۰۰/۱۱/۲۴ چاپ ایمیل و پی دی اف
اولین یادوارۀ 13 بانوی شهیدۀ طلبه

با شعار عدالت، در خانواده و جامعه ظلم برطرف نمی‌شود/ تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت/ اگر سقف حیات بشر را عدالت بگیریم، به کف عدالت هم نخواهیم رسید!/ پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد

شناسنامه:

  • زمان: 1400/11/21
  • مکانمرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران
  • موضوع: اولین یادوارۀ 13 بانوی شهیدۀ طلبه
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان به مناسبت اولین یادوارۀ سیزده نفر از بانوان شهیدۀ طلبه، در مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، به سخنرانی پرداخت. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

برای یک جامعۀ انسانی، سه وضعیت قابل تصور است:

برای یک جامعۀ انسانی، سه وضعیت قابل تصور است، یک وضعیت برای جامعۀ انسانی، وضعیتی سرشار از منفعت‌طلبی‌های سودجویانه و بی‌رحمانه، سرشار از ظلم و تعدی و بی‌انصافی است که ما این وضعیت را داریم به صورت غالب در جهان امروز می‌بینیم. یک صورت دیگر که برای جامعه می‌شود تصور کرد صورتی است که حقوق بشر در آن رعایت بشود، عدل و انصاف برقرار باشد، کسی به کسی ظلم نکند و همه حقوق دیگران را رعایت کنند. این صورتی است که خیلی وقت‌ها حتی مذهبی‌ها و دین‌داران هم به دنبالش هستند، چون جامعۀ مهدوی جامعه‌ای سرشار از عدالت و انصاف، توصیف شده است.

اما صورت سومی که برای جامعه قابل تصور است این است که ظلم در آن جامعه جاری نیست، یعنی نه اینکه صرفاً عدل و داد برقرار است، بلکه فراتر از عدل و داد، ایثار و بخشش و از خودگذشتگی و فداکاری در آن جامعه، ارزشِ حاکم است و جامعه مبتنی بر این از خودگذشتگی‌ها اداره می‌شود.

کدام‌یک از این سه جامعه برای حیات بشر مطلوب است؟ باید برای کدام یک از این سه جامعه تلاش کرد؟ معلوم است که جامعۀ پر از ظلم و جور، جامعه‌ای که افراد با هم سودجویانه برخورد بکنند و جامعه‌ای که آدم‌ها در آن بخاطر منافع خودشان منافع دیگران را زیر پا بگذارند جامعۀ مطلوبی نیست. اما سؤال این است که چگونه می‌شود از این وضعیت نجات پیدا کرد؟

با شعار عدل نمی‌توانیم عدل و داد را در جامعه جاری کنیم

ما با شعار «جامعۀ سرشار از عدل» و با آرمان قرار دادن عدالت نمی‌توانیم به جامعۀ عاری از ظلم برسیم و عدل و داد را در جامعه جاری کنیم. اگر کسی بگوید که «ما می‌خواهیم جامعه‌ای درست کنیم که در آن ظلم صورت نگیرد؛ فقط همین!» این به نتیجه نخواهد رسید. شما با پیگیری محض عدالت و دیگر هیچ، هیچ‌وقت به جامعه‌ای سرشار از عدالت نخواهید رسید، این نکته‌ای است که در این جمع علمی باید صریحاً به آن پرداخت.

