۹۹/۰۸/۰۶ چاپ ایمیل و پی دی اف
محافظه‌کاری؛ قتلگاه انقلاب ، تحول‌خواهی؛ گام دوم انقلاب (4)

برای اینکه محافظه‌کاری بر ما غلبه نکند، چه تمرینی باید انجام بدهیم؟/ باید دنبال منقلب‌شدن‌های کوچک در دل باشیم، که البته لذت هم دارد / با تحول‌های کوچک، خود را برای تحول‌های بزرگ در قلب‌مان آماده کنیم

شناسنامه:

  • زمان: محرم99
  • مکانهیئت دانشگاه هنر
  • موضوع: محافظه‌کاری؛ قتلگاه انقلاب ، تحول‌خواهی؛ گام دوم انقلاب
  • فیلم: اینجا
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در دهۀ دوم محرم در هیئت هنر، با موضوع «محافظه‌کاری؛ قتلگاه انقلاب، تحول‌خواهی؛ گام دوم انقلاب» به سخنرانی پرداخت. در ادامه، بخش‌هایی از چهارمین جلسۀ این سخنرانی را می‌خوانید:

 انقلاب‌های کوچک در قلب ما، تمرین تحول‌خواهی و مخالفت با محافظه‌کاری‌ِ بیجاست

تغییر، تحول و وارد شدن در یک فضای تازه و جدید، برای انسان مطلوب است، اگر مطلوب نبود خدا چنین چیزی را از انسان نمی‌خواست، ولی انسان موجودی است که چیزهای متضادی را دوست دارد، هم ثبات و محافظه‌کاری و حفظ کردن دارایی‌هایش را دوست دارد و حاضر نیست آنها را از دست بدهد، هم تحول را دوست دارد، دوست دارد در یک فضای جدید قرار بگیرد، قلبش زیر و رو بشود، همۀ اینها را انسان می‌پسندد. ما باید انواع علاقه‌های خودمان را مدیریت کنیم و ببینیم به هر علاقه‌ای چطوری باید پاسخ بدهیم.

برای اینکه محافظه‌کاری-که در بُعد فردی قتلگاه انسانیت و در بُعد اجتماعی قتلگاه انقلاب است- بر ما غلبه نکند ما همیشه باید تمرین انقلاب داشته باشیم، تمرین به‌هم ریختن و به‌هم زدن و به‌هم خوردن داشته باشیم. انقلاب و منقلب‌شدن، یعنی زیر و رو شدن قلب. بعضی از بزرگان فرموده‌اند که اصلاً وجه تسمیۀ قلب به خاطر همین زیر و رو شدنِ آن است. طبق روایات، وقتی قلب زیر و رو می‌شود تمام وجود انسان زیر و رو می‌شود. اتفاقاً انسان از اینکه قلبش منقلب و زیر و رو بشود لذت می‌برد.

وقتی می‌گویند «فلانی حال معنوی خوبی دارد» یا «رفتم فلان جلسه روضه و منقلب شدم» یا «رفتم فلان جلسۀ توبه و مناجات حرم و منقلب شدم» ما این را علامت خوبی می‌دانیم و وقتی منقلب نمی‌شویم و این انقلاب‌های کوچک در قلب‌مان پدید نمی‌آید، می‌گوییم قسی‌القلب شده‌ایم، قلب‌مان سفت شده و دیگر تکان نمی‌خورد، این را علامت بدی می‌دانیم. این انقلاب‌های کوچک، تمرین تحول‌خواهی و تمرین مخالفت با محافظه‌کاری‌های بیجاست. ما باید دنبال انقلاب‌های کوچک در قلب خودمان باشیم، نگذاریم قلب‌مان ساکن و صامت بشود و کم‌کم سنگ بشود و قساوت پیدا ‌کند، آن‌وقت دیگر هیچ چیزی نمی‌تواند تکانش بدهد.

