فایل پیدیاف | جزوه نگاهی به فضیلت و آثار مواسات و همدلی در احادیث اهلبیت(ع)
دریافت نسخه مناسب مطالعه در تلفن همراه
دریافت نسخه مناسب چاپ
مواسات، باعث برکت در مال
امیرالمؤمنین(ع) به کمیل بن زیاد سفارش فرمود: اى کمیل! برکت، در مال کسى است که زکات بدهد، و نسبت به مؤمنان مواسات کند، و به خویشان رسیدگى نماید.
قَالَ أمیرالمؤمنین: یا کُمَیلُ، البَرَکَةُ فی مالِ مَن آتَى الزَّکاةَ، وواسَى المُؤمِنینَ، ووَصَلَ الأَقرَبینَ.
تحف العقول، ص172
مواسات و همدلی روزی را زیاد میکند
امیرالمؤمنین(ع): مواسات نسبت به برادر دینى، روزى را مىافزاید.
قَالَ أمیرالمؤمنین: مُواساةُ الأَخِ فِی اللَّهِ عز و جل یَزیدُ فِی الرِّزق
خصال، ص504
مواسات، موجب محبوبت میشود
امیرالمومنین(ع): با سه خصلت، دوستى را به دست مىآورند: انصاف در معاشرت، مواسات [با دیگران] در خوشى و ناخوشى، و بازگشتب به قلب سلیم
قَالَ أمیرالمؤمنین: ثَلَاثُ خِصَالٍ تُجْتَلَبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ الْإِنْصَافُ فِی الْمُعَاشَرَةِ وَ الْمُوَاسَاةُ فِی الشِّدَّةِ وَ الِانْطِوَاعِ وَ الرُّجُوعُ عَلَى قَلْبٍ سَلِیم.
کشف الغمه، ج2، ص349
مواسات راهی برای نشاط و شادی
امام باقر(ع): یکى از محبوبترین کارها نزد خداوند عزّوجلّ شاد کردن مؤمن است: [یعنى] برطرف کردن گرسنگىاش، یا پرداختن قرضش.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع): إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ: شَبْعَةُ مُسْلِمٍ، أَوْ قَضَاءُ دَیْنِه
کافی، ج2، ص190
امام صادق (ع): برادرت را شادکن تا خدا تو را شاد کند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): سُرَّ أَخَاکَ؛ یَسُرَّکَ اللَّهُ
کافی، ج2، ص190
این قانون مهم قرآنی
(ای رسول من) بگو: «پروردگارم روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا برای او تنگ مىگرداند. و هر چه را انفاق کردید، پس او عوضش را(در همین دنیا) مىدهد. و او بهترین روزى دهندگان است.»
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِین
سورۀ سباء، 39
پاسخ امام صادق(ع) به یک شبهۀ مهم در مورد مواسات و صدقه
مردى از اصحاب امام صادق(ع) گفت به امام صادق(ع) عرض کردم [به استناد] آیه «و آنچه انفاق کنید عوضش را او مىدهد ...» انفاق مىکنم اما عوضى نمىبینم. حضرت فرمود: آیا خیال مىکنى خداوند خُلف وعده مىکند؟ عرض کردم: نه. فرمود: پس علّت چیست؟ عرض کرد: نمىدانم. حضرت فرمود: اگر فردى از شما راه حلال حلال مال به دست آورد و به حقّ و در جای درستش انفاق کند، درهمى انفاق نکند مگر اینکه خداوند عوض آن را بدهد.
عن رجلٍ من أصحابِ الإمامِ الصّادقِ (ع): قلتُ لأبی عبدِ اللَّه (ع): ... قولُهُ تعالى: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ»(سباء،39) فَأرانی انفِقُ ولا أرى خَلَفاً! قالَ: أفَتَرَى اللَّهَ أخلَفَ وَعدَهُ؟! قلتُ: لا، قالَ: فمِمَّ؟ قُلتُ: لا أدری، قالَ: لَو أنّ أحَدَکُمُ اکتَسَبَ المالَ مِن حِلِّهِ وأنفَقَهُ فی حَقِّهِ لَم یُنفِقْ دِرهَماً إلّاأخلَفَ اللَّهُ علَیهِ.
کافی، ج2، ص484
بنابراین از انفاق نترسید!
رسول خدا(ص): هیچ گاه مالى بر اثر صدقه دادن کم نشده است. پس عطا کنید و نترسید.