معلوم است که عدل و داد خوب است و ظلم هم بد است، اما بحث سر تحقق یافتنی بودنِ عدالت است. آیا شما می‌توانید جامعه‌ای سرشار از عدالت شکل بدهید و این جامعه را با شعار عدالت‌طلبی برنامه‌ریزی کنید و عدالت را محور برنامه‌ها قرار بدهید؟ آیا چنین چیزی واقعاً شدنی است؟ اولاً، آیا عدالت ایده‌آل حیات بشر است؟ ثانیاً، آیا شدنی و ممکن است؟ عدالت، مطلوبیت فی‌الجمله دارد، ولی آیا مطلوبیت آرمانی هم دارد؟

اگر سقف حیات انسان را عدالت بگیریم، به کف عدالت هم نخواهیم رسید!/ یک خانواده صرفاً با ظلم نکردن به هم، خوشبخت نخواهد بود

در مورد خانواده هم همین‌طور است، آیا ما می‌توانیم برای نجات از خانواده‌ای پر از ظلم و جور که به حقوق یکدیگر تعدی می‌کنند شعار «یک خانوادۀ سرشار از عدالت» سر بدهیم و بعد خانواده‌ای را که کسی به کسی ظلم نمی‌کند محقق کنیم، و تمام؟

شاید بعضی‌ها بنده را ضدعدالت تلقی کنند و بگویند «چرا عدالت را تخفیف می‌دهی، تحقیر می‌کنی و سعی داری عدالت را حذف کنی؟» بنده با عدالت، مخالف نیستم، بلکه با خیال‌بافی مخالف هستم، قابل تحقق بودن عدالت مهم‌تر از این است که ما شعار عدالت بدهیم، عدالت با شعار محقق نمی‌شود. کدام انسان عاقل یا حتی کم‌عقلی هست که دشمن عدالت باشد یا عدالت برایش مطلوب نباشد؟ بحث بر سر این است که راه تحقق عدالت چیست؟

اگر شما سقف حیات انسان را عدالت بگیرید، آیا به کف عدالت هم خواهید رسید؟ نه! اگر در یک خانواده‌ای، زن و شوهر بنا بگذارند که به همدیگر ظلم نکنند، آیا این خانواده خوشبخت خواهد بود؟ قطعاً نه! خانم می‌تواند مثلاً برای شیر دادن به بچه و نگهداری بچه و غذا پختن، اجرت‌المثل بگیرد، این حق و انصاف است. اما کدام خانوادۀ خوشبختی با این‌ امور به خوشبختی رسیده است؟ کدام خانواده‌ای بدون ایثار و گذشت به اوج زیبایی رسیده است؟

تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت/ در خانواده و جامعه،‌ با شعار عدالت، ظلم برطرف نخواهد شد

بدون تردید باید به سر کسانی که ظلم می‌کنند فریاد عدالت کشید و از آنها مطالبۀ عدالت کرد، ولی در یک جامعه‌ یا یک خانواده‌ با شعار عدالت، ظلم برطرف نخواهد شد، بلکه آن صورتِ سوم یا وضعیت سوم باید در نظر گرفته بشود. ارزش برتر در جامعه، فداکاری، ایثار و گذشت است. در خانواده هم تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت. شما نمی‌توانید عدالت را با شعار عدالت در خانواده و جامعه مستقر کنید. این یک حقیقت بسیار برجسته و حرف دقیق هرچند تلخ برای بعضی‌ها است.

کسانی که می‌خواهند به عدالت اکتفا کنند و اهل ایثار و گذشت نیستند، از مطرح کردن ایثار و گذشت بدشان می‌آید. شهادت و آمادگی برای شهادت، درواقع یک‌نوع از خودگذشتی است، اگرچه به‌صورت دقیق کلمه، از خودگذشتگی‌ای وجود ندارد، چرا که قرآن می‌فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(اسراء،7) شهادت هم درواقع به نفع خودِ آن شهید خواهد بود، ولی مجلس شهادت، مجلس از خودگذشتگی است. اگر کسی ظلم نکند فقط به این علت که ظلم نکرده است شما برایش مجلس بزرگداشت نمی‌گیرید. اگر کسی به حق خودش قانع باشد و به حق دیگری تجاوز نکند برایش مجلس بزرگداشت نمی‌گیرید، او هنر نکرده و فقط وظیفه‌اش را انجام داده است. ما باید واقع‌بین باشیم. اینها هیچ انسان و هیچ جامعه‌ای را به تحرک و پویایی وادار نمی‌کند، هیچ خانواده‌ای را سرشار از محبت و عشق و گرمی نخواهد کرد.