اوج یک فیلم‌، آن‌جایی است که نشان بدهد یک‌نفر منقلب شده است

بعضی‌ وقت‌ها اوج فیلم این است که نشان بدهد یک‌نفر منقلب شده است، منتهی باید این را طبیعی نشان بدهد. معمولاً فیلم‌سازها سر شهوات و روابط زن و مرد و این‌ چیزها می‌توانند منقلب‌شدن را نشان بدهند؛ اما جای دیگر بلد نیستند انقلاب را نشان بدهند، در موضوعات دیگر خیلی سخت می‌توانند انقلاب یک‌نفر و منقلب‌شدن او را نشان بدهند، خیلی هنرش کم است.

انگار برای هنرمندها خیلی سخت است بتوانند در ارتباط با چیزی مثل دفاع مقدس یا مسیر انسان‌شدن، منقلب‌شدن یک نفر را نشان بدهند؛ وقتی بخواهند نشان بدهند یک نفر منقلب شده، مردم باید به او حق بدهند و این را طبیعی بدانند، لذا روند تکوین آن مقدمات تا به اینجا برسد، خیلی کار سختی است. فیلم‌نامه‌نویس‌های ما معمولاً توان ندارند روند رسیدن یک‌نفر به یک انقلاب معنوی را نشان بدهند. در بعضی از موضوعات مثلاً یک مظلومی را ببیند و منقلب بشود، یا مثلاً یک ظلم بزرگی را از یک ظالمی ببیند و منقلب بشود، ممکن است بتوانند منقلب‌شدن را نشان بدهند. دو سه تا موضوع خیلی ساده هست که می‌توانند درباره‌اش داستان بسازند و آنها هم تکراری شده است، به‌همین دلیل فیلم‌های انقلابی زیاد نداریم؛ یعنی ماهیتاً در این فیلم‌ها یک انقلاب خوب رخ نمی‌دهد. اگر یک انقلاب در شخصیت‌های داستان رخ ندهد کلاً فیلم بی‌مزه می‌شود ولی اگر ما ببینیم که قهرمان داستان یک فرد منقلب‌شده است، یا در حال انقلاب و منقلب‌شدن است، یا دیگران را منقلب می‌کند، جذاب است.

کسی که خیلی تأثیر می‌پذیرد می‌تواند خیلی تأثیر بگذارد

شما در انسان‌های انقلابی هر لحظه منتظر یک حادثه جدید و یک رفتار غیرطبیعی هستید -غیرطبیعی نه به معنای بد- متحول می‌شوند، متأثر می‌شوند، اثر می‌گذارند، اثر می‌پذیرند، منتها اثر خوب می‌گذارند و اثر خوب می‌پذیرند. ولی آدم‌های ساکن و راکد نه اثری می‌گذارند نه اثری می‌پذیرند، تکان نمی‌خورند، مرده‌اند؛ مثلاً مردم یمن پیش چشم او قطعه قطعه می‌شوند ولی او به‌هم نمی‌ریزد، در غضب نسبت به ظالمان، به‌هم نمی‌ریزد. آقازادۀ آقای بهجت می‌فرمودند: وقتی در اخبار می‌گفتند در بغداد انفجاری پیش آمده، ایشان تا دو روز به‌هم می‌ریخت، هی راه می‌رفت، هی پیش خودش حرف می‌زد، ببین چطوری آدم می‌کشند، در آن دو روز غذا خوردنش هم مخدوش می‌شد.

این انسان برای متأثر شدن از واقعیت‌های سهمگینی که در محیط رخ می‌دهد آماده است و البته می‌تواند تأثیر بگذارد. کسی که خیلی تأثیر می‌پذیرد می‌تواند خیلی تأثیر بگذارد. کسی که شدیداً منقلب می‌شود و از آن چیزی که باید متأثر بشود متأثر می‌شود، این آدم می‌تواند انقلاب بکند؛ می‌تواند اوضاع عالم را به‌هم بریزد.

امام از حقایق عالم، خیلی منقلب و متأثر می‌شود و مردم را هم منقلب می‌کرد

در اندازه‌های اجتماعی، حضرت امام(ره) را می‌بینید که انقلاب می‌کند. یکی از سال‌های بعد از انقلاب که مردم در روز 22 بهمن برای راه‌پیمایی آمده‌بودند، آقای بهجت(ره) فرموده بود: این اثر نفسِ آقا روح‌الله است که مردم بیرون می‌آیند، یعنی همین الان امام(ره) مردم را منقلب می‌کند، اگر مردم به‌خاطر یک حقیقت می‌آیند این حقیقت را امام به سینه‌های مردم منتقل می‌کند. این نشان می‌دهد که خود امام از حقایق عالم، ظلم‌ها و فسادها خیلی منقلب و تحت تأثیر است.