قال النبی (ص): ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ قَطُّ، فأعطُوا ولا تَجبُنوا
نوادر رواندی،ص35 و من لایحضره الفقیه، ج4، ص381
سه دعا و نفرینی که رد نمیشود
امام صادق(ع): سه دعاست که از درگاه خداوند متعال رد نمىشود: (اول) دعاى پدر براى فرزندش، هر گاه که فرزندش به او نیکى کند، و نفرینش در حقّ او، آن گاه که از او نافرمانى نماید؛ (دوم) نفرین ستمدیده در حقّ کسى که به او ستم کرده است، و دعایش براى کسى که انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ (سوم) و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش که به خاطر ما نسبت به او مواسات کرده است، و نفرینش در حقّ او که مىتوانسته به وى کمک کند و نکرده، در حالى که وى به آن محتاج بوده است.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): ثَلاثُ دَعَواتٍ لا یُحجَبنَ عَنِ اللَّهِ تَعالى: دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ إذا بَرَّهُ ودَعوَتُهُ عَلَیهِ إذا عَقَّهُ، ودُعاءُ المَظلومِ عَلى ظالِمِهِ ودُعاؤُهُ لِمَنِ انتَصَرَ لَهُ مِنهُ، ورَجُلٌ مُؤمِنٌ دَعا لِأَخٍ لَهُ مُؤمِنٍ واساهُ فینا ودُعاؤُهُ عَلَیهِ إذا لَم یُواسِهِ مَعَ القُدرَةِ عَلَیهِ وَاضطِرارِ أخیهِ إلَیهِ.
امالی طوسی، ص280
برترین اعمال
امام علی(ع): مواسات، برترینِ کارهاست.
قَالَ أمیرالمؤمنین: المُواساةُ أفضَلُ الأَعمالِ.
غرر، 1312
مواسات، آقا و سرور اعمال
رسول الله (ص): سرور و آقای کارها، سه کار است: انصاف داشتن با مردم، مواسات نسبت به برادر [دینى]، و همواره به یاد خداوند متعال بودن.
قال النبی (ص): سَیِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ: إنصافُکَ النّاسَ مِن نَفسِکَ، ومُواساةُ الأَخِ فِی اللَّهِ عز و جل، وذِکرُ اللَّهِ تَبارَکَ وتَعالى عَلى کُلِّ حالٍ.
خصال، ج1، ص125
برترین مردانگی
امام على(ع): برترین مردانگى، مواسات و شریک کردن برادران در اموال، و برابرى با آنان در احوال است.
قَالَ أمیرالمؤمنین: أفضَلُ المُروءَةِ مُؤاساةُ الإِخوانِ بِالأَموالِ، و مُساواتُهُم فِی الأَحوال
غرر، 3314
مؤمن حقیقى
رسول خدا(ص): هر کس با فقیر موسات کند و او را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار کند، او مؤمن حقیقى است.
قال النبی (ص): مَن واسَى الفَقیرَ مِن مالِهِ، وأنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ، فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا
کافی، ج2، ص147
از او فاصله بگیرید!
امام صادق (ع): برادران خود را با دو خصلت آزمایش کنید پس اگر آن دو خصلت در آنها بود خوب است، و گر نه از او دور شوید، دور شوید، دور شوید: مواظبت او بر نمازهایش در اوقات آن، نیکى به برادران در سختى و گشایش.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.
کافی، ج2، ص672
بهترین روش برای تقرب به خدا
امام کاظم(ع): مؤمن با چیزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن، به خداوند عزّ و جلّ نزدیک نشده است، و این، همان سخن خداى متعال (در قرآن) است که: «هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا این که از آنچه دوست دارید، انفاق کنید».
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع): ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللَّهِ عزّ وجلّ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ، وهُوَ قَولُهُ تَعالى: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
جامع الأحادیث للقمّی، ص 192
مواسات عبادتی معادل نه هزار سال
پیامبر (ص): هر کس در پىِ حاجت برادر مؤمنش بکوشد، مانند آن است که خدا را نُه هزار سال عبادت کرده است که روزهایش روزه گرفته و شبها را زنده داشته باشد.
رَسُولِ اللَّهِ (ص): مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه.
الفقیه، ج2، ص 189
برتر از حج
امام صادق(ع): هر کسی به دور این خانه (یعنى خانه کعبه) طوافى کند، خدا عز و جل براى او شش هزار حسنه بنویسد و از او شش هزار سیّئه محو کند و شش هزار درجه از او بالا برد تا چون نزد ملتزم (یعنى مستجار که برابر خانه کعبه و در پشت آن میباشد) رسد، خدا هفت در از بهشت به روى او گشاید، من به او گفت: قربانت، این همه فضیلت، در طواف است؟! فرمود: آرى و من تو را به بهتر از آن خبر دهم، برآوردن حاجت مسلمانى بهتر است از طواف و طواف تا برسد به ده طواف.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَیْتِ طَوَافاً وَاحِداً کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّةَ آلَافِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ دَرَجَةٍ حَتَّى إِذَا کَانَ عِنْدَ الْمُلْتَزَمِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ سَبْعَةَ أَبْوَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الْفَضْلُ کُلُّهُ فِی الطَّوَافِ قَالَ نَعَمْ وَ أُخْبِرُکَ بِأَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُسْلِمِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى بَلَغَ عَشْراً.