مثلاً اگر یک آقایی بگوید «من در طول زندگی‌ام به خانمم ظلم نکردم» خانم هم بگوید «من هم به همسرم ظلم نکردم» بعد بپرسیم: آیا برای همدیگر از خودگذشتگی هم کرده‌اید؟ بگویند نه! اولاً این ممکن نیست، خداوند طوری بساط زندگی خانوادگی و اجتماعی را می‌چیند که یک عده‌ای لااقل یا برخی از اوقات، وادار به ایثار و از خودگذشتگی بشوند. ثانیاً اگر ممکن باشد که اینها هیچ از خودگذشتگی‌، محبت و ایثاری برای هم نداشته باشند و فقط با انصاف دربارۀ همدیگر رفتار کرده باشند، البته اینها جهنم نمی‌روند، ولی کجای بهشت خواهند رفت؟ کجا زندگی اینها الگو خواهد بود؟ چه کسی دلش برای این زندگی‌ تنگ می‌شود؟ هرچند ممکن است کسی که تحت ستم باشد، یک چنین زندگی‌ای را هم آرزو کند، یا اینکه از یک فرد ظالم، بخواهند که منصف باشد و ظلم نکند.

گاهی از اوقات تقاضای انصاف و عدالت مثل تقاضایی است که أباعبدالله‌الحسین(ع) از قاتلان خودشان کردند که فرمودند: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید و جلوی چشم من به خیمه‌ها حمله نکنید «وَیْلَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِه‏»(لهوف، سید بن طاوس، ترجمه فهری/ص120) آنها هم انصاف به خرج دادند این یک‌دانه ظلم را نکردند. هرچند ظلم کردن خیلی قبیح است ولی ظلم نکردن هم چندان هنری نیست.

برای تحقق جامعه‌ای سرشار از عدالت باید عده‌ای ایثارگر، از همۀ هستی خود بگذرند/ پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و ازخودگذشتگی فراوان قرار دارد

ما باید جامعه‌ای سرشار از عدل محقق کنیم، اما سؤال این است که این جامعه چطور محقق می‌شود؟ آیا جز با اینکه یک عده انسان‌های ایثارگر، پیشتاز بشوند و از همۀ هستی خودشان بگذرند، جامعه‌ای سرشار از عدالت محقق خواهد شد؟ آنهایی که از دور، جامعۀ مهدوی را می‌بینند که در جامعۀ مهدوی عدالت برقرار خواهد بود، باید از نزدیک ببینند چه ایثارگران و از خودگذشتگانی هستند که جامعه را به آنجا می‌رسانند، خون‌ها ریخته می‌شود. پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد.

ما می‌خواهیم به سمت یک حکومت سرشار از عدل برویم، در این حکومت سرشار از عدل چه اتفاقی باید بیفتد؟ خیلی‌ها باید از خودگذشته باشند، طبق فرمایش امام صادق‌‌(ع) اگر در حکومت آقا امام زمان‌‌(عج) مسئولین کشور جز لباس خشن و نان خشک بهرۀ دیگری از دنیا ببرند جای‌شان در جهنم است «أَمَا لَوْ کَانَ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ إِلَّا سِیَاسَةُ اللَّیْلِ وَ سَبَاحَةُ النَّهَارِ وَ أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ إِلَّا فَالنَّار» (الغیبه، نعمانی/ص287)

کافی نیست که مسئولین، فقط ظلم نکنند؛ ازخودگذشتگی برای مسئولین جامعۀ ما واجب است

ایثارگری و از خودگذشتگی برای مسئولین جامعه‌ای که می‌خواهند عدالت را محقق کنند، واجب است. آیا کافی است که فقط ظلم نکنند؟ نه! لااقل حقوق یک کارمند عادی را به ایشان بدهید. نه نمی‌شود! اگر بنا باشد اینها مثل بقیۀ مردم در حکومت آقا امام زمان(عج) راحت باشند، این راحتی به همه نخواهد رسید. هنوز جامعۀ ما این نکته‌های جدی‌ را باور نکرده است.  

