حوزه هنری- هیئت هنر/ شب عید غدیر
«چقدر زیباست که انسان، امام داشته باشد»؛ باید همۀ عالم از این جمله پُر بشود!/ نتوانستهایم جا بیندازیم که ولایت و امامت چقدر مقولۀ زیبایی است/ راز زیبایی عاشورا و کربلای امامحسین(ع) به رابطۀ حقیقیِ «امام با امت» برمیگردد/ کسی که زیبایی و شیرینیِ ولایت را نچشیده باشد، نمیفهمد چرا عید غدیر، اعظم اعیاد است؟
شناسنامه:
زمان: 1400/05/06
مکان: حوزه هنری- هیئت هنر
موضوع: زیبایی ولایت
مناسبت: عید غدیر
صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در شب عید غدیر، در «هیئت هنر» با اشاره به زیباییهای کربلا و حماسۀ امامحسین(ع)، به منشأ اینهمه زیبایی پرداخت و گفت: راز این زیباییها، مظلومیت یا فضیلتهای ولیّ خدا نیست، بلکه رابطۀ حقیقیِ «امام با امت» است و عظمت عید غدیر هم از همینجا نشأت میگیرد. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
منشأ زیبایی عاشورا و کربلای امامحسین(ع) چیست؟
شما دربارۀ اربعین و امامحسین(ع) و دربارۀ عاشورا و کربلا، همیشه میبینید که مردم به زیبایی و خوبی و توأم با شادی و نشاط، از آن یاد میکنند؛ هرچند ممکن است همراه آن اشک بریزند و غم و اندوهی از مصیبت امامحسین(ع) داشته باشند. زیباترین سرودهها و آهنگهایی که برای نوحهها بهکار برده میشود و رفتارهایی مثل سینهزنی و دستههای عزاداری با عَلم و کُتل و... دیده میشود، یعنی هرچه زیبایی هست، در این کارها خرج میکنند؛ آنهم با انگیزه و انرژی و عشق.
میخواهم بپرسم، منشأ اینهمه زیبایی چیست؟ آنهم زیبایی از ابعاد مختلف؛ زیبایی روحی، عاطفۀ زیبا، زیبایی سرشار از احساسات پرشور، زیبایی حماسی، زیبایی فداکاریها برای امامحسین و محافل مربوط به امامحسین(ع) مثل اربعین، زیباییِ آن اثر اجتماعی عمیق و آن وحدتی که بین انسانها ایجاد میکند، زیبایی آن سبک زندگیای که امامحسین(ع) ایجاد میکند، اینها همه زیباست. الان هر کسی که یکمقدار با امامحسین(ع) آشنا باشد، وقتی بگویید که «میخواهیم برای امامحسین(ع) یک خرجی بدهیم» دلش میلرزد؛ یک لرزش زیبا. از ابعاد مختلف و از انواع زیباییها خرج امامحسین(ع) میشود و ما این زیبایی را لمس میکنیم. هر دفعه عاشقان امامحسین(ع) این زیبایی را از یک بُعدی توصیف میکنند و همه با زیبایی از کربلا و عاشورای امامحسین(ع) یاد میکنند.
منشأ اینهمه زیبایی چیست؟ آیا منشأ آن، رابطۀ حقوقیای است که ما با امامحسین(ع) داریم به این معنا که ایشان مُطاع هستند و ما اعتقاد به ایشان داریم در هدایت و امر ولایت؟ نه، نمیشود گفت که این مسئله برای ما اینهمه زیبایی خلق کرده است. آیا منشأ اینهمه زیبایی، مقام و شخصیت برجسته و فضائل معنوی امامحسین(ع) است؟ نه، چون ما که این مقام را درک نمیکنیم! ذره چگونه میتواند خورشید را ارزیابی کند؟ آیا ما اینقدر عارف هستیم که وقتی سطح عرفان امامحسین(ع) را میبینیم، زیبایی آن را درک میکنیم؟!
آیا منشأ اینهمه زیبایی، مظلومیت امامحسین(ع) یا حضور خانواده و اهلبیت ایشان در حماسۀ کربلا است؟ نمیشود گفت که ما در اثر مظلومیت ایشان، اینهمه زیبایی را حس میکنیم! یعنی هرکسی در این عالم، مظلوم شد، اینهمه زیبایی در اطرافش خلق میشود؟ قطعاً نه! اصلاً خیلی وقتها مردم سعی میکنند اندوه یک مظلوم را فراموش کنند تا زندگیِ زیبایی داشته باشند اما کسی سعی نمیکند امامحسین(ع) را فراموش کند، بلکه از ذکر مصیبت ایشان، لذت هم میبرند.
