۹۸/۱۲/۲۹ چاپ ایمیل و پی دی اف

پیشنهاد ویژه | برای روضۀ خانگی امام کاظم(ع)؛ خودتان روضه بخوانید...

سردار شهید قاسم سلیمانی: «من با تجربه می گویم این را؛ میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست»

علما و بزرگان همواره بر اهمیت و برکات منحصر به فرد روضۀ خانگی تاکید کرده‌اند. ایام قرنطینۀ خانگی در مدت بحران کرونا، فرصتی است که خانه‌هایی که تاکنون از چنین برکتی کمتر بهره‌مند بوده‌اند، این سنت مفید و بابرکت را آغاز کنند.

در ادامه، متن دو روضه برای شهادت امام کاظم(ع) ارائه شده. هرکسی می‌تواند با خواندن چند دقیقه روضه در خانه، از برکاتش بهره‌مند شود.

انشاء الله بتوانیم در روزهای آینده، صوت و متن روضه برای برگزاری 40 روضۀ خانگی در چله‌نشینی تا ماه رمضان تقدیم کنیم.


روضه امام کاظم(ع)؛ باب الحوائج


اللهم صل على موسی بن جعفر، الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ(سلام بر امامی که در عمق زندان‌ها و تاریکی‌های سیاه‌چال‌ها، شکنجه شد) ، ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ(در حالی که ساق‌های پایش با حلقه‌های زنجیر کوبیده شده بود) ، وَالْجِنازَةِ الْمُنَادى عَلَیْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ(و جنازه‌ای که خوار و سبک شمرده شد)!
به اباالفضل العباس، «باب‌الحوائج»، گفته می‌شه، به امام موسی بن جعفر (ع) هم باب‌الحوائج گفته می‌شه. چه شباهتی بین این دو باب‌الحوائج هست؟ شاید یکی از وجوه شباهت این باشه که هیچ کسی از ابالفضل العباس، انتظار نداشت که کنار نهر علقمه برود و دست‌خالی برگردد. اهل خیام این‌قدر امید بستند، این‌قدر دل بستند به این‌که عمو عباس آب برایشان بیاورد. از کجا می‌گویید که بچه‌ها، خیلی امید بسته بودند؟ این امیدواری بالا را، از کلمات اباعبدالله الحسین (ع) کنار بدن عباس می‌فهمیم که فرمود: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی‏»(1) یعنی آلان کمرم شکست. «وَ قَلَّتْ حِیلَتِی‏ وَ انقَطَعَ رَجَاِئی»(2) عباس من! چاره‌ام کم شد و امیدم ناامید شد. چرا عباس باب‌الحوائج است؟ شاید یک دلیلش این باشه، کسی که کارهای زیادی از دستش برمی‌آمد، یک‌دفعۀ هیچ کاری نتوانست انجام بدهد. عباس، دل‌شکستگی‌اش را با خودش برد نزد پروردگار عالم. گویا خداوند متعال بفرماید عباس من! دیگر هرچی تو بخواهی، همون انجام میشه.
امام موسی بن جعفر (ع) هم بنا بود خیلی کارها از دستش بربیاید، اما سالها از این زندان به آن زندان، اینجا مصیبت هولناک‌تره. دشمن سفاک هرچه حضرت را تازیانه زد تا بلکه حضرت به‌طور طبیعی از دنیا بروند، نشد. بدترین جا را برای زندانی کردن حضرت را انتخاب کردند. دیدند آقا همین‌طوری به صورت طبیعی از دنیا نمی‌روند. آخرسر حضرت را مسموم کردند. سم در جان حضرت اثر گذاشت و در گوشۀ غربت جان دادند! کسی که هزاران عالِم در بیرون زندان، منتظر استفاده از وجود نازنینش بودند، حالا این‌طور غریبانه جان می‌دهد. هارون همه را فریب داده و گفته بود ایشان مهمان ما هستند تا هیچ‌کس فکر قیام هم نکند.
بعد سندی بن شاهک ظالم باید بیاید بالای سر امام غریب ما، با طعنه و کنایه و تمسخر بگوید: «می‌خواهی پول بدهم برایت کفن بخرند و بیاورند؟!» آقا موسی بن جعفر (ع) با نهایت بزرگواری بفرمایند: «ما بهترین پول‌های خودمان را برای کفن کنار گذاشته‌ایم؛ از تو کفن قبول کنم؟!»(3) درواقع آقا می‌خواستند بفرمایند من غریب نیستم، آلان «رضا»ی من، بالای سرم می‌آید. درست هست به‌ظاهر تنها و بی‌کس هستم اما من هم کسی را دارم که لحظۀ آخر سرم را روی زانوانش قرار دهم...
امان از اون آقایی که لحظۀ جان دادن نه تنها کسی نبود سرش را به دامان بگیرد، یک وقت زینب دید «و الشمر جالس علی صدره» ای تشنه لب حسین(ع)...
یا اَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر، اَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ
----
برگرفته از: سخنرانی علیرضا پناهیان در 13 اردیبهشت 95، امام زاده صالح، هیئت رزمندگان اسلام، مراسم شهادت امام موسی کاظم(ع)

