احساس مسئولیت اجتماعی (3)
راه اینکه سیاستمداران حرف غلط نزنند این است که مردم «سخن باطل» را نپذیرند / جامعۀ حضرت زهرا(س) تحت تأثیر سخن باطل بود؛ مشکلی که تا حدی در جامعۀ ما هم هست / آیا مردم ما در انتخابات بعدی، به قدرت سخنوری و باطلگویی رأی خواهند داد یا به حقیقت؟
شناسنامه:
- زمان: 99/10/09
- مکان: حرم امام رضا(ع)
- موضوع: فاطمیه و احساس مسئولیت اجتماعی
- صوت: اینجا
حضرتزهرا(س) بهدلیل احساس مسئولیت اجتماعی، اینهمه غریب شد/ پیامبر(ص) را بهواسطۀ دخترشان به جهان معرفی کنیم
اگر حضرت زهرا(س) نسبت به جامعه، احساس مسئولیت نداشتند، چند صباحی را با عافیت زندگی میکردند و اینهمه غریب و مظلوم، واقع نمیشدند و شاید میتوانستند تا ابد به عنوان ملکۀ عالم اسلام مطرح باشند که هر مسلمانی نام ایشان را بر زبان جاری کند. اما حالا شما میبینید حتی بسیاری از مسلمانان، کمتر نام حضرت زهرا(س) را میبرند که مبادا قیام حضرت زهرا(س) یادآوری شود.
یکی از مسئولیتهای ما مسلمانان این است که رسول خدا(ص) را به واسطۀ دخترشان فاطمۀ زهرا(س) به جهان معرفی کنیم. همانطور که حضرت عیسی بن مریم به مادرشان حضرت مریم در جهان شناختهشده هستند و همیشه و هرجا نام حضرت عیسی برده میشود در کنارش نام مادرشان حضرت مریم (سلام خدا بر او باد) هم برده میشود، باید هرجا نام رسول خدا(ص) برده میشود در کنارش نام فاطمۀ زهرا(س) هم ذکر شود. اگر ما دین اسلام و رسول خدا(ص) را اینگونه معرفی کرده بودیم بسیاری از تهمتها دربارۀ اسلام و پیامبر(ص) برطرف میشد.
قرار دادن نام حضرتزهرا(س) در کنار نام پیامبر(ص) نگاه جهانیان را نسبت به دین ما لطیفتر خواهد کرد
اگر قیام فاطمۀ زهرا(س) نبود نوبت به امامت ائمۀ هدی(ع) نمیرسید تا بتوانند ابلاغ دین کنند. حیف است که نقش ایشان و قیامشان در کنار پیامبر اکرم(ص) برای مردم جهان شناسانده نشود. لازم نیست برای مردم جهان روضه بخوانیم یا از مظلومیتهای ایشان بگوییم، همینکه ایشان را معرفی کنیم به مرور زمان، مردم میپرسند چطور شد ایشان در سن 18 سالگی از دنیا رفتند؟ چقدر به سرعت بعد از رسول خدا(ص) از دنیا رحلت فرمودند؟ آنوقت به مرور، اسرار تاریخی هویدا خواهد شد.
قرار دادن نام حضرت زهرا(س) در کنار نام پیامبر(ص) نگاه جهانیان را نسبت به دین ما لطیفتر خواهد کرد و خواهند گفت «دینی که پیامبرش اینقدر به دختر خود اهمیت میداده، نمیتواند دین خشونت باشد» بعضیها میخواهند دین ما را دینی پر از جنگ و خشونت نشان دهند و رسول خدا(ص) را پیامبر شمشیر معرفی کنند. اما شما فقط با نام فاطمۀ زهرا(س) و معرفی ارتباط ایشان با پیامبر و ارتباط پیامبر با ایشان، میتوانید تمام این توطئهها را خنثی کنید.
زهرای اطهر(س) برای جامعهای احساس مسئولیت میکرد که در آن کسی پذیرای سخن ایشان نبود
بعد از معرفی حضرت زهرا(س) و مقام و منزلتشان، نوبت به این میرسد که ببینیم حضرت زهرا(س) چه کردند؟ غیر از خانهداری و همسرداری و حجاب و ایمان و عبادت که برای هر مؤمنی طبیعی است، خصوصاً که فرزند رسول خدا(ص) باشد، ایشان در قبال جامعه احساس مسئولیت کردند و نسبت به مشکلات جامعه و مردم، بیتفاوت نبودند.