کافی، ج2، ص194
اینها شیعه نیستند
یکی از اصحاب امام باقر(ع) به حضرت گفت: قربانت گردم، شیعه در شهر ما زیاد است. فرمود: آیا آیا توانگر به تهیدست توجه مىکند؟ و آیا نیکى کننده از کسى که [در جواب خوبیش] به او بدى کرده گذشت مىکند؟ آیا به یکدیگر کمک مالى مىدهند؟ عرض کردم: خیر. فرمود: آنها شیعه نیستند، شیعه کسى است که این کارها را بکند.
عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (ع) جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الشِّیعَةَ عِنْدَنَا کَثِیرٌ فَقَالَ فَهَلْ یَعْطِفُ الْغَنِیُّ عَلَى الْفَقِیرِ وَ هَلْ یَتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِیءِ وَ یَتَوَاسَوْنَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ لَیْسَ هَؤُلَاءِ شِیعَةً- الشِّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هَذَا
کافی، ج2، ص173
سوگند رسول خدا(ص)
رسول خدا(ص): سوگند به آن که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت، در روز قیامت، بندهاى از بندگان خدا در ایستگاهى [از ایستگاههاى قیامت] مىایستد و شعلهاى آتش، بزرگتر از همه کوههاى دنیا، در برابرش آشکار مىگردد، به طورى که میان او و آن شعله هیچ حایلى نیست. در همان حال که سرگردان است، ناگاه، گِردهاى نان یا دانهاى [گندم یا جز آن] که [در دنیا] به آن نیاز داشته و به برادرى مؤمن کمک کرده است، از هوا در پیرامون او فرود مىآید و مانند بزرگترین کوهها مىشود و گرداگرد او را مىگیرد و مانع رسیدن آن شعله به او مىشود، و از حرارت و دود آن، کمترین آسیبى به او نمىرسد، تا این که وارد بهشت مىشود.
قال النبی (ص): وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبِیّاً! إنَّ عَبداً مِن عِبادِ اللَّهِ لَیَقِفُ یَومَ القِیامَةِ مَوقِفاً یَخرُجُ عَلَیهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَمیعِ جِبالِ الدُّنیا، حَتّى ما یَکونُ بَینَهُ وبَینَها حائِلٌ؛ بَینا هُوَ کَذلِکَ قَد تَحَیَّرَ، إذ تَطایَرَ مِنَ الهَواءِ رَغیفٌ أو حَبَّةٌ قَد واسى بِها أخاً مُؤمِناً عَلى إضافَتِهِ، فَتَنزِلُ حَوالَیهِ فَتَصیرُ کَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَدیراً حَوالَیهِ، تَصُد عَنهُ ذلِکَ اللَّهَبَ، فَلا یُصیبُهُ مِن حَرِّها ولا دُخانِها شَیءٌ، إلى أن یَدخُلَ الجَنَّة.
بحار الانوار، ج71، ص310
مواسات؛ شیرازۀ دین
امیرالمؤمنین(ع): شیرازۀ دین، دو چیز است: انصاف داشتن، و مواسات با برادرانت.
قَالَ أمیرالمؤمنین: نِظَامُ الدِّینِ خَصْلَتَانِ: إنْصَافُکَ مِنْ نَفْسِکَ و َمُوَاسَاةُ إخْوَانِکَ
غرر الحکم، ج 6 ص 179
امام صادق(ع): هر چیزی کلیدی دارد
امام صادق (ع) به فرزند خود محمّد فرمود: فرزندم، از آن خرجى، چقدر اضافه آمده است؟ عرض کرد: چهل دینار. فرمود: برو و آنها را صدقه بده. عرض کرد: فقط همین چهل دینار باقى مانده است. حضرت فرمود: آنها را صدقه بده؛ زیرا خداوند عزّوجلّ عوضش را مىدهد. مگر نمىدانى که هر چیزى کلیدى دارد و کلید روزى، صدقهدادن است، پس آن چهل دینار را صدقه بده. محمّد چنین کرد، و ده روز بیشتر بر امام صادق(ع) نگذشت که از جایى چهارهزار دینار به ایشان رسید. سپس فرمود: ای پسرم ما در راه خدا چهل دینار بخشیدیم و خداوند به ما چهار هزار دینار بخشید.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ یَا بُنَیَّ کَمْ فَضَلَ مَعَکَ مِنْ تِلْکَ النَّفَقَةِ قَالَ أَرْبَعُونَ دِینَاراً قَالَ اخْرُجْ فَتَصَدَّقْ بِهَا قَالَ إِنَّهُ لَمْ یَبْقَ مَعِی غَیْرُهَا قَالَ تَصَدَّقْ بِهَا فَإِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْلِفُهَا أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ مِفْتَاحاً وَ مِفْتَاحَ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ فَتَصَدَّقْ بِهَا فَفَعَلَ فَمَا لَبِثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَشَرَةَ أَیَّامٍ حَتَّى جَاءَهُ مِنْ مَوْضِعٍ أَرْبَعَةُ آلَافِ دِینَارٍ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَعْطَیْنَا لِلَّهِ أَرْبَعِینَ دِینَاراً فَأَعْطَانَا اللَّهُ أَرْبَعَةَ آلَافِ دِینَارٍ.