در حکومت امام زمان‌‌ ارواحنا له الفداء از حق مسئولیت، حق مدیریت و این بریز و بپاش‌ها اصلاً و ابداً خبری نیست. آن زمان افراد طماع و راحت‌طلب از مسئولیت فرار می‌کنند و سراغ مقام و مسئولیت نمی‌روند همان‌طور که ترسوها از میدان نبرد فرار می‌کنند. مگر آن زمان جامعه سرشار از عدل و انصاف نیست؟ بله؛ اما عدل و انصاف را ایثارگری و از خودگذشتگی برقرار می‌کند.

با عدل و انصاف، ظلم از بین نمی‌رود بلکه با فرهنگ کوتاه آمدن، گذشت و رحم کردن، ظلم از بین می‌رود

مسلّم است که نباید در خانواده ظلم بشود. ظلم در خانواده شنیع‌ترین ظلم‌ها است. بنا بر برخی اشاراتی که در روایات هست مردی که به زنش ظلم می‌کند اگر شهید هم بشود فشار قبر دارد. (البته اگر کسی ظالم باشد به این سادگی توفیق شهادت هم پیدا نمی‌کند، منتها در اینجا فرض ما ظلم اندکی است که مانع شهادتش نشود) ظلم زن به مرد هم عقوبت‌های سنگین دنیوی و آخرتی دارد. چون خانواده اسیر همدیگر هستند. بچه‌ها هم پای‌شان در میان است، اگر اینها به همدیگر ظلم کنند، مظلوم در خانواده دستش به جایی بند نیست. دادگاه هم هیچ‌وقت به این سادگی‌ها نمی‌تواند ظلم را برطرف بکند.

پرثواب‌ترین محبت‌ها و خدمت‌ها هم محبت‌ها و خدمت‌ها در خانواده است. یکی از بهترین صدقه‌ها صدقه‌هایی است که آدم در خانه می‌دهد. کمک هرکدام از افراد خانواده به دیگری، خودش بهترین و پرثواب‌ترین صدقه است. ثواب دور همدیگر نشستن خانواده بالاتر از ثواب اعتکاف است. «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِکَافٍ فِی مَسْجِدِی هَذَا»(مجموعه ورام/ج2/ص122) ظلم در خانه که قبیح‌ترین ظلم‌ها است، چطور از بین می‌رود؟ یادمان باشد صرفاً با عدل و انصاف، ظلم از بین نمی‌رود، بلکه با از خودگذشتگی، با فرهنگ کوتاه آمدن، گذشت کردن و رحم کردن، ظلم از بین می‌رود. البته خانم‌ها استاد این فرهنگ هستند و توانایی بیشتری دارند، شاید خدا هم انتظار بیشتری از آنها داشته باشد. مادری که از خودگذشتگی را به بچه‌هایش نشان می‌دهد آثار بیشتری روی بچه‌ها دارد و این بچه انسان خوبی خواهد شد.

مادران شهدا با مادران معمولی چه فرقی دارند؟

من از حوزۀ علمیه تقاضا می‌کنم، کاری کنیم که دانش حوزۀ علمیه به صورت کامل به درد روزگارمان بخورد، غیر از مسائل و احکام شرعی متداول، مسائل بسیاری داریم که هنوز به آن پرداخته نشده است. یکی‌ از مسائلی که نیاز به پژوهش دارد این است مادران شهدا با مادران معمولی چه فرقی دارند؟

ما در حدود دویست و پنجاه هزار مادر شهید در این جامعه داریم، اما هیچ‌کسی نرفته است زندگی اینها را مطالعه کند و ببیند یک زن چه ویژگی‌ای دارد که می‌شود مادر شهید؟ اینها را بررسی کنند که الگو بشوند، حتماً این مادر، از خودگذشتگی را به فرزندانش یاد داده است. نمی‌شود کسی از مادرش منفعت‌طلبی‌، خودمحوری و خودخواهی دیده باشد و بعد خودش ازخودگذشته بشود، البته استثناء همیشه هست، اما رویّه این نیست.

