تاریخ بعثت و عصر ظهور - جلسه چهاردهم
چرا غربالها در صدر اسلام، بعد از ظهور و بعث پیامبر بود اما در آخرالزمان، قبل از ظهور است؟/ اگر منافقین قبل از ظهور، غربال نشوند در حکومت امامزمان هم درگیری داخلی ایجاد میکنند
شناسنامه:
- زمان: 1400/02/07
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عضر ظهور
- صوت: اینجا
- فیلم:
غربال زمان پیامبر(ص) بعد از بعثت شروع شد اما غربال آخرالزمان قبل از ظهور خواهد بود
مجری: در جلسۀ قبل فرمودید که در زمان پیامبر با ظهور آن حضرت مردم امتحان شدند. ولی دربارۀ ظهور امامزمان اینطور نیست. ما منتظر حضرت حجت هستیم ولی قبل از ظهور باید امتحان بشویم. علّتش چیست؟ پرسیدم آیا این حرف شماست؟ گفتید نه؛ بیان آیات و روایات است.
مکرر در روایات بیان شده است که در آخرالزمان و قبل از ظهور، فتنههایی هست، یک یا دو نمونه از آنها را در جلسۀ قبل خواندم که ائمۀ هدی(ع) قسم خوردند قطعاً این اتفاق قبل از ظهور خواهد افتاد و تمحیص و غربال صورت میگیرد. این غربال در زمان رسول خدا(ص) از بعثت نبوی به بعد شروع شد. حتی یک مرحله از غربال در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) شروع شد. منتها این دفعه اکثر قریب به اتفاق غربال قبل از ظهور رخ خواهد داد و درصد اندکی برای بعد از ظهور میماند.
این تفاوت دلایل مختلفی دارد. خیلی خوب است به تفاوت غربال با حضور پیغمبر و غربال بدون حضور امامزمان ارواحنا له الفدا توجه کنیم که مدیریت این غربال با خود ما خواهد بود؛ یعنی اینطور نیست که در جریان این غربال امام معصوم صریحاً بیاید بین ما داوری بکند، باید ببینیم که این غربال را چگونه باید مدیریت کرد.
گریۀ شدید امام صادق(ع) برای آخرین امام و غیبت طولانی او
یک روایت برای شما بخوانم که در یکی از معتبرترین کتابهای مربوط به غیبت امامزمان ارواحنا له الفدا و مسائل مهدوی یعنی کتاب «کمالالدین و تمام النعمه» (ج2/صص352 تا 357) آمده است. در بخشی از این روایت به فرج حضرت نوح(ع) با حضور خودش اشاره میشود که خدا به او و قومش وعدۀ فرج داده بود و این فرج به تأخیر افتاد. داستان این روایت اینطور است که چند نفر از اصحاب امام صادق(ع) خدمت حضرت آمدند و دیدند حضرت بهشدت گریه میکنند و عبارات عجیبی میفرمایند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی» آقای من! غیبت تو خواب را از چشمان من ربوده و... اصحاب میگویند ما احساس کردیم فاجعهای رخ داده. اولاً آقا به چه کسی میفرمایند سیّدی و مولای؟ خودشان مولا و امامزمان هستند؛ و اصلاً علت این گریۀ شدید چیست؟ صبر کردیم مناجات حضرت تمام شد. گفتیم آقا شما برای چه گریه میکردید با چه کسی مناجات میکردید؟ فرمود وای بر شما من مطالعه میکردم در کتابی که اخبار آیندگان است و برایم از آخرین امام و غیبت طولانی او و رنجهایی که در غیبت او هموار میشود یادآور شد.
شباهت حضرت مهدی(عج) به حضرت نوح(ع) در طولانی شدن فرج
بعد فرمودند مهدی(عج) ما از چند جهت به چند پیامبر شباهت دارد. از جهت ولادت به حضرت موسی(ع) شباهت دارد که همه دنبال حضرت موسی(ع) بودند و میلاد او پنهانی تحقق پیدا کرد؛ از جهت غیبت به حضرت عیسی(ع) شبیه هستند و در طولانی شدن فرج به حضرت نوح(ع). حضرت امام صادق(ع) وجه شباهت حضرت مهدی(عج) با حضرت نوح(ع) را این طور توضیح میدهند.