(1). نفس المهموم، ص323-324‏
(2) القمقام، ج 1، ص 448
(3) لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ دَعْنِی أُکَفِّنْکَ فَقَالَ ع إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ أَکْفَانُنَا مِنْ طَهُورِ أَمْوَالِنَا؛ تحف العقول، ص412


روضه امام کاظم(ع) ؛ شباهت امام موسی بن جعفر(ع) و اباالفضل العباس

اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ ، وَصَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِیِّ الْأَبْرارِ ، وَ إِمامِ الْأَخْیارِ ، وَعَیْبَةِ الْأَنْوارِ ، وَوارِثِ السَّکِینَةِ وَالْوَقارِ ، وَالْحِکَمِ وَالْآثارِ ، الَّذِی کانَ یُحْیِی اللَّیْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِیفِ السَّجْدَةِ الطَّوِیلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِیرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْکَثِیرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ، وَمَقَرِّ النُّهى وَالْعَدْلِ ، وَالْخَیْرِ وَالْفَضْلِ ، وَالنَّدى وَالْبَذْلِ ، وَمَأْلَفِ الْبَلْوى وَالصَّبْرِ ، وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ ، وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ ، وَالْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ(سلام بر امامی که در عمق زندان‌ها و تاریکی‌های سیاه‌چال‌ها، شکنجه شد) ، ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ(در حالی که ساق‌های پایش با حلقه‌های زنجیر کوبیده شده بود) ، وَالْجِنازَةِ الْمُنَادى عَلَیْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ(و جنازه‌ای که خوار و سبک شمرده شد)، وَالْوارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفى ، وَأَبِیهِ الْمُرْتَضى ، وَأُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّساءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ ، وَوِلاءٍ مَسْلُوبٍ(حکومت ربوده شده) ، وَأَمْرٍ مَغْلُوبٍ ، وَدَمٍ مَطْلُوبٍ ، وَسَمٍّ مَشْرُوبٍ...
چرا امام موسی بن جعفر (ع) را به شهادت رساندند؟ یکی به هارون بگه: آقا! ایشان که قیام نکرده علیه شما. رهایش کنید؛ چرا می‌کشید؟ می‌گه: «این خانواده سیاسی‌اند، اولیاء خدا همه‌شون سیاسی‌اند، اگر قدرت پیدا کنند، قیام می‌کنند. پس ما باید در اولین فرصت اینها را بکشیم.»
میگن هارون ملعون دستور داد زن بدکاره‌ای را اندختند در زندان حضرت، بهش گفتند: «این آقا، زندانی ماست. مأموریت تو اذیت کردن این آقا است.» او هم نمی‌فهمید این آقا چه کسی هست، تلاش خودش را کرد. بعد از یک مدتی آمدند داخل سیاه‌چال دیدند آقا موسی بن جعفر (ع)، یک‌گوشۀ زندان سر به سجاده گذاشته، الهی العفو می‌گه و با خدا مناجات می‌کنه. گوشۀ دیگر زندان هم آن خانم به سجده افتاده است، گریه می‌کنه و با خدا مناجات می‌کنه. بهش گفتند: «تو بنا بود این آقا را اذیت کنی، حالا چی شده داری مثل او عبادت می‌کنی؟!»
اون خانم پرسید آخه این آقا به این خوبی به شما چه بدی کرده که می‌خواهید اذیتش کنید؛ چرا زندانش کردید؟ اصلاً این آقا را رها کنید. آن خانم که سیاسی نبوده، نمی‌دانسته است چرا این آقا را زندان کردند. نمی‌دانست از بس این آقا خوب بوده زندانی‌اش کردند. چون خوب‌ها اگر قدرت پیدا کنند، ظلم را از بین می‌برند. به خاطر همین ظالم‌ها باید خوب‌ها را بکشند.