کسی که صرفاً بحث‌های حقوقیِ خانواده را مطرح می‌کند و از ایثار در خانواده چیزی نمی‌گوید، هدفش اضمحلال خانواده است

متأسفانه بعد از دفاع مقدس، یک‌دفعه‌ای دیدیم که مجله‌ها، روزنامه‌ها، صدا و سیما و مجلس شورای اسلامی، سرشار شدند از سخن گفتن از قوانین حقوقی‌ که از حقوق زن در مقابل مرد دفاع می‌کند. یکی دو دهه در این کشور، یک کلمه دربارۀ ازخودگذشتگی صحبت نشد و بعد، آمار طلاق افزایش پیدا کرد، آمار ازدواج کاهش پیدا کرد، آمار فرزندآوری کاهش پیدا کرد، اینها نتیجۀ شوم ترویج حقوق‌مداری است به این معنا که هرکسی مواظب حق خودش باشد. این زندگیِ وحوش است!

یکی از نمایندگان مجلس(در ادوار گذشته، شاید حدود بیست سال پیش) در مصاحبه‌ای گفته بود که من نمایندگان مجلس را به زور راضی کردم قوانینی که از فرانسه و انگلستان گرفته بودم برای حقوق خانواده تصویب کردند و چقدر چانه‌زنی کردیم تا شورای نگهبان هم تأیید کرد. آیا با جاری کردن آن قوانین در جمهوری اسلامی خانواده‌ها خوشبخت شدند؟ قوانینی که از فرانسه و انگلستان گرفتند چه بود؟ اگر حوزۀ علمیۀ خواهران علیه این قوانین قیام نکند چه کسی باید قیام کند؟

از حوزۀ علمیۀ محترم خواهران می‌پرسم: آیا بنیاد خانواده با مباحث حقوقی مستحکم خواهد شد؟ آیا کسانی که صرفاً بحث‌های حقوقی را در خانواده مطرح می‌کنند و سخنی از ایثار و از خودگذشتگی در خانواده مطرح نمی‌کنند، هدفی جز اضمحلال خانواده دارند؟ این را بر اساس آمار پاسخ بدهید. قوانینی که مجلس شورای اسلامی در مورد حقوق خانواده تصویب کرد و متأسفانه شورای نگهبان هم تأیید کرد، به اعتراف کسانی که این قوانین را به تصویب رساندند، این قوانین از انگلستان و فرانسه آمده است، آیا کسی باید مقابل غیرانسانی بودن این قوانین قیام بکند یا نه؟ آیا آن افراد کسانی جز طلبه‌های حوزۀ علمیه باید باشند؟

کدام جریان فکری،‌ وضعِ فرزند نیاوری و طلاق در کشور را به اینجا رساند؟

انگار بعضی‌ها می‌خواهند اینجا را مثل واتیکان بکنند، خبر ندارند در تهران چه می‌گذرد. نوۀ هم‌حجره‌ای امام به بنده می‌گفت: پدربزرگم می‌فرمودند آن امامی که انقلاب کرد در دوران طلبگی، از قم به مجلس شورای ملیِ آن زمان می‌رفت، اخبار را می‌گرفت و به حضرت‌ آیت‌الله العظمی بروجردی ارائه می‌داد، آقا سیدروح‌الله مشاور سیاسیِ مطلع حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بودند. آن‌وقت طلبه‌هایی که اخبار مجلس شورای اسلامی را پیگیری نمی‌کنند چگونه می‌خواهند راه امام را ادامه بدهند؟ در این زمینه، بین طلبۀ خانم و آقا هم فرقی نیست.