خداوند متعال بعد از اینکه شاید صدها نفر به حضرت نوح(ع) پیوستند آنها را امتحان کرد، یعنی برای فرج یک وعدهای داد. فرمود ای نوح(ع)! این هفت دانه خرما را بگیر بکار وقتی درختش ثمر داد فرج شما رخ خواهد داد. ایشان هم به یارانش خبر داد. بعد از چند سال نخل خرما ثمر داد و همه گفتند فرج چه شد؟ خدا فرمود دانههای خرمای این درختها را بکارید، وقتی ثمر داد فرج خواهد آمد. آقا شما قول داده بودید! ما به این مردم گفتیم. سیصد نفر مرتد شدند؛ گفتند اگر ادعای نوح(ع) حق بود در وعدۀ پروردگارش تخلف نمیشد. بگذریم از اینکه امام صادق(ع) و دیگر اولیاء خدا میفرمایند این موارد از مصادیق «بداء» است، خوب است شیعیان در مورد بداء زیاد صحبت کنند اما خیلی کم از آن صحبت میشود. بداء یعنی تغییر تصمیم قطعی پروردگار عالم. البته بداء حکمت دارد و تصمیم خدا بیجهت تغییر نمیکند.
تعدادی از اصحاب نوح(ع) که ماندند منتظر شدند. دوباره خرما نتیجه داد و گفتند وعده چه شد؟ خدایا! به این مردم قول دادیم، وعده چه شد؟ این دفعه خیلی بد میشود؛ دفعۀ قبل هم فرمایش شما تغییری پیدا کرد؛ خداوند متعال فرمود دوباره این هستهها را بکارید. آقا دوباره یک عده دیگر رفتند. البته در روایت دیگر دارد که یک عده مرتد شدند، یک عده منافق شدند، یک عده مؤمن یعنی یک عده هم ماندند. تا هفت مرتبه این قصه تکرار شد. در آخرین بار هفتاد و چند نفر ماندند، گفتند یا نوح! خدای تو وعدهاش را محقق بکند یا نه ما با تو هستیم. آنوقت خدا فرج را برای اینها مقرر کرد.
چرا غربال آخرالزمان باید قبل از ظهور رخ بدهد؟ /اگر منافقین بعد از ظهور هم باشند برای رسیدن به ریاست، جنگ داخلی راه میاندازند
چرا امتحانها و غربال باید قبل از ظهور رخ بدهد؟ در این روایت خداوند متعال به حضرت نوح(ع) علت را بیان میفرمایند. من قسمتی از روایت را میخوانم. میفرماید: «فَلَوْ أَنَّهُمْ تَسَنَّمُوا مِنِّی الْمُلْکَ الَّذِی أُوتِی الْمُؤْمِنِینَ وَقْتَ الِاسْتِخْلَافِ إِذَا أَهْلَکْتُ أَعْدَاءَهُمْ لَنَشَقُوا رَوَائِحَ صِفَاتِهِ وَ لَاسْتَحْکَمَتْ سَرَائِرُ نِفَاقِهِمْ [وَ] تَأَبَّدَتْ حِبَالُ ضَلَالَةِ قُلُوبِهِمْ وَ لَکَاشَفُوا إِخْوَانَهُمْ بِالْعَدَاوَةِ وَ حَارَبُوهُمْ عَلَى طَلَبِ الرِّئَاسَةِ وَ التَّفَرُّدِ بِالْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ کَیْفَ یَکُونُ التَّمْکِینُ فِی الدِّینِ وَ انْتِشَارُ الْأَمْرِ فِی الْمُؤْمِنِینَ مَعَ إِثَارَةِ الْفِتَنِ وَ إِیقَاعِ الْحُرُوبِ کَلّا»؛ در دوران غربت، افراد مختلف دور تو جمع شدند ولی من وعده کردم که تو و یارانت صاحب زمین و ثروت و حکومت بشوید، اما وقتی فرج آمد، اگر هنوز منافقین و آدمهای ضعیفالایمان بین شما بودند و بوی حکومت به مشامشان میرسید، آنوقت نفاق در دل آنها محکم میشد و رو میآمد. من قبل از اینکه حکومت تو شروع بشود آنها را بیرون کردم که بعداً شما را اذیت نکنند.
