کلیپ تصویری | کمترین درجات عاشقی از زبان امیرالمؤمنین(ع)
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 05:19
- منبع: وقتی آدم ها خود را پنهان میکنند/ج7
- دریافت با کیفیت (پایین(11مگابایت) | متوسط(39مگابایت) | بالا (69مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
یک عاشق بیابانگرد بود، اهل دل بود. بعضی وقتها میبینیم مثلاً یک راننده تریلی خیلی با صفاست، خیلی اهل دل است؛ صفایی دارد توی این بیابانها، مناجاتهایی دارد با خدا. یک دانه از اینها به تور امیرالمؤمنین علی(ع) خورد. یک کاره از بیابان آمده پیش آقا. خب سؤالت چیست؟ حالا فکر میکنید سؤالش چیست؟ «عَنْ دَرَجَاتِ الْمُحِبِّینَ»؛ عاشقها چند درجه دارند؟
سَأَلَ أَعْرَابِیٌّ عَلِیّاً ع عَنْ دَرَجَاتِ الْمُحِبِّینَ مَا هِیَ قَالَ أَدْنَى دَرَجَاتِهِمْ مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنْ لَیْسَ فِی الدَّارَیْنِ مَأْخُوذٌ غَیْرُهُ فَغُشِیَ عَلَى الْأَعْرَابِیِّ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا قَالَ نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً ا
آقا فرمود «أَدْنَى دَرَجَاتِهِمْ»؛ کمترین درجۀ اهل محبت این است، «فَغُشِیَ عَلَى الْأَعْرَابِیِّ»؛ غش کرد، روی زمین افتاد. بههوشَش آوردند آب روی صورتَش ریختند اینها. «فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ هَلْ دَرَجَةٌ أَعْلَى مِنْهَا؟»؛ آقا شما که آخرش را گفتی! بعد میگویی که این اوّلش است. اوّل عاشقی است. درجهای از این بالاتر هم داریم؟ آقا جواب دادند «نَعَمْ سَبْعُونَ دَرَجَةً»؛ هفتاد درجه بالاتر از این هم داریم.
خب حالا علاقهمند هستید من کمترین درجۀ محبّین را بگویم که آقا چی گفت که او غش کرد؟ شما غش نکنید ها! «أَدْنَى دَرَجَاتِهِمْ»؛ طاعت خودش را کوچک میشمارد. هر کاری بکند وا! میگوید این چیزی نیست. واقعاً میگوید چیزی نیست. ولی کسی لوس باشد، خیلی خودش را تحویل بگیرد، تا یک ذره کار خوب میکند میگوید ما اینیم ها! بابا تو غلطی نکردی که. خیلی خوب است آدم خودش را کوچک بشمارد. کار خوب خودت را چیزی ندان.
«مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ وَ اسْتَعْظَمَ ذَنْبَهُ»؛ دومین ویژگی کمترین مرتبۀ عاشقی، گناه خودش را بزرگ میشمارد. مگر میبخشد خودش را؟ یک دانه خطا انجام داده، نمیتوانم خدایا خودم را ببخشم. دائماً درِ خانۀ خدا عذرخواهی میکند. میفرماید مؤمن گناهش همیشه جلوی چشمش مثل یک بت زهرمار اذیتاش میکند. هی میگوید خدایا ببخشید، خدایا معذرت، خدایا غلط کردم. هی میگوید هی عزیزتر میشود، هی میگوید هی عزیزتر میشود. یک بدی کردی بگو خیلی ضایع شدم، خیلی بد بود. این کجایش عاشقانه است؟
اگر عاشق باشی یک کادو بردی برای معشوقت، یک ذره لک بیفتد اینقدر خودت را سرزنش میکنی، اینقدر خودت را سرزنش میکنی. اصلاً خودت را نمیبخشی. میگویی ضایع کردم، خیلی بد شد. میگوید بابا بیخیال عیبی ندارد. نه من اینجوری نمیخواهم.
ما چرا برای نمازهایمان عذرخواهی نمیکنیم؟ چون عاشق نیستیم. خب بردار دیگر! خدایا نماز خواندم آنجاست برو بردار. بچه آن سجاده را جمع کن بده به خدا. خوب بود به نظرت؟ خوب بود دیگر، ما چه خبر است دیگر؟ میخواهی بکُشم خودم را! دو قورت و نیمش هم باقی است. ببخشید یک چیزی بدهکار شدیم مثل اینکه. قسمت سومش هم بگویم که شنید غش کرد؟ میخواهی نگویم؟ بله؟
«وَ هُوَ یَظُنُّ أَنْ لَیْسَ فِی الدَّارَیْنِ مَأْخُوذٌ غَیْرُهُ»؛ احساساش این است در دو دنیا فقط او را میخواهند مؤاخذه کنند، یقۀ او را میخواهند بگیرند. با کس دیگر که کاری ندارند. توی خیابانها راه میرود، میگوید فقط خدا یقۀ من را میخواهد بگیرد، با کس دیگر که کاری ندارد که! میخواهی چیزی از بدیها توی دلت پنهان نماند با خودت مداهنه نکن، به خودت سخت بگیر. یعنی چهکار کنم؟ بگو خدا فقط میخواهد حساب من را برسد حساب کس دیگر را نمیرسد.
میخواهی خودت را پنهان نکنی، اینجوری بگو، ببین راهش این است به خودت سخت بگیری. به خودت سخت بگیری شرط اوّلش چیست؟ «مَنِ اسْتَصْغَرَ طَاعَتَهُ» طاعت خودش را کم میشمارد. میگوید فقط خدا یقۀ من را میخواهد بگیرد، با کس دیگر که ندارد که
عالی...
اجر کم عند الله...
و من الله توفیق...