کافی، ج4، ص10
سفارش امام کاظم(ع) به تنگدستان
على بن سوید میگوید به امام کاظم (ع) گفتم: به من سفارشى کن. فرمود: «تو را به پروامندى از خدا سفارش مىکنم». آن گاه سکوت کرد. من از تنگدستى خود، نزد او شِکوه کردم و گفتم: به خدا سوگند، برهنهام و برهنگىام به جایى رسیده که فلانى، دو جامه خویش را از تَنَش در آورْد و به من پوشاند! فرمود: «روزه بگیر و صدقه بده». گفتم: از همان چیز اندکی که برادرانم به من عطا مىکنند، صدقه بدهم؟ فرمود: «آنچه را که خداوند، روزى تو مىکند، صدقه بده، هرچند ایثار کنى [و خودت به آن، محتاج باشى]
عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ السَّائِی عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَوْصِنِی فَقَالَ آمُرُکَ بِتَقْوَى اللَّهِ ثُمَّ سَکَتَ فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ قِلَّةَ ذَاتِ یَدِی وَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَرِیتُ حَتَّى بَلَغَ مِنْ عُرْیَتِی أَنَّ أَبَا فُلَانٍ نَزَعَ ثَوْبَیْنِ کَانَا عَلَیْهِ وَ کَسَانِیهِمَا فَقَالَ صُمْ وَ تَصَدَّقْ قُلْتُ أَتَصَدَّقُ مِمَّا وَصَلَنِی بِهِ إِخْوَانِی وَ إِنْ کَانَ قَلِیلًا قَالَ تَصَدَّقْ بِمَا رَزَقَکَ اللَّهُ وَ لَوْ آثَرْتَ عَلَى نَفْسِکَ.
کافی، ج4، ص18
کار خوب ناچیز را به امید کار خوب بزرگتر عقب نیانداز
امیرالمؤمنین علی(ع): هیچ کار خوبى را که بر انجام آن توانایى، ناچیز مشمار و به خاطر خوبیاى بزرگترْ ترک مکن؛ زیرا خوبى و کمکِ اندک در زمانی که به آن نیاز است، سودمندتر از آن خوبى و (کمک) بسیارى است که در حال بىنیازى به کسى شود.
قَالَ أمیرالمؤمنین: لَا تَسْتَصْغِرْ شَیْئاً مِنَ الْمَعْرُوفِ قَدَرْتَ عَلَى اصْطِنَاعِهِ إِیثَاراً لِمَا هُوَ أَکْثَرُ مِنْهُ. فَإِنَّ الْیَسِیرَ فِی حَالِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ، أَنْفَعُ لِأَهْلِهِ مِنْ ذَلِکَ الْکَثِیرِ فِی حَالِ الْغَنَاءِ عَنْهُ.
(الجعفریات، ص233)
با چه حسی مواسات و انفاق کنم؟
امام جواد(ع): نیکوکاران به نیکى کردن نیازمندترند تا کسانى که به آن کمک نیازمندند؛ زیرا پاداش و افتخار و نیکنامیاش از آنِ آنهاست. بنابراین، آدمى هر خوبى که کند، نخست به خود کرده است. پس، نباید به خاطر خوبیاى که به خود کرده از دیگران سپاسگزارى بخواهد.
عن محمّد بن علیّ بن موسى (ع): أهلُ المَعروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَیهِ؛ لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِکرَهُ، فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما یَبدأ فیهِ بِنَفسِهِ، فلا یَطلُبَنَّ شُکرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَیرِه
کشف الغمه،ج3، ص137
امام علی(ع): من هرگز به هیچ کس خوبى نکردهام!