به تعبیر دیگر، معنایش این است که اگر بعد از فرج، منافقان در جامعه باشند، جنگ داخلی بین مؤمنین راه میاندازند، لذا خداوند با این غربالها، آنها را بیرون میکند تا این جنگ رخ ندهد. مگر بعد از رسولخدا(ص) اینطور درگیریها بر سرِ حکومت بین مؤمنین رخ نداد؟ مگر بعد از خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) سه تا جنگ داخلی اتفاق نیفتاد؟ در اینجا خداوند متعال همین مسئله را توضیح میدهد و میفرماید، امتحان و آزمایشها را از قبل گرفتم، چون اگر غربال بخواهد بعد از برقراری حکومت پیش بیاید، جنگهای داخلی رخ میدهد. یعنی این منافقین برای بهدست آوردن ریاست، با هم جنگ میکنند.
برای اینکه یک حکومت پاک برقرار بشود و بهصورت کامل تحقق پیدا کند یعنی «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه،33) محقق بشود، خداوند باید قبل از آن، از مردم امتحان گرفته باشد و غربال کرده باشد تا بعداً کسی از این بازیها درنیاورد. ببینید چقدر صریح نکته بیان میشود؟ هدف خدا این بود که یاران نوح(ع) خالص بشوند. خداوند به مومنین وعده داده بود که آنها را جانشینان زمین قرار دهد بههمین علت باید کسانی که ایمان خالص نداشتند تصفیه میشدند.
بعد از این امتحانها و غربالها، خداوند به نوح میفرماید: الآن یارانت خالص شدند. حالا کشتی بساز تا با مردمت نجات پیدا کنی، آنها را هم که نابودشان میکنم، تا چه اتفاقی بیفتد؟ شما بروید راحت زندگی بکنید و یک حکومت و جامعۀ خوب داشته باشید؛ آنوقت از بین این مؤمنینِ امتحان پسداده، هر کسی را میخواهی منصوب کن، اینها آدمهای خوبیاند، مشکلی پیدا نمیکنی. هیچ مشکلی هم برای حکومت حضرت نوح(ع) در تاریخ نقل نشده است.
منافقین باید قبل از ظهور، غربال بشوند و الا برای حکومت امامزمان مشکل ایجاد میکنند
امامصادق(ع) در ادامه میفرماید: «وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ أَیَّامُ غَیْبَتِهِ لِیُصَرِّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَةً مِنَ الشِّیعَةِ الَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ النِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاسْتِخْلَافِ وَ التَّمْکِینِ وَ الْأَمْنِ الْمُنْتَشِرِ فِی عَهْدِ الْقَائِمِ ع» در ارتباط با قائم ما هم مسئله همینطور است، غیبتش طولانی میشود تا حق از باطل جدا بشود و ایمان از کدورتها تصفیه شود، این کار با مرتد شدن کسانی که در میان شیعیان هستند و طینت خبیث دارند و از نفاق آنها احساس خطر میشود اتفاق میافتد، اینها باید در فتنههای قبل از ظهور بیرون بروند. در واقع خداوند هر کسی را که با استقرار حکومت جهانی امامزمان(ع) نفاقش مستحکم میشود بیرون میریزد، چون آن زمان دوران حکومت آدمخوبهاست. منافقان حکومت حضرت را اذیت میکنند. لذا باید قبل از حکومت ایشان از بین بروند. آنها چطور از بین میروند؟ با امتحانهایی که باید سرِ مؤمنین بیاید.
اینجا هم روایت صریحاً میفرماید وقتی بوی حکومت بیاید، کسانی که یک کمی شیشهخرده دارند بدتر میشوند و بعداً جنایتکاران بدی میشوند! حبّ مقام، چه مشکلاتی پدید میآورد! وقتی بوی حکومت به مشام طلحه و زبیر رسید جلوی امیرالمؤمنینی ایستادند که 25 سال از او حمایت کرده بودند! خودتان حساب بقیه را بکنید. لذا خداوند میخواهد قبل از ظهور، اینها غربال بشوند. انشاءالله ما جزو غربالشدگان نباشیم.
