کلیپ تصویری | اگر به آگاهیهای دینی که میدونیم، عمل نکنیم و قدر ندونیم ...
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 05:02
- منبع: مسجد جامع ازگل - 98/4/8
- دریافت با کیفیت (پایین(11مگابایت) | متوسط(39مگابایت) | بالا (69مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
معارف دینی اینگونه نیستَش که همۀ معارف را به همه بدهند. خدا خودش شخصاً دخالت میکند نمیگذارد بعضی از معارف دینی به گوش بعضیها برسد. ابدا اینطور نیست. اینجوریها نیست ها! که تمام معارف را به همه بدهند. نمیدهند بلکه یک آدابی دارد، یک اسراری دارد.
خدا یک مقدار معرفت، یک مقدار آگاهی، یک مقدار اطلاعات به انسان میدهد. بعد میبیند انسان چهکار میکند. اگر درست برخورد کرد مقدار بیشتر میدهد. اگر درست برخورد نکرد، همانی هم که داده ازش پس میگیرد. جاهلتَرش میکند. خدا میفرماید «یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ»، من گمراهش میکنم. من به اشتباهش میاندازم. چرا قدر آن حرفی که بهش زدم ندانست؟! تعامل پروردگار عالم با بندگان خودش سر انتقال آگاهی، انتقال دانایی و معرفت دینی تعامل بسیار پیچیدهای است. روز قیامت کافی است بعضیها بگویند خدایا ما نمیدانستیم. میفرماید میدانی چهکار کرده بودی که من نگذاشتم بدانی؟ میدانی چهکار کرده بودی که به گوشَت خورد اما متوجهاش نشدی؟
مثلاً در قرآن کریم میفرماید «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلوبِهِم»؛ من مُهر میزنم دلش را دیگر هیچی نفهمد. هر چی بهش میگویی نمیفهمد دیگر. من، من نمیگذارم بفهمد. این استنکاف پروردگار عالم از اینکه حق را به گوش بعضیها برساند، چهکار میکند؟ یا او را جایی نمیبرد که حرف حق به گوشَش برسد، مشکلاتی سر راهش پدید میآورد که اصلاً نرود مجلس ذکر. یا میرود مجلس ذکر قلباش را خراب میکند. به زور بردیاش مسجد اَد همان زمان هم یکی آمده کفش این را دزدیده. این هم بر میگردد میگوید اَی فلان فلان شده مسجدیها کفش من را بردند. دیگر من پایم را توی مسجد نمیگذارم. میخواهم صد سال سیاه نگذاری. اصلاً این کار را خدا کرد که دیگر این طرفها پیدایت نشود. رفیقت تو را به زور آورده بود، او هم اشتباه کرد. ما باید بدانیم اینها را!
اینجوری نیست منّتکشی بکنند بگویند نه خواهش میکنم تو بیا، شما بیا بدان بلکه شاید فهمیدی. نه، میخواهم نفهمی. بعضیها اصلاً نمیتوانند بفهمند. دچار کجفهمی میشوند. امام صادق(ع) به دوستانشان میفرمودند بابا! زیاد هم اگر دیدی یکی نگرفت نفهمید نپذیرفت ولش کن! اصرار نداشته باش. آقا بعضیها شنیدند این حرف را آمدند پیش امام صادق گفتند از شاگردانشان، آقا شما میگویید ما ولایت را توضیح ندهیم؟ فرمود بله توضیح ندهید. گفت آقا آخر نمیشود که! بالاخره پس آن هدایت چی میشود؟ امر به معروف و نهی از منکر چی میشود؟
حضرت فرمودند خب حالا اگر یک دلی لایق دیدید بگویید. اینجوری نیست که دین بیاید منتکشی بکند از آدمها و بعد بیاید همه چی هم در اختیارشان قرار بدهد از اطلاعات و آگاهی و سطوح مختلف و لایههای عمیق معارف، بعد بگوید خواه پند گیر خواه ملال. اصلاً از آن اوّلش نمیدهد. نگاه میکنند ببینند که طرف چه خبر است اوضاعش. بعد به ما همان چه که دادند نمرهگذاری میکنند. قدرش را دانستیم بقیهاش را میدهند. دیگر اگر قدر بدانیم دیگر اطلاعات دادن، معرفت انتقال دادن به قلب، دیگر یکجوری میشود که آقای بهجت میفرمودند از در و دیوار برایتان میریزد. و خدا کاری میکند که اصلاً خودت نخوانده ملّا بشوی. از اینطرف سهمیهبندی سخت، سختگیری برای انتقال معارف قدر بدانی از در و دیوار از آنطرف برایت میبارند. اصلاً چشمههای حکمت از قلبَت بر زبانت جاری میشود. احادیث را نخوانده خودت احادیث را حدس میزنی که یک همچین حرفهایی باید باشد علی القاعده. از آنطرف هم هست.
خدا یک مقدار معرفت، یک مقدار آگاهی، یک مقدار اطلاعات به انسان میدهد. بعد میبیند انسان چهکار میکند. اگر درست برخورد کرد، مقدار بیشتر میدهد. اگر درست برخورد نکرد، همانی هم که داده ازش پس میگیرد. جاهلترش میکند. خدا میفرماید «یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ»، من گمراهش میکنم. من به اشتباهش میاندازم. چرا قدر آن حرفی که بهش زدم ندانست؟
خدا خیرتون بده