احساس مسئولیت اجتماعی (2)
مسئولین بد، نمایندۀ بدیهای جامعه و مسئولین خوب، نمایندۀ خوبیهای آن هستند / در فرد و جامعه، خوبیها و بدیهایی پنهان است که در امتحانها و فتنهها، رو میآید
شناسنامه:
- زمان: 99/10/08
- مکان: حرم امام رضا(ع)
- موضوع: فاطمیه و احساس مسئولیت اجتماعی
- صوت:
خوبیها و بدیهای پنهان انسان در امتحانهای الهی، خودش را نشان میدهد
انسان در درون خودش صفات خوبی دارد که پنهان است و همچنین ممکن است بدیهایی در وجود انسان، پنهان شده باشد که این خوبیها و بدیها در امتحانات و آزمایشهای مختلف، خودشان را نشان میدهند. هر کدام از ما گرفتاریهایی داریم و خدا باید به ما رحم کند؛ یا در آن زمینهها امتحانمان نکند یا اگر امتحان میکند کمک لازم را هم برای ما بفرستد که در آن امتحانها سربلند بیرون بیاییم.
گاهی از اوقات بعضیها در این امتحانات و ابتلائات یک خوبیهایی از خودشان نشان میدهند که آدم انتظار ندارد؛ یعنی این خوبیها به کلّیت زندگیشان نمیخورد و رفتارهایش اینگونه نبوده است، اما وقتی در معرض یک امتحان قرار میگیرند، یک دفعهای آن خوبیِ پنهان در قلب، خودش را آشکار میکند. مثل بعضی از افرادی که داستانهایشان را شنیدهاید؛ مثلاً افرادی که اهل مِیگساری و چاقوکشی و رفتارهای بد بودند اما در یک لحظۀ حساس، مثلاً در جریان انقلاب یا دفاع مقدس، امتحان شدند و سرِ آن امتحان یکدفعهای خوبیهایشان بروز پیدا کرد و حتی تا اوج شهادت هم رسیدند.
بعضیها هم بدیهایی در درون خود پنهان کردهاند، البته ضعفها و بدیهایی معمولاً در همۀ ما هست، رسولخدا(ص) میفرماید: مؤمن هر بدیای را در خودش از بین ببرد یک بدی دیگرش رو میآید که باید با آن مبارزه کند. (إِنَّهُ لَا یَنْفِی مِنْهَا عَیْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیْبٌ؛ کافی/ ج2 /ص147) این مسئله کِی تمام میشود؟ طبق برخی از روایات، تا لحظۀ جان دادن ادامه دارد؛ یعنی این مبارزه با نفس تا وقتی در این دنیا هستیم، ادامه دارد. انسان هر دفعه با یک بدیای درگیر هست و همه تا وقتی در دنیا هستند مشغول این درگیری هستند.