شاید کسی بگه: آقا! ما دیدیم بعضی از ظالمان، خوبان را نکشته‌اند؟! بهش بگو: ببین، آن‌ها خوب نبودند. دکّان باز کرده بودند، فیلم بازی می‌کردند. آدم خوب، اونی است که اگر قدرت پیدا کنه، بره دست مظلوم را بگیره و گردن ظالم را بشکنه.
امام موسی بن جعفر (ع) را زندان کردند و به قتل رساندند؛ تا اینجایش را آدم می‌فهمد؛ اما این را دیگر آدم نمی‌فهمه که چرا «سَندی بن شاهِک» ملعون را می‌فرستادند تا با تازیانه حضرت را شکنجه بدهد؟ دیگر این‌قدر غضب و کینه؟! یعنی قدرت‌طلب‌ها، این‌قدر نسبت به اولیاء خدا کینه‌توز می‌شوند؟! که حتی اگر قیام هم نکنند، بازهم قطعه‌قطعه‌شون می‌کنند. مگر جدش حسین نبود؟ صدا زد من با شما کاری ندارم، مرا رها کنید، من اصلاً ازاینجا می‌روم. با جدش چه کردند؟! اینها اخلاقشون همینه؛ می‌زنند، می‌کشند.
امام موسی بن جعفر (ع) را در اوج ناتوانی و کسالت زهر دادند، بعد حضرت را از زندان بیرون آوردند، یک لباس مرتبی پوشاندند و بر تخت نشاندند. گفتند شیعیان را خبر کنید بیایند که وقتی فردا آقایشان از دنیا رفت، نگویند ما مسمومش کردیم. حضرت در اثر زهری که بهش خورانده بودند، توانی برای حرف زدن نداشتند. نشسته بود روی تخت فقط نگاه می‌کرد. ای مظلوم امام کاظم(ع)، ای غریب امام کاظم(ع)
می‌گویند هارون ملعون برگشت به امام موسی بن جعفر (ع) گفت: «اگر حرفی بزنی و بگی مرا مسموم کردند بدتر می‌شود.» نه اینکه آقا از او بترسد. چرا آقا برنگشت به شیعیان بفرماید هل من ناصر ینصرونی؟ مرا کمک کنید این‌ها زهر به من داده‌اند؟! می‌دانید چرا این را نفرمودند؟! اگر حضرت چنین می‌فرمودند، شیعیان باید در دفاع از امام زمان خودشان قیام می‌کردند، بعد جانشان درخطر قرار می‌گرفت. حضرت در سکوت، گوشۀ زندان، جان به جان‌آفرین تسلیم کردند تا بچه شیعه‌ها سالم بمانند. پیش خودش ‌گفت: این شیعیان مظلوم ما، آلان قدرت ندارند که قیام کنند، بگذار صدا به آیندگان برسد.
امشب شب شهادت این امام مظلوم هست که به گردن همۀ ما حق دارد. آقا ماها را می‌بینند، خوشحال می‌شود. می‌فرماید این‌ها، ثمرات آن صبری هست که من گوشۀ زندان کردم تا پیغام من به این بچه‌هایم رسید.
بعد در میان امامان، به امام موسی بن جعفر (ع) میگن باب‌الحوائج؛ در کربلا هم به اباالفضل العباس میگن باب‌الحوائج. شاید این شباهت، شباهت درستی باشه، برای اینکه ابوالفضل العباس، در کربلا خیلی کار از دستش برمی‌آمد و دوست داشت برای بچه‌های امام حسین (ع) کارهای زیادی انجام دهد. امان از آن لحظه‌ای که دست‌های عباس را زدند. امان از لحظه‌ای که تیر به مشک عباس زدند...
امام موسی بن جعفر (ع) هم خیلی کارها از دستش برمی‌آمد که برای شیعیان انجام دهند، اما حضرت را به زندان انداختند، اگر آقا یک فرمان قیام می‌داد، شاید هزاران نفر قیام می‌کردند. حضرت به خاطر شدت محبوبیتش، در معرض این بودند که قدرت را به دست بگیرند، اما بااین‌حال به ضعف مؤمنین رحم کردند و سخنی نگفتند  و غریبانه شهید شدند.
حالا این‌طوری هست که هرکسی به حرم حضرت مشرف می‌شود، یک دری هست، اسمش خیلی عجیب هست، آدم دوست دارد پای آن درب حرم بنشیند، روی آن در نوشته هست «باب المراد» یعنی اینجا باب المراد هست. هرکسی مرادی، حاجتی دارد از این درب وارد شود. بعد شیعه و سنی ندارد، همۀ می‌آیند. می‌بینی از درب باب المراد وارد می‌شود. در می‌زند، می‌گوید آقا موسی بن جعفر (ع) شما مشکل مرا می‌دانی...
یا اَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَر، اَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ

برگرفته از: سخنرانی علیرضا پناهیان سوم خرداد 95، مهدیه تهران، شهادت امام کاظم(ع)

 

نظرات

سلام اگه امکانش هست برایرهر شب جمعه روضه بزارید داخل کانال

امروز بد ترین روز زندگیم بود چون با همسرم دعوا کردیم و دیگه هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم. 

تو زندگی هیچ جا نشد به یکجایی برسم هر راهی رفتم به بن بست رسیدم

یا حضرت عباس یا امام کاظم یا باب الحوائج عاقبت منو خیر کن 😢

۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۰۵ مهشید سلمانی

سلام وقت به خیر

خدا قوت و خیلی ممنون از روضه ای که قرار دادید، این بهترین هدیه عید است که شما به مخاطبین خود می دهید. 

ان شاء الله عیدی خود را از باب الحوائج بگیرید

سلام خدا خیرتا بدهد واقعا فیض بردیم ،اقا صاحب الزمان و باب الحوائج اجرتون بدهند

۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۴۶ زهرا ابوالحسنی

باسلام وخسته نباشید خدمت شما 

بسیار در این شب نیاز به شنیدن روضه باب الحوائج داشتم وقتی به کانال استادپناهیان رجوع کردم خیلی خوشحال شدم ایشون روضه مجازی قراردادن من هم این روضه راخواندم واشک ریختم 

خداوند شما را مآجور بدارد به شما وگروه خوبتون سلامتی عنایت کند که انقدر درتمامی مراحل به بهترین نحو مارو یاری میکنید واگاهی میرسانید من به نوبه خودم خیلی ازمطالب کانالتون استفاد میکنم وروضه خانگی هم کار وفکربسیارعالی بود ممنونم

بسسسسیار زیبا و دلنشین بود. خدا خیرتون بده...

۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۴۳ سوره علیزاده

بسیار عالی..خداجرتون بده

خواهران و برادران عزیز

یه دعا هم برای من بیچاره از خدا بخواهید هدایتم کنه 

سلام ان شاءالله همیشه تندرست باشید التماس دعای فرج 

سلام.بسیارعالی.نمونه بارز آتش به اختیاراین کارهای بسیار بسیار خوب شماست.

خدا خیرتون بده 

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...