موارد مختلفی از منقلب‌شدن در زندگی امام دیده می‌شود، یکی از آنها انقلابی است که سر سجادۀ نماز شب در ایشان رخ می‌داد که یک انقلاب حقیقی است. البته اگر یک‌کسی سر سجادۀ نماز شب ادای انقلابی‌گری را در بیاورد، ولی واقعاً از نظر اجتماعی منقلب نشود، خداوند به سختی با او برخورد می‌کند، مثل آن عابد بنی‌اسرائیل که داشت نماز می‌خواند، در همان حال بچه‌ها داشتند یک خروس را جلویش زنده زنده داشتند پرش را می‌کندند و تکه‌تکه می‌کردند، می‌خواست برود این خروس را از دست بچه‌ها نجات بدهد، گفت حالا نمازم را بخوانم. امام‌صادق(ع) می‌فرماید زمین دهان باز کرد و در اثر عذاب الهی این عابد را بلعید. تو ایستاده‌ای نماز می‌خوانی، این حیوان را جلویت دارند شکنجه می‌کنند، تو متأثر نمی‌شوی؟ نماز می‌خوانی که بگویی نسبت به عظمت مقام ربوبی متاثر می‌شوی؟ تو دروغ می‌گویی! (کَانَ رَجُلٌ شَیْخٌ نَاسِکٌ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَبَیْنَا هُوَ یُصَلِّی وَ هُوَ فِی عِبَادَتِهِ إِذْ بَصُرَ بِغُلَامَیْنِ صَبِیَّیْنِ إِذْ أَخَذَا دِیکاً وَ هُمَا یَنْتِفَانِ رِیشَهُ فَأَقْبَلَ عَلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لَمْ یَنْهَهُمَا عَنْ ذَلِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ أَنْ سِیخِی بِعَبْدِی فَسَاخَتْ بِهِ الْأَرْضَ وَ هُوَ یَهْوِی فِی الدُّرْدُورِ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِین‏؛ امالی طوسی/669)

سعی کنید از چیزی که حقیقت مهمی نیست، تحت تأثیر قرار نگیرید و منقلب نشوید

ما انقلاب‌ها و تحول‌های کوچک هم داریم، دنبال این تحول‌ها و انقلاب‌های کوچک در خودمان باشیم و اگر گُم کرده‌ایم برویم پیدا کنیم، در روایات به ما توصیه شده که بروید این را از خدا تمنا کنید. دربارۀ عرفا نقل شده که وقتی می‌بینند دچار قساوت قلب شده‌اند، یاد قیامت می‌افتند «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ» اینها انقلاب‌های بزرگ جهان هستی است که خداوند جلوی چشم ما می‌آورد. نباید این‌طور باشد که وقتی دربارۀ قیامت می‌شنویم، برای‌مان فرقی ‌نکند. اگر دچار قساوت قلب شده‌ایم، باید برویم خدا را صدا بزنیم که «خدایا! با چیزهایی که منقلب‌کننده است منقلب نمی‌شوم»

روضۀ أباعبدالله‌الحسین(ع) منقلب‌کننده است، زیاد روضه بروید، زیاد در روضه متأثر بشوید، بگذارید دائم قلبتان منقلب بشود، بگذارید از این ظلم، به ستوه بیایید. «نَفَسُ المَهموم لِظُلمِنا تَسبیحٌ و هَمُّهُ لنا عبادة» (امالی مفید/ص338) متاثر شدن از ظلم به اهل‌بیت(ع) یک انقلاب کوچک است، این انقلاب‌های کوچک را از دست ندهیم.