حتی آنهایی که در اوج هستند هم در حد و اندازههای خودشان بدیهایی دارند که ما درک نمیکنیم، البته آدمهای خیلی خوبی که بدی ندارند، امتحانشان این است که از بین خوبیهایی که دارند، یک خوبی برتر را باید ترجیح بدهند و اگر آن خوبیِ برتر را ترجیح ندهند و به خوبی کمتر قناعت کنند که الان جایش نیست؛ این خودش میشود یک بدی. مثل آن عابد بنیاسرائیل که داشت نماز میخواند و سرِ نمازش دید که بچهها دارند یک خروس زنده را شکنجه کرده و آن را زجرکش میکنند. این عابد، به آنها اعتنا نکرد و به نمازش ادامه داد. یعنی نمازش را نشکست که برود این جانور زنده را از شکنجه نجات بدهد. امامصادق(ع) در این روایت میفرماید که زمین دهان باز کرد و آن عابد را از غضب خدا بلعید و او را در عذاب الهی قرار داد. (کَانَ رَجُلٌ شَیْخٌ نَاسِکٌ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَبَیْنَا هُوَ یُصَلِّی وَ هُوَ فِی عِبَادَتِهِ إِذْ بَصُرَ بِغُلَامَیْنِ صَبِیَّیْنِ إِذْ أَخَذَا دِیکاً وَ هُمَا یَنْتِفَانِ رِیشَهُ فَأَقْبَلَ عَلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لَمْ یَنْهَهُمَا عَنْ ذَلِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ أَنْ سِیخِی بِعَبْدِی فَسَاخَتْ بِهِ الْأَرْضَ وَ هُوَ یَهْوِی فِی الدُّرْدُورِ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِین؛ امالی طوسی/669)
هر کسی در امتحان الهی، باطن خود را نشان میدهد
آدمهای خوب هم امتحان دارند، آدمهای معمولی و آدمهای ضعیف هم امتحان دارند؛ در جریان این امتحانها هر کسی باطن خودش را نشان میدهد و معلوم میشود که آن بدیِ پنهانش چقدر سنگین است. بعضیها هستند بدیهای پنهانشان خیلی محکم است؛ مثل زبیر. وقتی سر بریدۀ زبیر را آوردند جلوی امیرالمؤمنین علی(ع)، فرمود که زبیر در جوانیهایش یک حسادتی نسبت به من پیدا کرد و این حسادت در درونش ماند و درستش نکرد، تا اینکه امروز خودش را نشان داد. (مَّا قُتِلَ الزُّبَیْرُ وَ جِیءَ بِرَأْسِهِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ حَاطِبِ بْنِ أَبِی بَلْتَعَةَ مَا اجْتَرَأَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ عَلَى قِتَالِی...؛ الجمل و النصرة (شیخ مفید)، ص389) بعضیها هم حسادت توی دلشان میآید اما با یک اَخم و غضبی این حسادت را کنار میزنند و میروند به ولیّ خدا احترام میگذارند.
آدمها در دورنشان خوبیها و بدیهایی دارند؛ همه آنها چه آدم خوبی باشند، چه معمولی و چه ضعیف باشند، امتحان میشوند. باید از خداوند بخواهیم باطنِ ما را که خودمان از آن خبر نداریم و در امتحانها نشان داده میشود، اصلاح نماید تا در لحظۀ امتحان، خوبیهایمان غلبه پیدا کند، نه بدیهایمان.
جامعۀ خوبِ پای رکاب پیامبر(ص)بدیهایش در امتحان رو شد و به شهادت فاطمۀ زهرا(س) انجامید
در دوران دفاع مقدس، افرادی به جبهه میآمدند که جزو آدمهای عادی بودند و زیاد آدم معنوی هم نبودند و با مسائل دینی هم زیاد آشنا نبودند؛ ولی انصافاً یکشبِه راه صد ساله را طی میکردند، بعضاً وصیتنامههایی مینوشتند که پدر و مادرشان با تعجب میگفتند: «این وصیتنامه عجیب است واقعاً این را بچۀ من نوشته است؟!» خُب این جوانان، واقعاً این خوبیها را از کجا آوردند؟ این در واقع خوبیهای پنهان آنها بود و این وضعیت را همۀ انسانها دارند.
کسانی که پای رکاب رسولخدا(ص) بودند نیز یک خوبیهایی داشتند و با همان خوبیهایشان با رسولخدا(ص) همراه بودند و خدمت میکردند. اما وقتی دچار امتحان شدند، خوبیهایشان رفت و بدیهای خودشان را رو کردند تا جایی که هرچه حضرت زهرای اطهر(س) بر سرشان فریاد میزد، فایدهای نداشت. وضع جامعۀ مدینه بهجایی رسید که منجر به تنهایی و غربت أمیرالمؤمنین علی(ع) و شهادت حضرت زهرای اطهر(س) شد.
