کلیپ تصویری | از کجا باید بفهمیم دین لقلقه زبانمون هست یا نه؟
شناسنامه
تولید: بیان معنوی
زمان: 06:16
دریافت با کیفیت (پایین(13مگابایت) | متوسط(20مگابایت) | بالا(36مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
ببینید یک دیندار شاید برای خودش سادهتر تلقّی بکند که من ارتباطم را با خدا حفظ کنم ولی در کسب و کارش، در آن زندگی مادی خودش زیاد دین را دخالت ندهد. حتی اینها حاضرند یک بخشهایی از احکام دین را در اقتصاد و معیشت خودشان به عنوان حلال و حرام رعایت بکنند. اما اینکه دقیقاً بیایند دین را در تمام ابعاد زندگی پیاده کنند این خیلی دردسر دارد. لذا خیلی از افراد مذهبی هم زیاد طرفدار این نیستند که دین بخواهد بیاید تمام شئون زندگی انسان را بگیرد. این یک مسئلۀ بسیار بزرگ است. مسئلۀ اصلی این مذهبیهایی هستند که حاضر نیستند دین در تمام شئون جامعه، در تمام مناسبات اجتماعی نفوذ کند و اثر خودش را نشان بدهد. مسئلۀ اصلی این است.
یک سری ایستگاههایی هست حلال و حرامهای بیّن در زندگی فردی یا اجتماعی به جای خودش محفوظ. دینداران اینها را حاضرند حفظ کنند. ولی دین فقط اینها را نمیگوید، میآید در صحنۀ ابتلاء. در صحنۀ ابتلاء یک وظایفی را تعیین میکند. ابتلاء یک صحنهای را ایجاد میکند که ما باید یک عمل اجتماعی خاصی انجام بدهیم که ممکن است جزو واجب و حرامهای خیلی مشخص گلدرشت نباشد. یک کارهایی است که کلاً میدانیم خوب است، ولی میتوانیم زیر سبیلی رد کنیم پشت گوش هم بیندازیم. میشود باهاش اینجوری برخورد کرد. حضرت زهرا(س) همینجوری به شهادت رساندند، امام حسین هم همینجوری به شهادت رساندند.
دین مگر میآید چهکار میکند؟ دین میآید زندگی را بههم میزند. و اگر تو دین را پذیرفتی به این عنوان حاضر هستی در موقع خطر ابتلاء، در موقع درگیری با یک موقعیت خاص، زندگیات را تغییر بدهی یا علی. دین وقتی بخواهد در تمام شئون زندگی دخالت بکند، یک دفعهای یک ابتلائاتی پیش میآورد از انسان میخواهد انسان وضع عادی زندگیاش را بههم بریزد. این مشکل دین است. این آنجایی است که شما معلوم میشود سکولار هستی یا نیستی. سکولار بودن به این نیست که فقط مرگ بر آمریکا بگویی. باید به اقتضاء ابتلائات دین واقعیتهای زندگی خودت را تغییر بدهی. لازمۀ این ابتلاء هجرت شد هجرت، لازمۀ این ابتلاء تغییر شغل شد تغییر شغل. لذا امامزمان(ع) پشت پردۀ غیبت هستند. چرا؟ چون ما آمادگی ابتلائات را نداریم. در این ابتلائات چی از ما میخواهند؟ چیزهای خیلی ساده ممکن است بخواهند! ولی همهچی را بههم میریزد.
الآن من میبینم موضوع فرزندآوری زندگی خیلیها را بههم نریخته، برنامههایشان را دارند؛ اقتصاد مقاومتی زندگی خیلیها را بههم نریخته، برنامههایشان را دارند. رهبر جامعۀ دینی میفرماید امروز مرز جهاد با دشمن در اقتصاد است. آقا ماها همۀ کار و زندگیهایمان را ول کردیم رفتیم سراغ تولید؟ رفتیم سراغ تعاونی تولید زدن؟ همۀ ما بچه بسیجیها، همۀ ما هیئتیها، از کار کارمندی دست کشیدیم رفتیم سراغ تولید تولید را رونق بدهیم؟ آیا هر کدام از ما بخشی از زندگیمان را برای این موضوع گذاشتیم؟ آیا ما همۀمان سرمایههایمان را بردیم گذاشتیم در این عرصه؟ نکردیم که، این کار را کردیم؟ بله؟ جنایت کردیم این کار را نکردیم؟ این جنایت است مگر؟ مردم مدینه هم میگفتند ما جنایت کردیم توی خانه نشستیم حالا چهار تا ریش سفید یک کاری کردند؟ به ما چه؟
یک دفعهای حضرت زهرا(س) در مدینه از مردم یک چیزی میخواست که مردم میگفتند خب الآن ما این را کمک نکنیم عرق خوردیم؟ قتل کردیم؟ دزدی کردیم؟ چهکار کردیم؟ نمازمان را ترک کردیم؟ از ایمان خارج شدیم؟ قرآن پاره کردیم؟ هیچ کدام نیست. چقدر ساده هستند آنهایی که فکر میکنند خدا دین را فرستاده برای اجرای چهار تا احکام ثابت درشت مشخص. نه آنها چارچوب است! یک چابکیای دین از آدم میخواهد که به ساز خدا برقصی. نه اینکه چهار تا احکام ثابت دین خدا را اجرا کنی. شرایط ما چه شرایطی است؟ یک کمی بترسیم از ایمانمان. یک دفعهای ایمان ما را میبرد توی مناسباتی در آن مناسبات خو میکنیم نمیتوانیم دربیاییم بیرون! خودِ ایمان ها! خودِ دینداری. ما را میبرد توی مسجد، ما را میبرد توی هیئت، یک دفعهای آنجا در رودربایستیهایی که گیر میکنیم امامزمان را تنها میگذاریم. مردم مدینه جرمشان چیزی بیشتر از این نبود که زندگی را زیاد تغییر نخواستند بدهند.
من از کجا بفهمم که دین لقلقۀ زبانم هست یا نه؟ آنوقتی که موقع عمل اجتماعی میشود که تمام زندگی من تحت تأثیر قرار میگیرد، لازم میشود که من شغلم را عوض کنم، لازم میشود من سبک زندگیام را تغییر بدهم، از آن چیزهایی که مأنوس و مألوف من است جدا بشوم، از برنامههای عادی زندگیام فاصله بگیرم، این آنجایی است که شما معلوم میشود سکولار هستی یا نیستی. سکولار بودن به این نیست که فقط مرگ بر آمریکا بگویی. باید به اقتضاء ابتلائات دین واقعیتهای زندگی خودت را تغییر بدهی.
پس با این اوصاف نصف بیشترمون لقلقه زبانمان هست دین