کار به جایی می‌رسد که مقام معظم رهبری می‌فرماید: جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است. (۱۴۰۰/۱۱/۱۹) انگار کلمات هم معانی خودشان را از دست داده‌اند! این «حکم ولایت» و «حکم مرجع تقلید» و یک واجب عینی و فوری است. خُب چه کار باید کرد؟

مسئلۀ فرزند نیاوری و مسئلۀ طلاق مسئلۀ اول کشور است، هیچ هوشمندی نیست که بگوید: کدام جریان فکری‌ طی بیست سی سال، وضع را به اینجا رساند؟ یک نمونه‌اش قوانین مجلس شورای اسلامی است. برخی از اینها خودشان می‌گویند که «من این قوانین را از فرانسه و انگلستان آوردم به زور اینها را وادار کردم تصویب کردند!» باید بدانیم چه کسانی وضع را به اینجا رساندند؟ جوان چرتکه می‌اندازد و می‌بیند با این قوانین فرانسوی و انگلیسی‌ که مجلس ما تصویب کرده، در مجموع به نفعش نیست ازدواج بکند. تازه شما باید بروید و ببینید که در دادگاه‌ها چه خبر است و وضع طلاق چگونه است!

از خودگذشتگی محور تمدن اسلامی است؛ عدالت و انصاف نتیجه آن است

ما هنوز باور نکرده‌ایم که دین در مقام ادارۀ جامعه است، مقام معظم رهبری در اوایل دهۀ هفتاد ‌فرمودند که تبلیغ دین قبل از انقلاب با تبلیغ دین بعد از انقلاب خیلی فرق می‌کند. در تبلیغ دین قبل از انقلاب شما هر قطعه‌ای از دین را خوب بلد بودی می‌توانستی آن را بگویی و آن تبلیغ کامل بود. اما الان هر قسمت از دین را می‌خواهی بگویی باید ببینی به نفع چه کسی تمام می‌شود؟ به نفع چه جناحی در داخل و خارج کشور است؟ الان باید ببینی وقتی از حقوق زن حرف می‌زنی به نفع چه کسی تمام می‌شود؟ حقوق زن، مسلّم است، حقوق مرد هم مسلّم است و باید حقوق همدیگر را رعایت بکنند. اما خانواده‌ با رعایت حقوق خوشبخت نمی‌شود؛ این خیال‌بافی احمقانه است.

این طرح صهیونیست‌ها است که حقوق بشر را وسط می‌اندازند تا ظلم خودشان را تداوم بدهند، فقط افراد نادان نمی‌فهمند که هدف‌ آنها از حقوق بشر، چپاول انسان‌ها است، آن خانم وزیر امور خارجه آمریکا می‌گوید اینها تا وقتی مادرانشان به فرزندان شهادت یاد می‌دهند تروریست هستند. شهادت چه اشکالی دارد؟ این دارد در راه دفاع از میهن خودش به شهادت می‌رسد، در راه دفاع از منافع دیگران به شهادت می‌رسد، در راه همان حقوق بشر دارد به شهادت می‌رسد، چه اشکالی دارد؟ او می‌داند که شهادت، حقوق بشر را محقق می‌کند، اما نمی‌خواهد حقوق بشر محقق بشود، اگر واقعاً می‌خواست حقوق بشر محقق بشود شعار حقوق بشر سر نمی‌داد، بلکه می‌گفت «ایثار، فداکاری، شهادت...» شما تا روز قیامت هم در اینجا همایش نخواهید گرفت برای کسی که صرفاً به عدالت و انصاف رفتار کرده و دیگر هیچ. اما بعد از سی سال برای چندتا خانم که از خودگذشتگی کردند، مراسم می‌گیرید. از خودگذشتگی محور تمدن اسلامی است؛ عدالت و انصاف هم نتیجه آن است.

از مسئولین «ازخودگذشتگی» طلب کنید؛ عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست

بعضی از دوستان می‌گویند: چرا علیه‌ ما عدالت‌خواه‌ها حرف می‌زنی؟ گفتم: من علیه شما حرف نمی‌زنم، ولی شما چرا از مسئولین کشورمان تقوا نمی‌خواهی؟ تقوا چه ایرادی دارد؟ تو از مسئولین، ازخودگذشتگی طلب کن، عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست. نباید خیال‌بافی کرد، باید واقع‌بین بود، بگو از خودگذشته باش، آن‌وقت ببین چند تا مسئولِ ازخودگذشته باقی می‌مانند؟ همان‌ها عدالت را برقرار خواهند کرد.

چرا خداوند متعال، قرآن را سرشار از توصیۀ به انفاق کرد؟ چرا توصیۀ به انفاق در کنار نماز قرار گرفته است و نه توصیۀ به عدالت؟ چون وقتی صد آمد نود هم پیش ماست! وقتی تو اهل انفاق بودی قطعاً دیگر دزدی نخواهی کرد، قطعاً کنار تو نمی‌شود دزدی کرد. ولی بدون انفاق تا قیامت باید دنبال دزد بگردی و مدام دزد تولید خواهد شد.

عدالت حرف خوبی است اما بدون ایثار، عدالت محقق نمی‌شود. ما باید بدانیم که در مقام ادارۀ جامعه چه کار باید بکنیم تا عدالت محقق بشود. در خانواده هم بدون ایثار و ازخودگذشتگی، ظلم ریشه‌کن نمی‌شود، مادرِ خانواده است که با یک ازخودگذشتگی می‌تواند مرد را فروتن کند، بچه‌هایش را رشد بدهد و ظلم را ریشه‌کن کند. سیرۀ ائمۀ هدی(ع) این‌طور بود که سعی کردند با بزرگواری و بزرگ‌منشی، در مقابل ظلم بایستند. البته بعضی‌ها هم سوءاستفاده کردند، آنهایی که آمدند درِ خانۀ أمیرالمؤمنین علی‌‌(ع) را آتش زدند، از همین بزرگواریِ پیغمبر، سوءاستفاده کردند. به خاطر سوءاستفادۀ بعضی‌ها از کرامت و بزرگواری و ایثارگری نباید این مفهوم عالی را که عدالت را برای جامعه پی‌ریزی می‌کند کنار گذاشت.

کاملاً معلوم است شعار نیروهای آمریکاپرست در کشور ما «حقوق زن» است، برای اینکه مثل اسرائیلی‌ها می‌خواهند ظلم به زن زیاد بشود. حقوق بشر را بالا می‌برند برای اینکه بتوانند حقوق بشر را چپاول کنند. حالا چرا ایثار و از خودگذشتگی را شعار نمی‌دهند؟ برای اینکه ایثار واقعاً ظلم را ریشه‌کن می‌کند، ولی آنها نمی‌خواهند ظلم ریشه‌کن بشود. مطلب خیلی واضح است.

چرا باید جهاد تبیین، روی زمین بماند؟

متأسفانه جهاد تبیین، تقریباً تعطیل است. حضرت امام(ره) یک وقت می‌فرمود که یک ساعت رادیو را به ما بدهید، الآن بیست و چهار ساعت رادیو و تلویزیون را به ما داده‌اند. چند تا شبکه می‌خواهید؟ الان اگر حوزۀ علمیۀ خواهران بگوید که یک شبکۀ رادیویی به ما بدهید، ظرف مدت چند روز می‌شود این کار را انجام داد. چند هزار طلبۀ خواهر هستند که بیست و چهار ساعت یا دوازده ساعت، مطلب و محتوا برای این شبکۀ رادیویی تهیه کنند.