گاهی یک جامعه با انتخاب مسئولین بد، بدیهای خود را رو میکند
گاهی از اوقات یک جامعه با انتخاب مسئولین بد، بدیهای خودش را رو میکند. وقتی در جامعهای، مردم یک آدم بدی را انتخاب کنند، این مثل همان صفت بدِ پنهانی است که قبلاً در دل انسان بوده و حالا بروز کرده و خودش را نشان داده است.
اگر یک صفت بدی در ما بروز کرد، طبیعتاً باید استغفار کنیم و از خدا عذرخواهی کنیم. دربارۀ جامعه هم؛ اگر جامعه از این بدیِ روآمدهاش، ناراحت شد و به خودش آمد و از آن عبور کرد، این جامعه رو به سعادت خواهد رفت.
آغاز بدبختی جامعۀ مدینه آنجا بود که بعد از روشنگری حضرت زهرا سکوت کردند
در اینجا میخواهم یک تحلیل از ماجرای فدک فاطمۀ زهرا(س) برای شما عرض کنم. بعد از رسولخدا(ص) یک عدهای آمدند و کار را بهدست خودشان گرفتند. حضرت زهرای اطهر(س) از آبرو و از جان خودش مایه میگذارد تا به مردم بفرماید «ای مردم؛ شما چرا تمکین کردید؟»
حضرت زهرا(س) چهکار میکند؟ ایشان به مسجد مدینه میآید و جلوی مردم صدا میزند «چرا فدک من را غضب کردید؟» آن فرد در مقابل ایشان، یک حدیث جعلی از پیامبر(ص) میخواند که پیامبران ارث نمیگذارند! حضرت زهرا(س) در مقابل این حدیث چندین آیۀ قرآن را مطرح میکنند و میفرمایند: مگر ممکن است رسولخدا(ص) حرفی خلاف قرآن بزند، درحالیکه قرآن میفرماید «انبیاء ارث میگذارند» و به این صورت، آن فرد را محکوم میکند.
وقتی او را محکوم میکند مردم باید چهکار کنند؟ باید قیام کنند و اصلاح کنند. ولی مردم برای اصلاح جامعه قیام نکردند. وقتی حضرت، او را محکوم کرد، او گفت «باشد من تسلیم هستم!» اما هرچه مردم بگویند... یعنی کار را انداخت گردن مردم. حضرت زهرا(س) رو کرد به مردم و فرمود: من دختر پیغمبر شما هستم، جواب بدهید! اما مردم سرها را آوردند پایین و هیچکس سرش را بلند نکرد! بعضیهایشان گریه میکردند، اما هیچکس به نفع فاطمۀ زهرا(س) رأی نداد. اینجا آغاز بدبختی مردم بود!
حضرت زهرا(س) در جامعه، نقش بیدارکننده را داشت؛ ایشان مردم و جامعه را محک زد اما بعد از روشنگری ایشان، همه سکوت کردند. وقتی مردم وظیفۀ خود را انجام ندادند و نسبت به اصلاح جامعه بیتفاوت بودند، نتیجهاش چه شد؟ کار به جایی رسید که بعدها در واقعۀ حرّه در کوچههای مدینه خون جاری شد. یعنی آن جریان ادامه پیدا کرد، تا اینکه رسید به یزیدبنمعاویه، و او اینقدر از صحابه و تابعین کشت که حد و حصر ندارد. این غیر از جنایتهایی بود که در شهرهای دیگر انجام شد.
مسئولینی که مردم انتخاب میکنند طبیعتاً بعضیهایشان بد میشوند و بعضیهایشان خوب
در 9دی سال 88 چه اتفاقی افتاد؟ مردم ایران دیدند که آنها پرچم خیمۀ امامحسین(ع) را آتش میزنند، لذا قیام کردند! مردم تبریز، رشت، تهران و همۀ مملکت حرکت کردند و آن جمعیت میلیونی بینظیر شکل گرفت و فتنه به پایان رسید. این هم شبیه به همان صحنۀ مدینه است، با این تفاوت که مردم اینجا نایستادند نگاه کنند، بلکه حرکت کردند. مردم مدینه هم باید همانجا در مسجد پیغمبر پای سخنرانی حضرت زهرا(س) برای دفاع از حق، قیام میکردند ولی این اتفاق نیفتاد.