پس روشن شد که قبل از ظهور باید نفاق را اخراج کنید تا حکومت حق، سالم بماند و الّا منافقین جنگ داخلی راه میاندازند! در تاریخ بعثت هم دیدیم، در تاریخ امیرالمؤمنین هم دیدیم که جنگ داخلی راه میاندازند؛ حضرت زهرای اطهر(س) را غریب قرار میدهند! حالا به بقیه چهطور میخواهند رحم کنند؟ پس قبل از حکومت امامزمان(ع) باید غربال صورت بگیرد.
امتحانها و فتنههای قبل از ظهور باید در یک فضای حکومتی باشد مانند جمهوری اسلامی
حالا سؤال من این است: ما میخواهیم کسانی را که در یک حکومت، نفاق و فسادشان آشکار میشود، الان غربال کنیم. چهطوری غربال کنیم؟ جز با یک حکومت؟ جز با امتحانهای جمهوری اسلامی؟ جز با پست و مقام و...؟ طور دیگر نمیشود. ما که نمیتوانیم برویم سرِ سجاده بگوییم «هرکسی برای نماز شب بلند شد، آدم خوبی است و هر کس بلند نشد آدم منافقی است!» ما میخواهیم منافقِ حکومتی را بشناسیم! وقتی خداوند متعال میخواهد حکومت امامزمان(عج) و حکومت خوبان و صالحان را برقرار کند، باید منافقان و کسانی را که طینتشان-در زمینۀ حکومت- خبیث است، از بین ببرد. پس امتحانها و فتنههای قبل از ظهور باید در یک فضای حکومتی باشد؛ یعنی پول، جاه، مدیریت، رأی مردم و... به او داده شود، که ببینیم چهکاره است.
بعضی از مردم میگویند «چرا وقتی ما به بعضیها رأی میدهیم، خراب میشوند؟» تا قبل از ظهور همینطوری است. بعضی از کسانی که رأی میآورند، خراب میشوند تا اولاً بفهمیم به چه کسی رأی بدهیم، ثانیاً آنهایی که رأی میگیرند حواسشان جمع باشد. خیلیها خراب شدند، دچار توهّم شدند، همینکه چند نفر دنبالشان افتادند، فکر کردند حقّ مطلق هستند.
برای اینکه بعداً نفاق حکومتی و مدیریتی و سیاسی، حکومت حضرت را خراب نکند، باید در دوران غربال، یک حکومتی باشد که آنها در آنجا امتحان بشوند. وقتی شما میخواهید سرباز را به جنگ دریایی ببرید، قبلش در خشکی او را تمرین میدهید یا در دریا؟ اگر میخواهی او را به جنگ کوهستان ببری، قبلش او را کجا تمرین میدهی؟ در کوهستان. پس جمهوری اسلامی هم الان محلّ امتحان این آقایان و من و شما است، چون ما هم دخالت داریم.
چرا امامزمان، منافقان را اعدام میکند اما پیامبر و امیرالمؤمنین این کار را نکردند؟
یک حرف مهمّ دیگر هم هست که باید در جلسات بعد به آن بپردازیم که «چه اشکالی دارد این منافقین باشند و بعداً در زمان حکومت امامزمان(عج) از بین بروند؟ چرا باید نفاق قبل از حکومت حق، از بین برود؟» البته قسمت نهاییِ از بین رفتن نفاق در زمان حکومت خود حضرت اتفاق میافتد که آن هم یک داستانی دارد؛ بعضی از یاران حضرت، به قضاوت ایشان اعتراض میکنند و حضرت دستور اعدامشان را میدهد. (فَبَیْنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ قَدْ حَکَمَ بِبَعْضِ الْأَحْکَامِ وَ تَکَلَّمَ بِبَعْضِ السُّنَنِ، إِذْ خَرَجَتْ خَارِجَةٌ مِنَ الْمَسْجِدِ یُرِیدُونَ الْخُرُوجَ عَلَیْهِ فَیَقُولُ لِأَصْحَابِهِ انْطَلِقُوا فَیَلْحَقُونَهُمْ فِی التَّمَّارِینِ فَیَأْتُونَهُ بِهِمْ أَسْرَى فَیَأْمُرُ بِهِمْ فَیُذْبَحُونَ؛ تفسیر عیاشی/ 2/56)
نکتۀ دیگر این است که چرا آن قاطعیتی را که امامزمان ارواحنالهالفدا با نفاق دارد، رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نداشتند؟ چرا آقا امام زمان ارواحنا له الفدا منافقان را اعدام میکنند ولی پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) این رفتار را نداشتند؟
دوباره به دوران بعثت و دوران امیرالمؤمنین(ع) برمیگردیم، چرا برای ایشان سخت بود که با نفاق، محکم برخورد بکنند و آنها را از بین ببرند؟ آیا زورشان نمیرسید؟ آیا تدبیر نداشتند؟ ماجرا چه بود؟ زمانی سریال امام علی(ع) پخش میشد یک دانشجو میگفت این سریال نظر من را نسبت به امیرالمؤمنین علی(ع) خراب کرد. گفتم چطور؟ گفت من احساس میکنم امیرالمؤمنین(ع) یکمقدار شُل مدیریت میکند! بغض گلویم را گرفت. گفتم این احساسی که شما پای این فیلم داری، مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نسبت به خود حضرت داشتند؛ به ایشان میگفتند: تو مدیریت بلد نیستی! من نمیخواهم بگویم این فیلم صددرصد درست و بیعیب است، ولی این احساس شما هم بیراه نیست. چه انتظاری از حضرت داشتی؟ با نفاق چه برخوردی بکند؟ مهلت ندهد؟ فتنهها و غربال قبل از ظهور داستان دارد، چرا باید این ماجراها قبل از ظهور اتفاق بیفتد و به بعد از ظهور نرود؟
مقابله با فتنههای آخرالزمان وظیفۀ همۀ مردم است؛ نه یک گروه خاص
در جلسۀ قبل یک نکته را عرض کردم، امروز تکمیل کنم و روایتش را هم بخوانم. فتنهها در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) با حضور امیرالمؤمنین(ع) بالاخره یا حل شد یا حل نشد اما بههرحال، مدیریت میشد؛ عمار تکلیف خودش را میفهمید، مالک اشتر تکلیف خودش را میفهمید. فتنهها در زمان بعثت هم با حضور رسولخدا(ص) و با حضور آیات قرآن بود. الآن در دوران غیبت تکلیف ما را چه کسی باید روشن کند؟ بعضیها دوست ندارند وارد این بحثها بشوند. میخواهند همهچیز را به دوران حضرت و بهعهدۀ خود حضرت بیندازند؛ یعنی «آقا خودت بیا حل کن!» این حرف، بیهوده و اشتباه است، اینکه آقا خودت بیا حلّش کن یعنی چه؟ شما خودتان باید فتنهها را جمع کنید.
شما کسانی هستید که باید فتنهها را جمع کنی و همینطور رفقای شما و همۀ هملباسیهای من و همۀ دوستانی که در این جلسه حضور دارند. ما باید جمع کنیم! مثلاً من شغلم طلبگی است شما هنرمند هستید و دوستان دیگر هر کدام یک شغلی دارند... اینکار بهعهدۀ همۀ ماست.
کسی نمیتواند بگوید «ما که جزو علما نیستیم!» شما علما را تشخیص میدهید که عالم خوب کیست و عالم بد کیست، شما هستید که به علما میدان میدهید. اینطور نیست که کسی شانه خالی کند و بگوید خود آخوندها گفتند! نه؛ کدام آخوند گفت؟ باید تشخیص بدهی! دوران غیب است! شما باید عالم خوب از عالم بد را تشخیص بدهی! به چه کسی نباید پر و بال بدهی؟ از چه کسی تبعیّت کردی؟ حرف چه کسی را گوش کردی؟ شیعه در دوران غیبت به بلوغ و تشخیص میرسد. نمیتواند برای توجیه خودش بگوید که «یکی از علما اینطور گفت و من هم گوش کردم!» کدام یک از علما گفتند؟ آیا او مشخصات عالم خوب را دارد یا ندارد؟ عقل خودت کجا رفته؟ عقل من و شما و همۀ دوستانی که اینجا هستند و همۀ مردم باید فتنههای قبل از ظهور را جمع کند.
مردم در کنار اطاعت از امام، مسئولیتهای دیگری هم دارند
یک نکته از آینده بگویم. یکی از چیزهایی که بد جا افتاده، این است که میگویند: «باید از امامزمان(ع) اطاعت کنیم؛ همین!» معنای اطاعت از امامزمان ارواحنا لهالفدا این نیست که همۀ بار را روی دوش فرمانهای حضرت بیندازی و بگویی «آقا من نمیدانم باید چهکار کنم شما بگو!»
مثل این است که مثلاً یکی از این فیلمبردارهای اینجا اصلاً کار با دوربین را بلد نباشد و به کارگردان بگوید «آقا تو بگو من کدام کلید را بزنم؟» خُب کارگردان میگوید: باید خودت کار با دوربین را بلد باشی! ممکن است کارگردان هم کمک کند اما بالاخره تو کار با دوربین را باید بلد باشی. وقتی مردم میخواهند از امامزمان(ع) اطاعت بکنند در کنار اطاعت، چه مسئولیتهایی متوجه آنها هست؟ انشاءالله در اواخر این سلسله مباحث به آن خواهیم رسید.
کسانی که در دوران غیبت میفهمند و درست عمل میکنند، باارزشتر از مردم همۀ زمانها هستند
ما باید فتنههای قبل از ظهور را بدون حضور امام(ع) و پیغمبر(ص) جمع کنیم؛ به اعتبار این روایت که امام سجاد(ع) به یکی از اصحابش به نام ابو خالد کابُلی میفرماید: «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْرا» (کمالالدین/ج1/ص320)
میفرماید: مردم زمان غیبت باارزشتر از مردم همۀ زمانها هستند. چرا؟ برای اینکه خدا به شیعیان ما در دوران غیبت عقل، فهم و معرفتی عنایت میکند که برای آنها غیبت، مثل دوران ظهور میشود. میفرماید ارزش کسانی که در دوران غیبت میفهمند و درست عمل میکنند مانند کسانی است که پای رکاب پیغمبر شمشیر زدند. اینها مخلصون حقیقی و شیعیان صادق ما و دعوتکنندۀ به دین خدا هستند.
همیشه دعوتکنندگان به دین خدا به «قدرتطلبی» متهم شدهاند/ وقتی بگویی «باید قدرت را از فاسدها گرفت» تو را به قدرتطلبی متّهم میکنند
یک وقتی هم باید در اینباره صحبت بکنیم که همیشه دعوتکنندگان به دین خدا و حقگویان - البته کسانی که درست دعوت میکنند، نه منافقانه- به قدرتطلبی متهم شدهاند. در طول تاریخ همۀ انبیاء متّهم بودند. اگر منِ طلبه هم متهم نشوم یعنی یک جایی کم گذاشتهام. قرآن از این اتهام اینطور تعبیر میکند: «یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ» (مؤمنون/24). علامۀ طباطبایی در اینباره میفرماید منظور کافران این است که پیامبر حبّ ریاست دارد، درحالیکه پیامبران، صرفاً دستور خدا را اجرا میکنند و پیام او را میرسانند.
بعضیها خیلی آهسته میروند و آهسته میآیند که رسانهها شاخشان نزنند! چون رسانهها میتوانند به صورت افراد، چنگ بزنند و آنها را اذیت کنند. اما شما حرف حق را بگو، بگذار به تو بگویند «آخوند حکومتی، اقتدارگرا، قدرتطلب...» آنها همهچیز میگویند. ما در این جلسات میگوییم که در قرآن لفظ اطاعت برای رسول خدا(ص) بیشتر از «اطاعت از خدا» استفاده شده است، آنوقت بعضیها در رسانهها میگویند «فلانی گفت که اطاعت از ولیّفقیه مهمتر از معصوم است!» چون میدانند معنای این حرف، در واقع گرفتن قدرت از فاسدها است. وقتی میگویی باید قدرت را از فاسدها گرفت، تو را به قدرتطلبی متّهم میکنند.
(الف3/ن2)
خداروشکر که ازطریق اندیشمندانی چون استاد، به درک عمیقی میرسیم