آیا منشأ اینهمه زیبایی برای کربلای امامحسین(ع) حماسۀ ایشان است؟ البته حماسه زیباست، مثلاً ما شاهنامه را داریم که یک نامۀ حماسی است، ولی مگر کسی برای رستمِ دستان-با اینکه حماسهاش خیلی زیبا در شاهنامه سروده شده است- خودش را میکُشد آنطوری که برای امامحسین(ع) رفتار میکنند؟
ولایت و امامت، مقولهای سرشار از زیبایی است
راز زیباییهای مربوط به کربلای امامحسین(ع) به رابطۀ حقیقیِ «امام با امت» برمیگردد
منشأ اینهمه زیباییها هیچ کدام از این موارد نیست، البته حماسه زیباست، مظلومیت امامحسین(ع) و فضائل امامحسین(ع) هم زیباست و اینها را نمیشود انکار کرد. اما منشأ اینهمه زیباییها برمیگردد به یک زیبایی عجیب که قرآن هم تصریح کرده است. راز زیبایی امامحسین(ع) به رابطۀ حقیقیِ امام با امت برمیگردد. این یک رابطۀ فوقالعاده زیباست، چون امامت یک مقولۀ سرشار از زیبایی است، چون ولایت یک مفهوم فوقالعاده زیباست، البته منظور، آن رابطۀ حقیقیِ ما با ولایت است نه آن رابطۀ حقوقی!
اگر ما با پدر و مادر خودمان صرفاً رابطۀ حقوقی داشته باشیم، چه میشود؟ مثلاً اینکه اگر مادر ما پیر و علیل شد، ما باید نفقۀ او را بدهیم. یا وقتی از دنیا رفتند، نماز قضاهای ایشان بر عهدۀ ما است، یا اگر پولی داشتند، بعد از ایشان به ما ارث میرسد. اینها رابطۀ حقوقی است. اینها که آن رابطۀ عاطفی و آن رابطۀ حقیقیِ فرزند با پدر و مادر نیست! آن رابطۀ حقیقی است که از آن عاطفه زاییده میشود و آنهم یک عاطفۀ زیباست. حتی زیباتر از عاطفۀ زوجیت است؛ زوجیت ممکن است به طلاق منجر شود ولی معمولاً کسی پدر و مادر خودش را عوض نمیکند و این به دلش هم خطور نمیکند.
ولایت یک رابطۀ حقیقیِ فوقالعاده زیبا برای انسان برقرار میکند/ بیایید زیبایی ولایت را ببینیم
ولایت یک رابطۀ حقیقیِ فوقالعاده زیبا برقرار میکند و برای انسان تعریف میکند. بیایید زیبایی ولایت را ببینیم! هیچ کسی برای اینکه عاشق امامحسین(ع) بشود، نمیآید خوبیهای امامحسین(ع) را یکی یکی بشمارد! ارتباط عاطفی با امامحسین(ع) که اینطوری برقرار نمیشود. بین ولیّ خدا و انسانهایی که ولیّ خدا بر آنها ولایت دارد یک رابطۀ حقیقی برقرار است که این رابطه زیباست. حالا وقتی مظلومیت پیش میآید، یک زیباییِ مضاعفی از آن زیبایی مرکزی به آن منتقل میشود. حماسه هم وقتی پیش میآید، زیباتر میشود.
میخواهم این را مقدمه قرار بدهم تا به محضر امیرالمؤمنین(ع) برسیم. ببینید وقتی مدح امیرالمؤمنین(ع) گفته میشود و مثلاً ماجرای نبرد ایشان با عمروبنعبدود بازگو میشود، محبین امیرالمؤمنین(ع) چقدر شور و هیجان پیدا میکنند، درحالیکه از این اتفاقها زیاد افتاده است؛ در خیلی از داستانها و فیلمهای دنیا یک جوانی یک قهرمانی را زمین میزند، مگر همۀ اینها اینقدر زیباست؟!
مفهوم ولایت و رابطۀ ولیّ خدا با آن کسی که ولایت بالای سر اوست واقعاً زیباست و زیباییِ ذاتیِ عجیبی دارد، این زیبایی به همۀ مسائلی که در اطرافش پدید میآید هم منتقل میشود.