روزى، امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «من هرگز به هیچ کس خوبى نکردهام!». مردم، سرهاى خود را از روى شگفتى بلند کردند. وى [(ع)] این آیه را خواند: «اگر نیکى کردید، به خودتان نیکى کردهاید و اگر بدى کردید، به خودتان بد کردهاید».(الإسراء 7)
قَالَ أمیرالمؤمنین: ما أحسَنتُ إلى أحَدٍ قَطُّ! فَرَفَعَ النّاسُ رُؤوسَهُم تَعَجُّبا، فَقَرَأَ: «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا.»
نثر الدرّ، ج 1، 293
چقدر مانده است؟
عایشه همسر رسول خدا(ص) میگوید: گوسفندى را سر بریدند [و گوشت آن را انفاق کردند]. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چیزى مانده است؟ عایشه عرض کرد: به جز دستش، چیزى باقى نمانده است. پیامبر (ص) فرمود: به جز دستش، همه آن باقى مانده است.
عن عائشة: أنّهُم ذَبَحوا شاةً، فقالَ النَّبیُّ (ص): ما بَقِیَ؟ فقالَت: ما بَقِیَ مِنها إلّا کَتِفُها، قالَ [ص]: بَقِیَ کلُّها غیرَ کَتِفِها
کنز العمّال، 16150
نامۀ امیرالمؤمنین(ع) به جوانان: اگر می توانی، بارت را روی دوش نیازمندان بینداز!
امیرالمؤمنین(ع): فرزندم! ... اگر مستمندى را دیدى که توشهات را تا قیامت مىبرد، و فردا که به آن نیاز دارى به تو باز مىگرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالى دارى بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست، زیرا ممکن است روزى در رستاخیز در جستجوى چنین فردى باشى و او را نیابى. به هنگام بىنیازى، اگر کسى از تو قرض خواهد، غنیمت بشمار، تا در روز سختى و تنگدستى به تو باز گرداند.
قَالَ أمیرالمؤمنین: إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیُوَافِیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِیَّاهُ وَ أَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَوْمِ عُسْرَتِک
(نهج البلاغه، نامه31)
عامل حفظ پیوند برادری
امیرالمؤمنین(ع): هیچ چیزى مانند مواسات، پیوند برادرى را حفظ نمىکند.
قَالَ أمیرالمؤمنین: ما حُفِظَتِ الاخُوَّةُ بِمِثلِ المُواساةِ.
غرر، 9578
او برادر تو نیست
مردى دیرتر به نزد رسول خدا (ص) آمد. رسول خدا (ص) فرمود: «چرا دیر کردى؟». گفت: برهنگى باعث شد، اى رسول خدا. فرمود: «آیا همسایهاى نداشتى که دو لباس داشته باشد و یکى را به تو قرض دهد؟». گفت: بله، اى رسول خدا! فرمود: «او برادر تو نیست».
عن خلّاد السندی رفعه: أبطَأَ عَلى رَسولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ، فَقالَ: ما أبطَأَ بِکَ؟ فَقالَ: العُریُ یا رَسولَ اللَّهِ. فَقالَ: أما کانَ لَکَ جارٌ لَهُ ثَوبانِ یُعیرُکَ أحَدَهُما؟ فَقالَ: بَلى یا رَسولَ اللَّهِ. فَقالَ ص: ما هذا لَکَ بِأَخ.
مصادقه الاخوان، ص36
در این حد، نه!
امام باقر(ع) به یکی از اصحابش فرمود: «اى حَجّاج! مواسات شما چگونه است؟» گفتم: خوب است، اى ابو جعفر! فرمود: «آیا هر گاه فردى از شما نیاز پیدا کند، دستش را در جیب برادرش مىکند و به اندازه نیازش بر مىدارد؟». گفتم: در این حد، نه! فرمود: «اگر این گونه رفتار کرده بودید، نیازمند نمىشدید.»
قالَ أبو جَعفَرٍ ع: یا حَجّاجُ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ: صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ. قالَ: یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ؟ قُلتُ: أمّا هذا فَلا! فَقالَ: أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم.
کشف الغمّة، ج2، ص333
مسابقه بگذارید!