نکتۀ بسیار مهم در باب مسئولیت اجتماعیای که حضرت زهرای اطهر(س) احساس کردند و جانشان را در این راه فدا کردند این است که ایشان در جامعهای احساس مسئولیت کردند که در آن کسی پذیرای سخن ایشان نبود. میدانستند اگر فریاد بزنند فریادرسی از میان مردم نخواهد برخاست. در سخنرانی مسجدالنبی، ایشان فریاد زدند «سران انصار، بلند شوید و دختر پیغمبرتان را کمک کنید، مگر شما در همان روز اول با رسولخدا(ص) قرار نگذاشتید که از خانواده و فرزند او حمایت کنید...» اما هیچکس بلند نشد و همه سرشان را پایین انداختند.
در ماجرای کوچۀ بنیهاشم، صدّیقۀ کبری(س) آنچنان فریادی زد که بنابر نقلی صدای او را همۀ مردم مدینه شنیدند (چون مدینه در آن زمان، شهر بزرگی نبود که فریاد ایشان به گوش مردم نرسد) اما کسی به فریاد او نرسید. چند ماه زهرای اطهر(س) روزها در بیتالاحزان و شبها در خانه گریه میکردند، مردم صدای نالۀ حضرت زهرا(س) را میشنیدند اما کسی احساس مسئولیت نکرد که حتی برود از حضرت صدّیقۀ کبری(س) دلجویی کند.
هنر بزرگ حضرت زهرا(س) قیام در شرایط غربت مطلق بود
قیامکردن در جامعهای که مخالف نظر شماست و نمیخواهد حرف شما را بپذیرد خیلی قیام سختی است؛ اینکه بنده اینجا در حرم مطهر مولایمان امام رضا(ع) و در میان کسانی که مشتاقتر از من به شنیدن احادیث و روایات هستند، حدیثی را قرائت کنم، هنر نکردهام، اگر جایی سخن بگویم که هیچکس موافق سخن من نباشد و پاسخ من را ندهد، آنوقت یکذره به مادرمان حضرت زهرا(س) شباهت پیدا کردهام. حضرت زهرای اطهر چهل شبانهروز درِ خانۀ سران مدینه را زدند و از آنها یاری خواستند. در حالیکه میدانستند آنها کسانی نیستند که بیایند پای رکاب امیرالمؤمنین(ع)، آنها کسانی نیستند که حقّ حضرت زهرا(س) را بگیرند. قیام در شرایط غربت مطلق، هنر بزرگ حضرت زهرا(س) بود!
مادر ما حضرت زهرا(س) یک قهرمان تمامعیار برای قیام بود؛ قیام برای خدا و آنهم قیامی به تنهایی. قرآن میفرماید: «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» (سبأ/46) مصداق اتمّ و اکمل «فُرادَی» حضرت صدیقۀ کبری(س) است. ایشان کاملاً به تنهایی حرکت کردند؛ حتی فرزندش اباعبدالله الحسین(ع) که در اوج غربت بودند، باز هفتاد و دو نفر یار داشتند که پای رکاب او شهید بشوند. اما صدیقۀ کبری(س) دیدند که این مسئولیت واقعاً به عهدۀ خودِ اوست که در این جامعه بهپا خیزد و تا ابد، اثری جاودانه از قیامِ خودش باقی نگه دارد، برای اینکه راه روشن باقی بماند. ما همۀ هستیمان را مدیون ایشان هستیم، و هرچه داریم از صدقۀ سر قیام ایشان است.
ویژگی بسیار برجسته قیام حضرت زهرا(س) این بود که ایشان به نتیجه نگاه نکردند
یک ویژگی برجستۀ قیام حضرت زهرا(س) این بود که ایشان به نتیجه نگاه نکردند و در آن جامعهای که غیر از خانوادۀ خودشان و سه چهار نفر مانند مقداد و سلمان و ابوذر و عمار، موافق دیگری نداشتند، اقدام به قیام کردند؛ ما خودمان اگر بخواهیم مثلاً برای این انتخابات آینده، درِ خانۀ همسایهمان را بزنیم و به آنها بگوییم «بیایید کمک کنید و علیرغم دلخوریهایی که هست، برای انتخاب بهتر مشارکت کنید...» نه برای چهل شبانهروز و نه همۀ همسایههای اطرافمان، بلکه صرفاً بخواهیم درِ خانۀ یک همسایه را بزنیم، با خودمان میگوییم «آیا حرف ما را میپذیرد؟ اگر نپذیرفت و ضایع شدیم چه؟!» ولی حضرت زهرا(س) این محاسبات را نکردند، ایشان رفتند و درخواست کردند و جواب «نه» شنیدند و برگشتند، اما باز در خانۀ دیگری را زدند که میدانستند او هم مانند قبلی پاسخی نخواهد داد!
فاطمۀ زهرا(س) فارغ از مقام معنوی و جایگاهش بهعنوان دختر پیامبر، یکی از زنان قهرمان تاریخ بشریت است
امام خمینی(ره) دربارۀ مقام و منزلت حضرت زهرا(س) میفرمود که این عظمت و مقام معنوی حضرت زهرا(س) بود که موجب میشد در آن 75 روز بعد از رحلت رسولخدا(ص) جبرئیل بهطور مکرر نزد ایشان بیاید و برای تسکین قلب مطهر ایشان پیام بیاورد (صحیفه امام/ ج20/ص6)
اما حتی اگر مقام بلند معنوی حضرت زهرا(س) هم نبود و حتی اگر رسولخدا(ص) را به نبوت قبول نداشتیم، باز هم این داستان عجیب است و فوقالعادگی خود را دارد که شخصیت بزرگی مثل رسولخدا(ص)، یک تمدنی را بنا نهاده باشد و یک تحولی را در جامعهای ایجاد کرده باشد و حکومتی را مستقر کرده باشد، و بعد از او دخترش در همان جامعه قیام کند و کسی به یاری او بلند نشود، اما او دست از تلاش و قیام خود بر ندارد! او حقیقتاً قهرمان است و باید حتی در بین کسانی که اصلاً از دین اسلام خبر ندارند یا ایمان و اعتقادی ندارند، به عنوان یکی از زنان قهرمان تاریخ بشریت نامبرده شود.
جامعۀ حضرت زهرا(س) تحت تأثیر سخن باطل بود؛ مشکلی که تا حدی در جامعۀ امروز ما هم هست
نکتۀ دیگری که دربارۀ قیام یکتنۀ حضرت زهرای اطهر(س) وجود دارد این است که ایشان در جامعهای قیام کردند که تحت تأثیر سخن باطل بودند. ایشان فرمودند: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ؛ احتجاج/ج1 /ص6) ای مردمی که وقتی حرف غلط میشنوید راحت قبول میکنید! این چیزی است که امروزه تا حدی در جامعۀ خودمان هم میتوانید ببینید.
بعضیها هستند که وقتی شایعه یا تهمتی علیه نظام و علیه آدمهای ولایی میشنوند، روی هوا قبول میکنند و هرچه دلیل هم برایشان بیاوریم که اینطور نیست، به سادگی قبول نمیکنند، اگر هم بپرسیم که دلیل این حرف چیست؟ میگوید «بالاخره یک چیزی هست که دارند میگویند!» درحالیکه این را دشمن شما دارد میگوید و نباید به دشمن اعتماد کرد.
این ماهوارهها که اخبار دروغ و شایعات را در بین مردم منتشر میکنند و کسانی که اخبار ماهوارهها را قبول میکنند شاید مصداق همین کلام حضرت زهرا(س) باشند؛ البته من فکر نمیکنم همۀ کسانی که برنامههای ماهواره را میبینند، همۀ حرفهایی را که از ماهوارهها میآید قبولکنند؛ چون ایرانیها افراد باهوشی هستند و میفهمند که آنها دروغ میگویند. شاید بعضاً برای سرگرمی، این وسیله را در خانهشان دارند.
حضرت زهرا(س) در جامعهای قیام کرد که میدانست فضای جامعه فضای پذیرفتن سخن باطل است، نه پذیرفتن سخن حق؛ «الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ». ما هم باید این وضع را در جامعۀمان تغییر بدهیم.
آیا مردم ما در انتخابات بعدی، به باطلگویی و زیبا جلوه دادنِ باطل، رأی خواهند داد یا به حقیقت؟
چند وقت دیگر انتخابات ریاست جمهوری است؛ آیا مردم ما به قدرت سخنوری و باطلگویی و زیبا جلوه دادنِ باطل، رأی خواهند داد یا به حقیقت؟ این خیلی مهم است! ما در معرض امتحان هستیم. بعضیها میگویند مناظره در انتخابات ریاست جمهوری خیلی تعیینکننده است. مگر ما میخواهیم به مناظرهگرِ بهتر رأی بدهیم؟ به مدیر بهتر میخواهیم رأی بدهیم، به برنامهدار بهتر میخواهیم رأی بدهیم. ممکن است کسی برنامه درست داشته باشد اما سخنور نباشد و نتواند درست و حسابی حرف بزند، اینکه بد نیست؛ حداقل خیالمان راحت است که مردم را با حرف و کلامش فریب نمیدهد.
شما میبینید در آمریکا هر کسی محکمتر، رقیب انتخاباتی خودش را ضایع کند رأی میآورد. این فرجام جامعهای است که جنایتکارترین و خبیثترین آدمها بر آن جامعه حاکم میشوند. این حالِ آن جامعهای است که حضرت زهرا فرمودند «الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ»؛ آی مردمی که حرف باطل بشنوید زودتر قبول میکنید.
راه اینکه سیاستمداران، حرف غلط نزنند این است که مردم سخن باطل را نپذیرند
اگر در یک جمعی، یک نفر یک کسی را مسخره کرد و همه خندیدند و کیف کردند و او تشویق شد، آن فردِ مسخرهکننده باز هم نفر بعدی را مسخره میکند و این تمسخر و تحقیر، ادامه پیدا میکند. ولی اگر یک نفر دیگری را مسخره کرد و همه لبخندهای خودشان را جمع کردند و تحویلش نگرفتند، او دیگر جرأت نمیکند نفر بعد را تمسخر کند و تحقیر در آن جمع، به پایان میرسد.
ما امیدواریم بهترین درس اخلاقها و بهترین سخن منصفانه را در تبلیغات ریاست جمهوری بشنویم. متأسفانه ما نمیتوانیم اینها را به سیاستمدارانمان توصیه کنیم چون گوش نمیدهند؛ سیاستمدارها وقتی ببینند حرف غلط زدن، کارشان را پیش میبرد، این کار را میکنند و حتی ممکن است تهمتها بزنند. ولی اگر مردم به جایی برسند که سخن باطل را نپذیرند، بدون اینکه سانسور در جامعه وجود داشته باشد و بدون اینکه جلوی آزادی بیان گرفته شود، حرف باطل در جامعه، مطرح نخواهد شد! جامعۀ مهدوی چنین جامعهای است.
فرق جامعۀ زمان حضرت زهرا با جامعۀ زمان ظهور در چیست؟
جامعۀ حضرت زهرا(س) جامعۀ «المسرعة الی قیل الباطل» بودند، سخن باطل را سریعتر از سخن حق میپذیرفتند، اما در جامعۀ پس از ظهور، نهتنها مردم سخن باطل را نمیپذیرند، بلکه از ترس مردم کسی جرأت نمیکند سخن باطل بگوید! چون اگر کسی سخن باطلی بگوید مردم میگویند «ببینید او وضعش خراب است، او دارد غیرمنصفانه صحبت میکند، معلوم است مرضی در دلش هست» اینگونه است که در جامعۀ پس از ظهور «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» اتفاق میافتد.
جامعۀ امام زمانی، جامعهای است که حرف باطل بر روی آن اثر نمیگذارد؛ به همین دلیل است که امام زمان ارواحنا له الفدا بدون اینکه دیکتاتوری اعمال کنند و بدون اینکه بخواهند سانسورهای گسترده اعمال کنند، بدون اینکه بخواهند کسی را بترسانند، بدون اینکه بخواهند سختگیری کنند به سهولت جامعۀ جهانی را اداره میکنند. هرچند در آن زمان هم مخالفان امام زمان شایعهپراکنی خواهند کرد، اما مردم دیگر واکسینه شدهاند و دیگر رویشان اثر ندارد. امام زمان ارواحنا له الفدا وقتی تشریففرما میشوند که به سهولت حکومت کنند، زیرا اگر بنا باشد به سختیِ دوران امیرالمؤمنین علی(ع) حکومت کنند آنکه دیگر اسمش فرج نیست، دوران غربت جدیدی با حضور امام زمان ارواحنا له الفدا خواهد بود.
(الف4/ن2)
هر وقت نمی دانستیم باید چه کنیم، رهنمودهای علامه مصباح یزدی برای ما چراغ راه بود.
شاید آدم های خوبی نبودیم که این نعمت را از دست دادیم. شاید هم خداوند متعال قصد دارد امت ما را در یک امتحان تخصصی آزمایش کند تا معلوم شود بدون کمک، چقدر می توانیم با تشخیص خودمان راه درست را انتخاب کنیم. علامه مصباح دیگر بین ما نیست که خیالمان راحت باشد یکی هست که راه را برایمان روشن کند. البته شکی نیست که مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ.
ضمن تشکر ویژه از حاج آقا به خاطر مطرح کردن این مباحث مهم، از ایشون بخواهید دعا کند ما در آزمونهای آتی رفوزه نشویم.