تنها کسانی که ولایت را از منظر زیبایی دیدهاند، اهل ادب هستند که آثاری مثل دیوان حافظ خلق کردند
بیایید به ولایت و امامت از منظر زیبایی نگاه کنیم، تنها کسانی که این کار را کردهاند اهل ادب و آنهایی هستند که در ادبیات عرفانی، آثاری مثل دیوان حافظ را خلق کردهاند یا مولوی که در آن شعر خودش میگوید «کیست مولا آنکه آزادت کند...» خُب آزادی یک مفهومی است که برای انسان زیبایی دارد و مولوی هم وقتی میخواهد ولیّ و مولا را زیبا توصیف کند، میگوید «منشأ آزادی، مولا است...» شما در کتب کلامی، کمتر ادبیاتی مثل مولوی پیدا میکنید که مولا را بهعنوان آزادیبخش معرفی کند. در کتب کلامی، بیشتر رابطۀ حقوقیِ ما با امام تبیین میشود، مثلاً حق امام بر گردن ما و... یا اینکه فضائل امام ذکر میشود، و زیاد بنا ندارند زیبایی ولایت را ذکر کنند.
ائمۀ هدی در روایات و زیارتنامهها زیبایی ولایت و امامت را توصیف کردهاند
درحالیکه وقتی زیارتنامههایی مثل زیارت جامعه را میخوانیم میبینیم که امام، چقدر زیبا توصیف میشود، کسی که با زبان عربی آشنا باشد میبیند که چقدر زیارت جامعه، دلبرانه و زیباست! وقتی زیارت امینالله را میخوانیم، در واقع از خدا میخواهیم که «خدایا کاری کن من زیباییهای این عالم و زیباییِ امامت را ببینم و درک کنم»
ائمۀ هدی هر موقع به مفهوم ولایت رسیدهاند، با زیبایی از آن تعبیر کردهاند و به زیبایی دربارۀ آن سخن گفتهاند و زیبایی آن را دیدهاند، نه مثل برخی از کتابهای اصول عقاید یا کتابهای اخلاقی ما که به این زیباییها نمیپردازند.
متأسفانه ما دوستداران اهلبیت(ع) و ما شیعیان و معتقدین به امامت و ولایت در حوزه و دانشگاه، نتوانستهایم زیبایی مفهوم ولایت را بهخوبی به دیگران منتقل کنیم. بله؛ یکجاهایی امامحسین(ع) خودش ما را شورانده است و این زیبایی را در کام ما قرار داده است و ما هم مثل آن کودکی هستیم که در آغوش مادر است و لذت میبرد از اینکه در کنار مادر است ولی دربارۀ این رابطۀ زیبا و حقیقی بین خودش مادرش هیچ مقالهای نمیتواند بنویسد، ما هم اینطوری از امامحسین(ع) بهره بردهایم، البته چهارتا حرکت هم برای امامحسین(ع) انجام گرفته است.
«چقدر زیباست که آدم، امام داشته باشد»؛ باید همۀ عالم از این جمله پُر بشود/ ما نتوانستهایم جا بیندازیم که ولایت و امامت چقدر مقولۀ زیبایی است
برای امیرالمؤمنین(ع) هم همینطور است. یکمقدار مظلومیت ایشان ما را به شور آورده و حکایتهایی که از امیرالمؤمنین(ع) به ما رسیده ما را به آن شعور رسانده است، ولی ما نتوانستهایم برای کسی جا بیندازیم که ولایت و امامت چقدر مقولۀ زیبایی است.
«چقدر زیباست که آدم، امام داشته باشد» باید همۀ عالم از این جمله پُر شده باشد، اما چقدر این جمله در بین ما غریب است! چقدر ولایت مقولۀ زیبایی است، چقدر ولایت دلبر است، آدم بدون ولایت نمیتواند نفس بکشد.
آن حقیقتِ امامحسین(ع) که دلِ ما را برده، ولایت ایشان است
یکمقدار از موضوع امامحسین(ع) منتقل بشویم به آن حقیقتِ امامحسین(ع) که دلِ ما را برده و ما را کشته است! آن حقیقت امامحسین(ع) ولایت ایشان است؛ ولایتی که بر ما دارد و این ولایت فوقالعاده زیباست. مادری چقدر زیباست، پدری در جایگاه خودش چقدر زیباست، حتی اگر اینرا چندین برابر کنید، باز هم نمیشود با ولایت مقایسه کرد.