یک بدیای بروز کرده است و بالاخره این بدی از دل یک جامعه در میآید؛ حتی اگر به انتخاب خدا باشد. بهعنوان مثال، رسولخدا(ص)-در زمان پیمان عقبۀ دوم- دوازده نفر را به عنوان نقباء امّت، از بین مردم مدینه انتخاب کرد که در واقع نام این افراد، از طریق جبرئیل به پیامبر(ص) اعلام شد. (اخْتَارَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ أُمَّتِهِ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً أَشَارَ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلُ وَ أَمَرَهُ بِاخْتِیَارِهِمْ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ مُوسَى ع تِسْعَةٌ مِنَ الْخَزْرَجِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْأَوْس؛ خصال/2/491) (فَقَالُوا اخْتَرْ مَنْ شِئْتَ، فَأَشَارَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَیْهِمْ فَقَالَ هَذَا نَقِیبٌ وَ هَذَا نَقِیب؛ اعلامالوری/60)
شما در تاریخ ببینید که پروندۀ این دوازده نفر چه شد؟ پنج یا شش نفر از اینها شهید شدند، دو نفرشان ماندند پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) در صفّین شهید شدند (مثل ابن التّیّهان) اما یکی از اینها منحرف میشود و جزو کسانی است که رفتند درِ خانۀ امیرالمؤمنین(ع) و میخواستند ایشان را به مسجد ببرند. یکی دیگر از اینها هم کسی است که بعداً با معاویه همراه شد و از دنیا رفت.
پس آن 12 نفر نقبایی که خداوند انتخاب کرد، همهشان خوب از آب در نیامدند. مسئولینی که مردم انتخاب میکنند هم طبیعتاً بعضیهایشان بد میشوند و بعضیهایشان خوب.
مسئولین بد نمایندۀ بدیهای جامعه و مسئولین خوب نمایندۀ خوبیهای جامعه هستند
مسئولین بد نمایندۀ بدیهای جامعه هستند و مسئولین خوب هم نمایندۀ خوبیهای جامعه هستند. اگر مردم جامعۀ ما، برخوردار از پاکی، نورانیت، تقوا و صفای باطن نبودند، طبیعتاً خداوند به ما لیاقت نمیداد کسی مثل حضرت امام و حضرت آقا رهبر ما باشد. دلیل این حرف، روایتی است که میفرماید: «کَما تَکُونوا یُوَلّى علَیکُم» (کنزالعمال/14972) هرطوری باشید همانگونه مدیر پیدا میکنید. این بهخاطر خوبی شما مردم است و صفای دل افرادی که در جامعه، برخوردار از نورانیت هستند؛ نمونهاش خانوادههای شهدا، نمونهاش زائرین حرم امام رضا(ع) و...
وقتی شما مردم، خوب باشید، یک فرماندهی مثل شهید سلیمانی پیدا میکنید؛ شما اینجا نشستهاید و او دارد هزاران نفر از مردم جهان و جوانان منطقه را سازماندهی میکند و امنیت شما را تأمین میکند؛ آنهم با چه عشق وافری! ببینید چه کسانی واقعاً دارند به شما خدمت میکنند؟ خوبیهای شما در بین مسئولین جامعه نماینده دارد.
البته طبیعتاً آدم بد هم در جامعه هست. بدیهای ما هم در مسئولین بروز پیدا میکند. اما وقتی پیدا شد و خواست کارخرابی کند، از یک حدی که گذشت، یک فاطمهای پیدا میشود، یک حسینی پیدا میشود که بیاید صدا بزند و مردم را بیدار کند.
جامعۀ مدینه در ماجرای فاطمیه نیاز به حرکتی مانند 9دی جامعۀ ما داشت
در ماجرای 9دی، مردم ما وقتی دیدند چه اتفاقی افتاده، تکان خوردند. اما در ماجرای فاطمیه، هرچه زهرای اطهر(س) ضجّه زد، مردم تکان نخوردند؛ آنها هم نیاز به حرکتی مانند 9دی در جامعۀ ما داشتند اما حرکت نکردند. اگر در 9دی، مردم ما حرکت نکرده بودند و یکعدهای به توهینهای خودشان ادامه میدادند، خدا میداند ما الآن وضعمان چگونه بود. دشمنان ما داعشیها را دپو کرده بودند تا اینجا را بههم بریزند و دنبال فرصتی بودند که آنها را به کشورمان سرازیر کنند. اما نتوانستند و رفتند آنطرف را شلوغ کردند. آنها سالها بود داشتند آموزش میدیدند؛ یکشبه که درست نشده بودند!
ما هر روز در معرض امتحان هستیم؛ وقتی در منطقه، حرم حضرت زینب(س) در مخاطره قرار گرفت، جوانان و سرداران ما جان برکف وارد صحنه شدند، شهید شاطریها و شهید همدانیها که در آستانۀ بازنشستگی بودند، زندگی راحتشان را رها کردند و صحنه را رها نکردند، «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ» (احزاب/23)؛ ایستادند و شهید شدند. اینها مال همین گریههای شما مردم است، خداوند به شما لیاقت میدهد یکچنین افرادی را در بین مسئولینتان داشته باشید. البته مسئول دزد هم پیدا میشود؛ اگر مسئول دزد هم هست، بهخاطر کاستیهای خودمان است ولی اگر دیدیم دارند خراب میکنند باید بلند شویم و بایستیم و نگذاریم.
نالۀ فاطمۀ زهرا(س) برای بیدار کردن مردم بود
آنجایی که فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار فریاد زد «وا اَبَتا...» و در روایت دارد حتی حضرت زهرا(س) آمدند در کوچه و یک نالهای زدند که همه شنیدند، نالۀ ایشان برای این بود که مردم بیدار شوند، بالاخره مردم یک خطایی کرده بودند و بعضیها را به ریاست پذیرفته بودند، ولی باید با همین فریادهای حضرت زهرا(س) بیدار میشدند و اشتباه خود را میپذیرفتند اما یک نفر از مردم مدینه نیامد سؤال بکند چه شده است که دختر پیامبر(ص) اینطور فریاد میزند؟ گویا همه خبر داشتند در کوچه چه خبر است...
رسولخدا(ص) میفرماید: در آخرالزمان از فتنهها نترسید، این فتنهها منافقین را رسوا و نابود میکند «لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین» (کنز العمّال/ص٣١١٧٠) در آخرالزمان وقتی فتنه بهپا میشود زود تمام میشود. اما در صدر اسلام فتنهای شروع شد که 1400 سال طول کشیده و هنوز هم ادامه دارد. در همین حوادث منطقه، بچۀ سه ساله را به جرم اینکه اسمش فاطمه است، جلوی پدر و مادرش سر بریدند و عکسش را با افتخار پخش کردند!
جامعۀ ما با مذاکره امتحان شد و معلوم شد با مذاکره همهچیز حل نمیشود
فتنه یعنی امتحان، و امتحان کوچک و بزرگ دارد. مثلاً جامعۀ ما با مذاکره امتحان شد. بعضی از مذاکرهطلبهای افراطی، میگفتند با مذاکره همهچیز حل میشود، اما دو سه سال بیشتر طول نکشید که رسوا شدند.
با مذاکره همهچیز حل نمیشود، بلکه با مقاومت حل میشود. مذاکره زیر سایۀ مقاومت باید باشد، نه اینکه مذاکره مهمتر از مقاومت باشد. دیدید که با مذاکره حل نشد! اصلاً هر کسی در آخرالزمان هر نوع فتنۀ کوچک و بزرگی راه بیندازد زود رسوا میشود و فتنهها جمع میشود، خیلی عجیب است؛ همین فتنۀ داعش را در منطقه دیدید که چطور جمع شد؟ تمام جهان پشت سرشان بودند، ولی جمع شد، مطمئن باشید فتنهها در آخرالزمان جمع میشود و روسیاهی به زغال میماند!
در مقابل بدیهایی که در جامعه بروز پیدا میکند باید «روشنگری» کرد
انسان یک خوبیها و بدیهایی در وجودش دارد و بعضیوقتها با امتحان، بدیهایش رو میآید که باید این بدیهایش را درست کند. جامعه هم همینطور است؛ یعنی گاهی با امتحان، بدیهایش رو میآید که باید درستش کند. یکی از محلهای جلوۀ بدیهای یک جامعه، مسئولین بد هستند همانطور که روایت میفرماید «کَما تَکُونوا یُوَلّى علَیکُم» (کنزالعمال/14972) هرطوری که باشید همانگونه مدیر پیدا میکنید.
وقتی از انسان، بدیای سر میزند باید تدارک کند، بیشتر مراقبت کند و نفسش را مذمت کند، توبه و استغفار کند. در مورد جامعه چطور؟ در مورد جامعه باید روشنگری کرد. همانطور که حضرت زهرا(س) روشنگری کرد. مردم جامعه نباید نسبت به بدیهایی که در جامعه بروز میکند بیتفاوت باشند، همانطوری که هر فردی نباید نسبت به بدیهایی که از او بروز پیدا میکند بیتفاوت باشد.
حضرت زهرا(س) در وصف مردم مدینه میفرماید: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ» (احتجاج/ج1/ص106) ای مردم مدینه، ای مردم مسلمانی که وقتی حرف غلطی میشنوید آن را زودتر میپذیرید اما وقتی حرف درست میشنوید، گوش نمیدهید. بعد میفرماید: «الْمُغْضِیَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِیحِ الْخَاسِر»؛ ای مردم مدینه که وقتی میبینید یک کار بدی دارد جامعه را نابود میکند، ساکت نشستهاید و نگاه میکنید.
مردم در 9دی نسبت به بدیای که به جامعه ضربه میزد، سکوت نکردند / اما مردم مدینه در فاطمیه سکوت کردند
مردم ایران وقتی دیدند یک کار بدی دارد جامعه را نابود میکند، ساکت ننشستند؛ 9دی افتخار ملّت ایران است، مردم ساکت ننشستند که تباهی را دنبال کنند. فتنهای که در آن هشت ماه در ایران شکل گرفت، شبیه همان در عراق و سوریه هم اجرا شد و این دو کشور نابود شدند! دقیقاً شبیه همین بود؛ یک بهانه آوردند، اینجا و آنجا تظاهرات راه انداختند و آتش زدند و بعد هم کمکم اسلحهها را به میدان آوردند...
اگر همان زمان در سوریه و عراق هم اتفاقهایی شبیه 9دی ما رخ داده بود، این دو کشور ویران نمیشدند. در کشور ما هم این فتنه داشت میرفت که به اینجا برسد، اما مردم ما «الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ» نبودند، نسبت به یک بدیای که داشت به جامعه ضربه میزد چشمپوشی نکردند و شد 9دی! اما در فاطمیه، مردم مدینه چشمپوشی کردند با اینکه آنجا حضرت زهرا(س) آمد و خودش را هزینه کرد. آمد پشت در و از خودش مایه گذاشت و فریاد زد، اما صدای فریادش را کسی جواب نداد...
(الف4/ن2)
سلام.شدیدا ممنونیم از فعالیت هاتون اگه لطف بفرمایید فیلم سخنرانی ها رو بارگذاری بفرمایید خیلی ممنون میشم