بسیاری از مردم، برای هیجان، پای فیلم‌های مزخرف می‌نشینند، اینها منقلب‌شدن را دوست دارند، منتها منقلب‌شدن را در چیزهای خیلی پست و پلشت می‌بینند. شما خیلی انسان‌های بزرگی هستید که دوست دارید روضه بروید، ماجرا را می‌دانید و همان داستان تکراری را می‌شنوید، می‌گوید از یک زاویۀ دیگر بگو من را منقلب کن، این علامت خیلی مهمی در یک انسان است، بعضی‌ها با فیلم هندی و غربی و شرقی دنبال انقلاب و سرگرمی در خودشان می‌گردند. سعی کنید از چیزی در این عالم که حقیقت مهمی نیست یا اصلاً حقیقت ندارد یا واقعیت‌های خیلی جزئی است، تحت تأثیر قرار نگیرید و منقلب نشوید.

وقتی اهل منقلب‌شدن با حقایق بزرگ عالم باشید می‌توانید در جهان انقلاب کنید

اگر برای موضوعاتی که واقعاً ارزش دارد منقلب بشوید، انسان بزرگی می‌شوید. فکر کنید امام‌زمان(ع) از شما راضی نباشد چه می‌شود؟ ببین این مسئله منقلبت می‌کند؟ فکر کن امام‌زمان(ع) از تو راضی باشد چه می‌شود؟ ببین این نکته منقلبت می‌کند؟ وقتی که شما هر روز صبح دعای عهد می‌خوانی، ببین دعای عهد منقلبت می‌کند؟ بگذار زیارت عاشورا منقلبت کند، تو آدم بزرگی می‌شوی که این حقایق بزرگ عالم تو را منقلب می‌کنند. یک‌مقدار هم پرهیز کن از اینکه امور کوچک و پست و پلشت بخواهند تو را منقلب بکنند. خیلی از مردم، منقلب‌شدن با امور پست و پلشت را دوست دارند؛ اما شما انقلاب روحی را با امور بزرگ تجربه کنید. وقتی اهل منقلب‌شدن با حقایق بزرگ عالم باشید می‌توانید در جهان انقلاب کنید، می‌توانید غوغا به پا کنید. مثلاً شما تصور کنید خدا به شما غضب بکند، آیا منقلب نمی‌شوید؟ این هم یک نوع انقلاب یا تحول است؛ یک‌دفعه‌ای آدم تکان می‌خورد.

آقای بهجت(ره) هربار سر نماز منقلب می‌شد، دست خودش هم نبود، نمی‌خواست تظاهر کند، خیلی هم انسان کتومی بود، اما گاهی اوقات از اختیارش خارج می‌شد. شما وقتی می‌گویی «غیر المغضوب علیهم» منقلب می‌شوی، می‌گویی «و لا الضّالّین» منقلب می‌شوی، می‌گویی «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» منقلب می‌شوی؟ یک‌بار دیدم که ایشان سرِ نماز، وقتی به «الله الصَّمد» رسید، خیلی گریه کرد. ایشان چطوری با «الله الصَّمد» منقلب می‌شد؟ آقای بهجت می‌فرماید بعضی از خوبان قبل از اینکه نمازشان را شروع کنند سه بار سلام به امام حسین(ع) می‌دادند، منقلب می‌شدند و بعد نماز را شروع می‌کردند.

یک نفر آمد پیش امام‌صادق(ع) گفت: من در دعا منقلب نمی‌شوم، لذا برخی مسائل عاطفی خانوادگی را در نظر می‌گیرم و منقلب می‌شوم (مثلاً یادم می‌افتد که اگر عزیزانم از دنیا بروند چه می‌شود...) و بعد که یک‌مقدار منقلب شدم، دعا را شروع می‌کنم، این عیبی ندارد؟ آقا فرمود نه اشکال ندارد، خوب است، چرا؟ از بس منقلب‌شدن خوب است و ایستایی بد است، تکان نخوردنِ دل بد است، قلب به منقلب‌شدنش قلب است. فرموده‌اند که وجه تسمیۀ «قلب» به زیر و رو شدنِ آن است، پس قلب آدمی یعنی محل زیر و رو شدن و محل متحول‌شدن آدمی. نگذارید قلب حالت تاثیرناپذیری به خودش بگیرد طوری که دیگر تکان نخورد؛ آن‌وقت خودتان هم خسته می‌شوید.

کلمات أمیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه، منقلب‌کننده است

آدم وقتی سخنان امام‌خمینی(ره) را می‌شنود یا می‌خواند، می‌بیند ایشان همیشه از شدت انقلاب در حال جوشیدن بود. من از شما خواهش می‌کنم صحیفۀ حضرت امام را بخوانید، بیست و یک جلد است، بخوانید؛ سرگرم‌کننده هم هست، جذاب هم هست. بنده یکی دو سال بعد از رحلت حضرت امام(ره) در یک فرصتی شروع کردم به خواندن صحیفه، درحالی که بسیاری از سخنان امام خاطرات بنده را در همان ده سال تداعی می‌کرد چون در زمان حیات امام، اینها را شنیده بودیم و می‌دانستیم که ایشان هرکدام از این مطالب را در چه مقطعی از انقلاب، بیان کرده‌اند، اما به‌هرحال خیلی برای‌مان جذاب بود و هنوز هم جذاب است.

از کلمات حضرت امام بالاتر، کلمات أمیرالمؤمنین علی(ع) در نهج‌البلاغه، منقلب کننده است. أباعبدالله‌الحسین(ع) می‌فرماید هر موقع پدرم را دیدم در حال گریه‌کردن بود. آیا شما این تصور را از أمیرالمؤمنین(ع) داشتید؟ اصلاً همیشه منقلب بود. ما داریم از تحول صحبت می‌کنیم و در مقابل تحول، محافظه‌کاری، ایستایی، مردگی و مرداب بودن است.

با تحول‌های کوچک، خود را برای تحول‌های بزرگ در قلب‌مان آماده کنیم

اصل تحول‌گاهِ وجود آدمی، قلب است، قلب را متحول نگه دارید. با قرآن متحول بشوید. «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا» (حشر،21) در اینجا «متصدّعاً» یعنی آن حالتی که یک کوه متلاشی بشود! بمب اتم ساختمان‌ها و بدن انسان‌ها را پودر می‌کند، اما برای اینکه یک کوه را بتواند پودر کند باید خیلی قوی‌تر باشد. قرآن این‌طوری منقلب می‌کند. شما طرز قرآن خواندن أمیرالمؤمنین علی(ع) را ببینید؛ با گریه و ناله همراه بود، می‌زد روی پای خودش، اشک می‌ریخت، بدنش خیس می‌شد، به جایی می‌رسید که نفس به شماره می‌افتاد و می‌فرمود دیگر تحمل ندارم. یا امیرالمؤمنین(ع)؛ آیات قرآن با شما چه کار می‌کند؟ می‌بینید که اسم علی‌بن‌ابیطالب(ع) گاهی آدم را منقلب می‌کند!

پس کسی که می‌خواهد در اندازه‌های بزرگ، اهل تحول و انقلاب باشد و تحول‌پذیر باشد باید در اندازه‌های کوچک، تحول را در قلب خودش امتحان کند. دوستان متن صحبت مقام معظم رهبری در چهارده‌ خرداد اخیر دربارۀ تحول را یک‌بار بخوانند. مقام معظم رهبری هم از اینجا شروع کردند که ‌فرمودند امام یک انقلابی کرد، امام در درس‌های اخلاقش هم انقلاب می‌کرد، افراد را منقلب می‌کرد، تحولی در افراد ایجاد می‌کرد.

امام بارها به تحولی که در جوان‌های ما پیش آمد تصریح فرموده است، اصلاً امام خیلی تحولی بود. نقطۀ مقابل تحول، ایستایی است که خیلی حالت بدی است، اگر ما این تحول‌های کوچک را دنبال کنیم چه اتفاقی برای‌مان می‌افتد؟ برای تحول‌های بزرگ در قلب‌مان آماده می‌شویم. یک‌وقت شاید، یک شب آقایت را دیدی، زیارتش کردی، شاید دیدند که قلب شما شایسته است و یک‌وقت پرده‌ها را از جلوی چشمت کنار زدند و یک حقایقی را در عالم دیدی. به قسی‌القلب‌ها هیچ چیز را نشان نمی‌دهند، ولی اگر ببینند شما قسی‌القلب نشدی، به قلبت هدیه می‌دهند؛ تو را منقلب‌تر می‌کنند؛ اصلاً نمی‌گذارند آرام بگیری. انقلاب خیلی خوب است.

ببینید علی(ع) کجاها و با چه حوادثی منقلب می‌شود؟ / جهاد، خیلی دل آدم را رقیق می‌کند

خدایا! هیچ‌وقت ما را به خاطر دلایل پست و پلشت در دنیا منقلب نگردان. خدایا! ما را به عالی‌ترین دلایل و به عالی‌ترین حقایقی که در عالم هست منقلب بگردان. ببینید أمیرالمؤمنین(ع) که تعیین می‌کند آدم برای چه باید منقلب بشود، خودش چگونه در حد مرگ منقلب می‌شود؛ مثلاً در کلامی می‌فرماید: شنیدم آمدند روستایی را غارت کردند، یک مرد بلند نشده دفاع کند، همه به التماس افتادند. خون از دماغ ظالم‌ها و ستمگرها نیامده و رفته‌اند، فرمود آدم از این درد بمیرد حق دارد، یعنی این یک انقلاب بزرگ است. أمیرالمؤمنین(ع) خودشان مریض شدند و به خاطر شدت بیماری نتوانستند سخنرانی کنند، لذا این سخنرانی را نوشتند و دادند یک نفر خواند. (وَ قَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ عِنْدِی بِهِ جَدِیراً...فَقُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرْمَى یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَ لَا تُغِیرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ یُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ؛ کافی/5/5- نهج البلاغه/خطبه 27)

اگر به خاطر غیبت آقا امام زمان ارواحنا له الفداء منقلب بشوید، یک اتفاق‌هایی در عالم می‌افتد. معنای این حرف این نیست که هیچ‌کاری نکنیم، اگر هیچ‌کاری نکنیم منقلب نمی‌شویم. اگر کار بکنی منقلب می‌شوی؛ مثلاً اردوی جهادی بروید، شغل‌تان چیست؟ در کدام اداره است؟ ده برابر مزدتان کار کنید. شغل‌تان کشش ندارد؟ بیرون از شغل‌تان کار کنید. خود جهاد خیلی دل آدم را رقیق می‌کند «و الَّذینَ جاهَدوا فِینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» (عنکبوت،69). رزمنده‌ها در اوج جهاد و جنگ دل‌شان رقیق می‌شد و منقلب می‌شدند. به خدا وقتی به شهر می‌آمدند احساس قساوت قلب می‌کردند و زود برمی‌گشتند، می‌گفتند از شهر بدمان می‌آید. شما بروید از رزمنده‌های دوران دفاع مقدس بشنوید؛ اکثراً از مرخصی و از آمدن پشت جبهه بدشان می‌آمد. رقت قلب کجا بود؟ در اوج جهاد.

اگر مدیران ما از مظلومیت و فقر مردم منقلب نشوند، با دست آنها کاری صورت نمی‌گیرد

تلاشِ سنگین بکنیم تا منقلب بشویم. خدا برای دل انسان خیلی ارزش قائل است، اگر مدیران ما از مظلومیت و فقر و نداری مردم منقلب نشوند مدیر نیستند، با دست اینها کاری صورت نمی‌گیرد.

یک نمونه از روحیات مقام معظم رهبری را ببینید؛ ایشان از یک نمایشگاه-که برای کالای ایرانی برگزار شده بود-به‌همراه وزیر کار، داشتند بازدید می‌کردند. یکی از تولیدکننده‌ها از مشکلاتی که ناشی از واردارت کالای خارجی بود و به تولید داخل لطمه می‌زد، شکایت کرد. رهبر انقلاب به وزیر کار فرمودند: شما باید این مورد را پیگیری کنید تا این مشکل حل بشود. آقای وزیر گفت: من گفته‌ام ولی هنوز مشکل برطرف نشده است... آقا در جواب ایشان فرمودند: «من اگر جای شما بودم سر قضیۀ واردات، در هیئت دولت یقه‌ام را پاره می‌کردم» یعنی اینکه «من گفتم ولی انجام نشد» کافی نیست؛ باید به‌هم بریزی و منقلب بشوی. کار از دستِ کسانی بر می‌آید که از مظلومیت مردم و از فقر یک منطقه، منقلب می‌شوند. ما این انقلاب‌های کوچک را در قلب‌مان باید دنبال کنیم. وقتی قلب انسان از رنج مردم یا از رنج دیگران در اثر گناه و معصیت، منقلب و متأثر بشود و برود با گریه درِ خانۀ خدا دعا کند آن‌وقت می‌تواند یک کاری انجام بدهد.

چرا گریه این‌قدر مهم است؟ چون علامت منقلب‌شدن دل انسان است / یکی از فوائد حماسۀ امام‌حسین(ع) انقلابی است که در ما ایجاد می‌کند

چرا گریه این‌قدر خوب است؟ چرا این‌قدر مهم است؟ برای اینکه علامت منقلب‌شدن دل انسان است. خدایا! ممنونت هستیم که امام‌حسین(ع) را به ما دادی تا با این‌همه قساوتی که داریم، روضۀ او و روضۀ بچه‌های او بتواند ما را منقلب کند. همه‌مان سر سفرۀ این انقلاب روحی که امام‌حسین(ع) ایجاد می‌کند نشسته‌ایم و چند کلمه معرفت و حکمت بین خودمان رد و بدل می‌کنیم. واقعاً باید گفت: «خیلی حسین زحمت ما را کشیده است...» بچه‌هایش خیلی در راه کوفه و شام تازیانه خورده‌اند تا این بساط فراهم شده که أباعبدالله‌الحسین(ع) بتواند دل‌های ما را تکان بدهد.

خانوادۀ عزادارش را از این صحرا به آن صحرا بردند، از این شهر به آن شهر بردند؛ کاش فقط سختیِ مسافرت بود! به هر شهری که می‌رسیدند، با انواع توهین‌ها و آزارها روبه‌رو بودند. آدم چطوری می‌تواند از کنار اینها عبور کند؟ یا اباعبدالله! این معجزۀ انقلابی است که تو در دل‌ها ایجاد می‌کنی. فرمود «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» (مستدرک‌الوسائل/ ج10/ص318) برای قتل أباعبدالله‌الحسین(ع) حرارتی در دل‌های ما هست که هیچ‌وقت سرد نمی‌شود، این حرارت یعنی آدم‌ها برای قتل أباعبدالله‌الحسین(ع) منقلب می‌شوند. مؤمن این‌طوری است؛ این تحول و انقلاب را حفظ کنید.

من نمی‌خواهم بگویم امام‌حسین(ع) فقط برای منقلب‌کردن ما شهید شد و این‌همه به زحمت افتاد، ولی منقلب‌کردن انسان‌ها کار ساده‌ای نیست، کار باعظمتی است. یکی از فوائد و شاید اولین فایدۀ ملموس معنوی شهادت و حماسه و مظلومیت امام‌حسین(ع) همین انقلابی است که در ما ایجاد می‌کند. می‌ترسم اگر ما کم روضه برویم، در روضۀ أباعبدالله‌الحسین(ع) کم منقلب بشویم، روز قیامت جلوی ما را بگیرند و از ما سؤال کنند: «مگر وقتی که می‌رفتی روضه، شکنجه می شدی؟ مگر تحویلت نگرفتند؟ مگر از منقلب شدن لذت نبردی؟! پس چرا کم رفتی؟» می‌ترسم این را سؤال کنند، و ما جواب این سوال را نمی‌توانیم بدهیم. یا أباعبدالله! ما را همیشه منقلبِ خودت نگه دار.

اگر صرفاً هنرمندیِ ذاکر یا روضه‌خوان، قلب شما را منقلب کند، این تحول، اصالتش کم است

در قسمت بیرونی خانۀ حضرت امام در نجف یک جلسۀ هفت هشت نفره دعای توسل گرفته بودند، یکی از آقایان گفت بگذارید من بخوانم که اصلاً بلد نبود خوب بخواند. گفتند کاش امام(ره) به این جلسه نیاید؛ این هم که خیلی صدایش ناجور است؛ دوست داشتند امام در جلسه‌ای که خوب باشد شرکت کند. اتفاقاً امام هم آمد، وقتی آمد که فراز مربوط به أباعبدالله‌الحسین(ع) شروع شده بود. امام نشست و به شدت شروع کرد به گریه کردن، اصلاً برایش فرقی نداشت چه کسی می‌خواند؟ چطوری می‌خواند؟ در اثر گریه و انقلاب روحی امام(ره)، همه منقلب شده بودند.