دربارۀ خداوند هم همینطور است، البته شاید دربارۀ زیبایی خدا و خداپرستی یکمقدار کار کرده باشیم. بیشتر هم با توجه به مهربانی خداوند این اتفاق برای ما میافتد که یکمقدار به زیبایی آن توجه کنیم.
قرآن این زیبایی را بیان کرده است و میفرماید: «وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلوبکُم» (حجرات/7) یعنی خدا ایمان را محبوب و زیبا قرار میدهد در دلهای شما. در روایات آمده است که در اینجا مقصود از ایمان، علیبن ابیطالب(ع) است. (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِین؛ تفسیر قمی/ ج2/ ص319)
«بیهمگان بهسر شود بیتو به سر نمیشود» مصداقش فقط ولیّ است
ولایت یک مقولۀ بسیار زیباست، اصلاً ولایت و امامت، عشق است و آدم از آن لذت میبرد، بهحدی که «بیهمگان بهسر شود بیتو به سر نمیشود» مصداقش فقط ولیّ و مولا است. ما میتوانیم شکایت کنیم و بگوییم: «اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنا»
مردم وقتی مجالس عاشورای ما را میبینند معمولاً میگویند «اینها عاشقان امامحسین(ع) هستند» نمیگویند که اینها عاشقان ولایت هستند! ولی آیا یک شخص منهای ولایت و منهای حقیقت ولایت، حتی اگر همۀ فضایل دیگر را هم داشته باشد، اینقدر دلبر است که مردم اینطور عاشق او بشوند؟! او چون امام است من نمیتوانم تحمل کنم یک سنگ به پیشانیِ او خورده باشد، و نمیتوانم کتکخوردن بچههای او را تحمل کنم. پس اینجا امامت یک گوهر عجیب است.
جالب این است که بزرگترین عید ما «عیدِ ولایت» است؛ حتی نه عیدِ شخصِ ولیّ یا شخصیت ولیّ خدا. در عید غدیر معمولاً ذاکرین اهلبیت(ع) مدحِ علی(ع) را میگویند، البته این خوب است، اصلاً فرمودهاند «ذِکْرُ عَلِیٍ عِبَادَةٌ» و همیشه مجالس خودمان را باید به ذکر علیبن ابیطالب(ع) زیبا کنیم رسولخدا(ص) میفرماید: «زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِب» (مستدرکالوسائل/ج12/ص393) در این تردیدی نیست و مناسبت هم نمیخواهد.
عید غدیر در کنار مدح امیرالمؤمنین(ع) مدحِ حقیقت ولایت را هم انجام بدهیم/ امامت زیبایی عالم و هنر خدا در عالم خلقت است
عید غدیر در کنار مدح امیرالمؤمنین(ع) مدحِ حقیقت ولایت هم انجام بدهیم؛ اینکه بدون امام نمیشود زندگی کرد، نمیشود نفس کشید. امامت زیبایی عالم است، امامت هنر خداوند در عالم خلقت است. اصلاً خود عید غدیر با عید میلاد امیرالمؤمنین(ع) فرق میکند، شما اگر در روز تولد امیرالمؤمنین(ع) یک کلمه از امامتِ ایشان هم نگویید، اشکالی ندارد. اما در عید غدیر باید به موضوع ولایت و امامت تأکید کنیم، کمااینکه فرمودهاند در این روز بگوییم: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ «بِوِلاَیَةِ» أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ... یعنی اینجا تأکید روی ولایت است.
اگر کسی زیبایی و شیرینیِ ولایت را نچشیده باشد، نمیفهمد چرا عید غدیر، اعظم اعیاد است؟ چرا شب عید غدیر، بیشترین آمار مغفرت در بارگاه پروردگار هست؟ چرا روزۀ عید غدیر پرثوابترین روزه در طول سال هست؟ چرا اطعام برای غدیر، پرثوابترین اطعام است؟ اینها میخواهد به ما بگوید که «به مسئلۀ ولایت و امامت توجه کنید»
بُعد سیاسیِ ولایت هم زیباست!