امام صادق (ع): در نیکى کردن به برادرانتان، با یکدیگر رقابت کنید و اهل نیکوکارى باشید؛ زیرا بهشت را درى است که به آن «نیکى (معروف)» مىگویند و تنها کسى از آن وارد شود که در زندگى دنیا، نیکى کرده باشد.بندهاى که در راه برآوردن نیاز برادر مؤمنش گام بر مىدارد، خداوند عز و جل دو فرشته بر او مىگمارد: یکى را در سمت راست او و دیگرى را در سمت چپ او، که از پروردگارش براى او آمرزش مىطلبند و براى برآورده شدن حاجتش دعا مىکنند. سپس فرمود: بخدا که چون مؤمن بحاجتش رسد پیغمبر از خود او مسرورتر است.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِکُمْ، وَ کُونُوا مِنْ أَهْلِهِ؛ فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یُقَالُ لَهُ: الْمَعْرُوفُ، لَایَدْخُلُهُ إِلَّا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؛ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَمْشِی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ، فَیُوَکِّلُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- بِهِ مَلَکَیْنِ: وَاحِداً عَنْ یَمِینِهِ، وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ یَسْتَغْفِرَانِ لَهُ رَبَّهُ ، وَ یَدْعُوَانِ بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ». ثُمَّ قَالَ: «وَ اللَّهِ، لَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْهِ مِنْ صَاحِبِ الْحَاجَةِ».
کافی، ج2، ص195
مواساتی که در آن عجله نکردی، در زمرۀ کارهای خوبت نشمار
امام حسین (ع): اى مردم! براى [کسب] مکارم [اخلاق]، رقابت کنید و براى غنیمتها، سرعت ورزید. و رسیدگی و احسانی که می خواهید برای دیگران انجام دهید اما در انجام آن عجله نکردید، به شمار نیاورید و با برآوردن نیازها، ستایش [دیگران] را به دست آورید و با امروز و فردا کردن، نکوهش را براى خود به ارمغان میاورید. هرگاه کسى به کسى نیکى کرد و او دید که نمىتواند از عهده شکرش به درآید، خدا براى او جبران مىکند که او عطایش بیشتر و پاداشش بزرگتر است.
قَالَ الْحُسَیْنُ (ع): أَیُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِی الْمَکَارِمِ وَ سَارِعُوا فِی الْمَغَانِمِ وَ لَا تَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا وَ کَسَبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ وَ لَا تَکْتَسِبُوا بِالْمَطْلِ ذَمّاً فَمَهْمَا یَکُنْ لِأَحَدٍ عِنْدَ أَحَدٍ صَنِیعَةٌ لَهُ رَأَى أَنَّهُ لَا یَقُومُ بِشُکْرِهَا فَاللَّهُ لَهُ بِمُکَافَاتِهِ فَإِنَّهُ أَجْزَلُ عَطَاءً وَ أَعْظَمُ أَجْراً
کشف الغمه، ج2، ص29
با مواسات، پیش به سوی «رحماء بینهم»
امام صادق(ع): بر مسلمانان سزاوار است در پیوستگى با یک دیگر کوشش کنند و در کمک کردن بر مهربانى دو جانبه و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یک دیگر تا چنان باشید که خداى عز و جل بشما دستور فرموده که: [اهالی ایمان] «با یک دیگر مهر ورزند» با یک دیگر مهربانند و نسبت بامرى که مربوط بآنهاست و فوت شده اندوهگین باشد، بر همان روشى که گروه انصار در زمان رسول خدا ص بودند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «یَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ، وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ، وَ الْمُؤَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ، وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلى بَعْضٍ حَتّى تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»(فتح،29) مُتَرَاحِمِینَ، مُغْتَمِّینَ لِمَا غَابَ عَنْکُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ، عَلى مَا مَضى عَلَیْهِ مَعْشَرُ الْأَنْصَارِ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ»
کافی، ج2، ص174
از مواسات خسته نشوید
امام حسین (ع): بدانید که نیازهاى مردم به سوی شما از نعمتهاى خدا[لطف و هدیه] براى شما است مبادا از نعمتها خسته شوید که تبدیل به بلا خواهند شد. [فواید برطرف کردن نیازهای مردم]بدانید کار نیک موجب ستایش است و از پس آن پاداش. اگر کار نیک را در نظر خود مجسم کنید مردى خوشصورت و زیبا خواهید دید که از چهرهاش انسان شاد مىشود اما اگر پستى و خساست را بنظر آورید شخصى را خواهید دید بدشکل و زشت و منفور که دل از دیدنش تنفر دارد و چشم با دیدنش بسته مىشود. و هر کسی که اندوهى از دل مؤمنى بردارد خداوند اندوههاى دنیا و آخرت را از او برطرف میکند و هر که نیکى کند خدا باو نیکى خواهد نمود. خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.
قَالَ الْحُسَیْنُ ع: اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ إِلَى غَیْرِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمَعْرُوفَ مُکْسِبٌ حَمْداً وَ مُعَقِّبٌ أَجْراً فَلَوْ رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ رَجُلًا لَرَأَیْتُمُوهُ حَسَناً جَمِیلًا یَسُرُّ النَّاظِرِینَ وَ یَفُوقُ الْعَالَمِینَ وَ لَوْ رَأَیْتُمُ اللُّؤْمَ رَأَیْتُمُوهُ سَمِجاً قَبِیحاً مَشُوماً تَنْفِرُ مِنْهُ الْقُلُوبُ وَ تُغَضُّ دُونَهُ الْأَبْصَارُ وَ مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
اعلام الدین، ص298
حرص بزن!
امام صادق (ع): حرص بزنید برای رفع نیازمندیهاى مؤمنین و شادکردن و برطرف نمودن ناراحتى آنها چراکه بعد از انجام واجبات، هیچ عملى بهتر از مسرور کردن مؤمن نیست.
قَالَ الصَّادِقُ (ع): اِحْرِصُوا عَلَى قَضَاءِ حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَیْهِمْ وَ دَفْعِ الْمَکْرُوهِ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْإِیمَانِ أَفْضَلُ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ.
فقه منسوب به امام رضا (ع)، ص339
به خانواده خدا رسیدگی کنید!
امام صادق(ع): خداوند عز و جل فرمود: «خلق، نانخور من هستند، از این رو محبوبترینشان نزد من، مهربانترینشان نسبت به آنان است و کسى که بیشتر براى برآوردن نیازهایشان مىکوشد».
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: الْخَلْقُ عِیَالِی، فَأَحَبُّهُمْ إِلَیَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ، وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِمْ.
کافی، ج2، ص199
مواسات یعنی نیمى از داراییهایت را به او ببخش!
ابان بن تغلب میگوید: با امام صادق (ع) طواف میکردم: مردى از اصحاب بمن برخورد و درخواست کرد همراه او بروم که حاجتى دارد، او بمن اشاره کرد و من کراهت داشتم امام صادق (ع) را رها کنم و با او بروم، باز در میان طواف بمن اشاره کرد و امام صادق (ع) او را دید، بمن فرمود: اى ابان این تو را میخواهد؟ عرضکردم: آرى. فرمود: او کیست؟ گفتم: مردى از اصحاب ماست، فرمود: او مذهب و عقیده تو را دارد؟ عرضکردم: آرى. نزدش برو، عرضکردم: طواف را بشکنم؟ فرمود: آرى. گفتم: اگر چه طواف واجب باشد؟ فرمود: آرى، ابان گوید: همراه او رفتم و سپس خدمت حضرت رسیدم و پرسیدم حق مؤمن را بر مؤمن بمن خبر ده، فرمود: اى ابان این موضوع را کنار گذار و طلب مکن، عرضکردم: چرا، قربانت گردم، سپس همواره تکرار کردم و باو اصرار نمودم تا فرمود: اى ابان نیم مالت را باو میدهى، سپس بمن نگریست و چون دید که چه حالى بمن دست داد فرمود: اى ابان، مگر نمیدانى که خداى عز و جل کسانى را که دیگران را بر خود ترجیح دادهاند یاد فرموده از کسانی که دیگران را بر خود مقدم دارند، عرضکردم: چرا قربانت. فرمود: آگاه باش که چون تو نیمى از مالت را باو دهى او را بر خود ترجیح ندادهئى، بلکه تو و او برابر شدهاید، ترجیح او بر تو زمانى است که از نصف دیگر باو بدهى.
عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: کُنْتُ أَطُوفُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَعَرَضَ لِی رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا کَانَ سَأَلَنِی الذَّهَابَ مَعَهُ فِی حَاجَةٍ فَأَشَارَ إِلَیَّ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَذْهَبَ إِلَیْهِ فَبَیْنَا أَنَا أَطُوفُ إِذْ أَشَارَ إِلَیَّ أَیْضاً فَرَآهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ یَا أَبَانُ إِیَّاکَ یُرِیدُ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ هُوَ قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ هُوَ عَلَى مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَاذْهَبْ إِلَیْهِ قُلْتُ فَأَقْطَعُ الطَّوَافَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ إِنْ کَانَ طَوَافَ الْفَرِیضَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ بَعْدُ فَسَأَلْتُهُ فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ فَقَالَ یَا أَبَانُ دَعْهُ لَا تَرِدْهُ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ فَلَمْ أَزَلْ أُرَدِّدُ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَبَانُ تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِکَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَیَّ فَرَأَى مَا دَخَلَنِی فَقَالَ یَا أَبَانُ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَکَرَ الْمُؤْثِرِینَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَیْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ.
کافی، ج2، ص172
مواسات؛ راه رسیدن به ولایت اهل بیت(ع)
معلى بن خنیس گوید: از امام صادق (ع) در باره حق مؤمن پرسیدم فرمود: هفتاد حق است که جز هفت حق را بتو نمیگویم، زیرا بتو مهربانم و میترسم تحمل نکنى، عرضکردم: چرا ان شاء اللَّه، فرمود: تو سیر نباشى و او گرسنه، و پوشیده نباشى و او برهنه و راهنماى او باشى و پیراهنى که میپوشد و زبان گویاى او باشى و براى او بخواهى آنچه را براى خودخواهى و اگر کنیزى دارى او را بفرستى تا فرش و سترش را مرتب کند و در شب و روز، در حوائج او کوشا باشد پس چون چنین کردى ولایت خود را بولایت ما رساندهئى و ولایت ما را بولایت خداى عز و جل.
عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ فَقَالَ سَبْعُونَ حَقّاً لَا أُخْبِرُکَ إِلَّا بِسَبْعَةٍ فَإِنِّی عَلَیْکَ مُشْفِقٌ أَخْشَى أَلَّا تَحْتَمِلَ فَقُلْتُ بَلَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَا تَشْبَعُ وَ یَجُوعُ وَ لَا تَکْتَسِی وَ یَعْرَى وَ تَکُونُ دَلِیلَهُ وَ قَمِیصَهُ الَّذِی یَلْبَسُهُ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَتَکَلَّمُ بِهِ وَ تُحِبُّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ إِنْ کَانَتْ لَکَ جَارِیَةٌ بَعَثْتَهَا لِتَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ تَسْعَى فِی حَوَائِجِهِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِنَا وَ وَلَایَتَنَا بِوَلَایَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
کافی، ج2، ص174
مواسات راهی برای رسیدن به شفاعت اهل بیت (ع)
امام صادق (ع): سوگند به کسی که محمد ص را به نبوت برانگیخت و روحش را به جانب بهشت برد، فاصله هریک از شما و اینکه به نهایت غبطه و سرور یا ندامت و حسرت برسد چیزی نیست جز آنکه ببیند آنچه را که خداوند عز و جل در کتابش فرمود «آن دو [فرشته] دریافتکننده در چپ و راست او نشستهاند» [اشاره به لحظه مرگ که انسان فرشتگان کاتب اعمالش را میبیند] و ملکالموت برای قبض روحش بیاید و روحش را ندا دهد پس روح از پیکر وی خارج شود. اما کسی که مومن است اصلا این خروج را احساس نمیکند و این همان سخن خداوند است که فرمود: «ای نفس به آرامش رسیده؛ به سوی پروردگارت برگرد در حالی که راضی و مورد رضایتی؛ پس در بندگانم درآِ و به بهشتم وارد شو!» سپس فرمود: البته این برای مومنی است که پارسایی و اهل برادری و خیررسانی به برادران [ایمانیاش] باشد. و اگر اهل ورع و پارسایی و خیررسانی به بردادرانش نبود به او گفته می شود چه چیزی مانع تو شد که با ورع و مواسات با برادرانت برخورد کنی؟ تو از کسانی هستی که مدعی محبت با زبان هستی و حال آنکه در عمل این محبت زبانی را تایید نکردی و زمانی که این شخص، پیامبر و امیرالمومنین را دیدار می کند، آنان از او روی گردان هستند و چهره در هم کرده و او را شفاعت نمی کنند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ عَجَّلَ رُوحَهُ إِلَى الْجَنَّةِ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ وَ یَرَى السُّرُورَ أَوْ تَبِینَ لَهُ النَّدَامَةُ وَ الْحَسْرَةُ إِلَّا أَنْ یُعَایِنَ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ: «عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ»(ق،17) وَ أَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْتِ یَقْبِضُ رُوحَهُ فَیُنَادِی رُوحَهُ فَتَخْرُجُ مِنْ جَسَدِهِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَمَا یُحِسُّ بِخُرُوجِهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»(ق 27 الی 30) ثُمَّ قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ کَانَ وَرِعاً مُوَاسِیاً لِإِخْوَانِهِ وَصُولًا لَهُمْ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ وَرِعٍ وَ لَا وَصُولًا لِإِخْوَانِهِ قِیلَ لَهُ مَا مَنَعَکَ مِنَ الْوَرَعِ وَ الْمُوَاسَاةِ لِإِخْوَانِکَ أَنْتَ مِمَّنِ انْتَحَلَ الْمَحَبَّةَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُصَدِّقْ ذَلِکَ بِفِعْلٍ وَ إِذَا لَقِیَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص لَقِیَهُمَا مُعْرِضَیْنِ مُقْطِبَیْنِ فِی وَجْهِهِ غَیْرَ شَافِعَیْنِ لَهُ.
محاسن، ج1، ص177
دمتون گرم