ما یک جلسۀ روضه‌خوانی داشتیم که در یک مقطعی، یک آقای بزرگواری برای روضه می‌آمد که خوب بلد نبود بخواند، اما بچه‌های هیئت، پای روضه‌هایش خوب گریه می‌کردند. به بچه‌های هیئت می‌گفتیم: اگر صوت و دلربایی و هنرمندی ذاکر یا روضه‌خوان بخواهد قلب شما را منقلب کند، این یعنی یک‌مقدار اصالتش کم است. لذا بچه‌ها کاری نداشتند به اینکه چه کسی می‌خواند؟ منقلب بودند، اصلاً دنبال بهانه می‌گشتند که یک‌کسی بگوید «صلی الله علیک یا أباعبدالله‌...» و آنها منقلب بشوند.

گرمای جلسۀ روضه در سر و صدا نیست، گرما در دل‌های نورانی و گریه‌های بی‌صداست

امسال با توجه به شرایطی که پیش آمده، جلسات روضه هم وارد یک مرحلۀ تازه‌ شده‌اند. در سال‌های قبل، انقلاب روحیِ مؤمنین در کنار هم، همدیگر را تقویت می‌کرد و روی همدیگر تأثیر می‌گذاشتند. ولی الان مجالس یک‌طوری برگزار می‌شود که به قول ذاکرین اهل‌بیت و روضه‌خوان‌ها، خیلی سرد است؛ مثلاً از نظر فیزیکِ برگزاری جلسه، سقف ندارد و صداها به هم نمی‌رسد و آن قشنگیِ قبل را ندارد. لذا ممکن است بعضی‌ها فکر کنند که آن گرمای قبل را ندارد؛ ولی ابداً این‌طور نیست، گرما در سر و صدا نیست، گرما در دل‌های نورانی است، گرما در اشک‌ها و گریه‌های بی‌صداست که نوع گریه‌های اهل‌بیت(ع) این‌طور گریه‌ها بود. مگر اهل‌بیت(ع) چطور گریه می‌کردند؟ مگر مثل ما هیئتی‌ها شور می‌گرفتند؟! هرکسی در یک گوشه‌ای، سرش را کنار دیوار می‌گذاشت، آرام آرام اشک می‌ریخت، اهل‌بیت(ع) در اصل این‌طوری گریه می‌کردند.

مردم ما در این محرم، واقعاً نشان دادند این‌طور نیست که جوگیر باشند و حال جلسه و حال خودشان منوط به سر و صداهایی باشد که معمولاً در جلسات روضه شنیده می‌شود (و البته خیلی سر و صدای قشنگی هم هست) مثل اینکه از ما می‌خواهند به شکل‌های دیگری هم می‌شود این جلسات را داشته باشیم؛ شکل‌هایی که به‌ظاهر، فضای آن جلسه، ما را در جهت معنویت تقویت نمی‌کند. إن‌شاءالله پیش نیاید، ولی اگر یک‌وقت تنهایی کربلا بروی و هیچ‌کس نباشد شلوغ بکند، تو آرام خواهی گرفت؟ یک‌بار تنهایی کنار قبر سه سالۀ أباعبدالله‌الحسین(ع) بروی، هیچ‌کسی نباشد شلوغ بکند تو آرام خواهی گرفت؟ هیئتی‌ها این‌طوری نیستند. خدایا! ما را هیئتی زنده بدار و هیئتی بمیران. یا أباعبدالله! ما را همیشه منقلب خودت زنده بدار و منقلب خودت بمیران.

(الف3/ن2)

نظرات

سلام ان شاالله خداوند استاد رو برای محافظ کنه بزودی در کنار امام زمان در روزگار ظهور ببینیم...یاعلی

خیلی عالی.

به نقطه ضعف ظریفی از خیلی ماها اشاره کردن ایشون

خدا عمرشون بده

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...