البته ولایت و امامت، بُعد سیاسی هم دارد و بُعد سیاسی آن هم اتفاقاً زیباست. میدانید زیبایی امامت از جهت سیاسی به چیست؟ خداوند قدرت مطلقه را به یک آقایی میدهد که نمیدانید چقدر این قدرت زیاد است، چقدر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) صاحب اختیارند! قرآن میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب/6) پیامبر اکرم(ص) وقتی برای ولایتِ خودش بیعت میگرفت به آنها میفرمود: از جان خودتان در حفظ جان پیامبر و فرزندان او باید بگذرید. و اینهم از سرِ منیّت نبود بلکه از طرف خدا مأمور بود این را به مردم بگوید. مثلاً پیامبر میتواند به شما بگوید: این مِلک را استفاده نکن و به فلانی بده... مالکیت شما از بین میرود.
زیبایی ولایت از بُعد سیاسی این است که یک کسی اختیاردار مطلق عالم و آدم است، بعد ببینید چگونه رفتار میکند و چقدر تحمل میکند، چقدر منافقان را با سعۀ صدر تحمل میکند و مؤمنان ضعیف را با بزرگواری همراهی میکند. صاحباختیار جانهاست اما شب عاشورا میفرماید «شما جان خودتان را سالم بردارد و بروید»
زیبایی ولایت به چیست؟ به اینکه صاحب شماست ولی میخواهد شما را صاحب همه چیز کند و عجله نمیکند، تحمیل نمیکند، پای تو صبر میکند و خطاهای تو را خودش جبران میکند.
معلمی چرا زیباست؟ یک کشوری هست که میگویند آموزش و پرورش آن خیلی قوی است. از یک محقق پرسیدم: آیا حقوق خیلی زیادی به معلمها میدهند؟ گفت: نه اتفاقاً حقوق معمولی است. گفتم پس انگیزۀ معلمها چیست؟ گفت: در آن جامعه، معلمی خیلی حرمت دارد، هرکسی که معلم میشود، همه برای او احترام ویژهای قائل میشوند. معملی چرا زیباست؟ بهخاطر آن کُنشهای معلم برای رشد دادن یک دانشآموز. این معلم هنوز معلم کلاس ابتدایی است اما کاری کرد که این بچه به سهولت رفت و فوقتخصص خودش را گرفت! و این معلم خوشحال است.
حالا شما خصلت این معلم را هزار برابر کنید، میشود امام! خصلت مادری را هزار برابر کنید میشود، امام! خصلت پدری را هزار برار کنید میشود امام! حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب دو تا پدیده هستند که در زمان ما توانستهاند یک جلوههایی از امامت را نشان بدهند. مثلاً امام فرمود: من به بنیصدر یا بازرگان راضی نبودم... خُب وقتی راضی نبودند، چرا مخالفت نکردند؟ برای اینکه امامت آدابی دارد، آن چیزی که مردم گفتند برای او مهم است. بسیاری از اوقات این مخالفت خود را ابراز هم نمیکردند. با اینکه قدرت مطلقه و ولایت مطلقه ایشان در قانون هم نوشته شده است. یک عدهای بهخاطر کلمۀ قدرت مطلقهای که برای ولایت نوشتهاند، اصلاً ضد ولایت فقیه شدهاند! خُب اینها نمیفهمند؛ ولایت، قدرت مطلقه دارد ولی مثل امیرالمؤمنین(ع) مظلوم واقع میشود، اینقدر بزرگوار است که حد ندارد!
میشود به یک کسی قدرت مطلق داده شود ولی عملکرد او بزرگوارانه باشد
آیا این با زبان بینالمللی امروز قابل بیان نیست؟ اینکه به یک کسی قدرت مطلق داده شود ولی عملکرد او بزرگوارانه باشد! احمقهای اطراف علی(ع) در کوفه-از خوارج گرفته تا بقیه- میگفتند: یا علی، تو سیاست و مدیریت بلد نیستی! نمیفهند که او در اوج سیاست، دارد معلمی و مربیگری میکند! اینها زیبایی امامت را نمیفهمند. رسماً خوارج میگفتند که ما نیاز به یک خلیفهای مثل خلیفۀ دوم داریم، چرا؟ چون دنبال قاطعیت او بودند. پس امامت چه میشود؟!
ببینید ما در حق زیباترین حقیقت عالم، چه اجحافی کردهایم! یعنی زیبایی امر امامت را منتقل نکردهایم؛ بهویژه در سیاست که خیلیها از آن نفرت دارند. درحالیکه ولیّ خدا وقتی در عرصۀ سیاست میآید، زیباییاش را به اوج میرساند. حالا همین زیبایی اگر نشان داده نشود، مردم دچار سوء برداشت میشوند. پس بیایید یک عزمی داشته باشیم برای بیان زیباییهای ولایت.
(الف2/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید