش را نداریم. نه طاقت امتحانت را، نه طاقت عذابت را. نه طاقت جلوی امیرالمؤمنین وایستادن را، نداریم. ما را جزو آن شمرهای بالقوه نگذار.
الآن رفقا شما یک جمله دوست ندارید بگویید؟! الآن به ذهنتان نرسیده این جمله؟ بگویید کاش ما میدانستیم توی سرّمان چی هست؟ شبیه عبارت امام سجاد توی دعاست؛ خدایا کاش میدانستم من بالاخره شقی هستم یا سعید! کاش میدانستم. امتحان برای اینکه سرّ ما رو بشود. من که نمیدانم آن تو چه خبر است. سرّ خوبمان را آشکار کن.
عالی بود این نوع صحبت ها رو بیشتر بذارید