آیت‌الله حق‌شناس(ره) می‌فرمودند: حضرت امام در دوران جوانی‌ام به من فرمودند کسی که تبلیغ می‌کند زودتر مجتهد می‌شود. این سخن امام را از زبان حضرت آیت‌الله حق‌شناس(رض) عارف کامل بی‌نظیر، به شما عرض می‌کنم. کسانی که اهل تبلیغ نیستند و توانایی تبلیغ هم ندارند، در فقه‌شان و در فهم‌شان از دین‌ هم باید تردید کرد. مراجع عظام تقلید، آقای صافی(ره)، آقای وحید، آقای مکارم، آقای سبحانی، همه مبلغین برجستۀ دوران نوجوانی ما بودند، اینها در هیئت‌های اصلی تهران و بعضاً حتی خارج از کشور، منبر می‌رفتند، هیچ قبحی هم نداشت. شما سابقۀ تبلیغ خارج از کشور آقای وحید را نگاه کنید.

اصلاً چرا از یک مقطعی به بعد تا وقتی یک طلبه، کار تبلیغی انجام نداده است، شما اجازه می‌دهید به مقطع بالاتر برود؟ این چه منطقی دارد؟ منطق آموزشی این روش چیست؟ درحالی‌که شما می‌بینید دانشگاه‌های پزشکی و علوم پزشکی، دانشجو را بالای سرِ بیمار می‌برند و بقیۀ درس‌ها را آنجا ارائه می‌کنند و بسیاری از بیمارستان‌ها در اختیار دانشگاه‌ها هستند.

چرا باید جهاد تبیین، روی زمین بماند به حدی که مقام معظم رهبری تقریباً پنج ماه است در تمام سخنرانی‌ها با عبارت‌های مختلف به جهاد تبیین اشاره می‌فرماید، مثلاً اینکه ما در تبلیغات ضعیف هستیم، هجمه دشمن در تبلیغات بیش از هجمۀ اقتصادی و نظامی و امنیتی است و... . کلمات ایشان در این موضوع عجیب است.

آیا رهبر انقلاب از وضع تبلیغ در حوزۀ علمیه راضی هستند؟

ما حداقل‌ها را نتوانسته‌ایم جا بیندازیم. الان شما بانوان محترم طلبه، سعی کنید دیگر بانوان محترم را متقاعد کنید که فرزندآوری را به یک نهضت تبدیل بکنند. بروید بررسی کنید که داعشی‌ها و وهابی‌ها چطور تبلیغ می‌کنند که یک خانواده‌ای مثلاً پانزده‌تا بچه دارد. برای تبلیغ و متقاعد کردن مردم، یک هوشمندی برآمده از متن دین و قرآن لازم است. بدون تدبر، نه تنها از قرآن بلکه از احکام دین هم نمی‌شود بهره برد.

اگر کسی در حد پاسخگویی به شبهات کلامی‌ که از چندصد سال پیش مطرح بوده باقی بماند، الان نمی‌تواند ادارۀ افکار عمومی جامعه را به عهده بگیرد. بنده تصور می‌کنم مقام معظم رهبری از وضع تبلیغ در حوزۀ علمیۀ برادران و خواهران به هیچ‌وجه راضی نیست، به دلیل اینکه فرمودند ما در تبلیغ کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. همت‌‌ها بسیار سست و نگاه‌ها به تبلیغ بسیار عوامانه است، وقتی یک حرف سُست پیدا می‌کنند، می‌گویند «این به درد منبر می‌خورد!» این چه ادبیات زشتی است که بین بعضی از ما آخوندها راه افتاده است؟ آیا این کم‌عقلی نیست که فکر کنیم سخنرانی دینی همان خطابۀ صناعات خمس منطق است؟ ببینید برای قول در مقام سخنرانی دینی چه اوصافی در قرآن آمده است؟ «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً» (احزاب،70) قول سدید، موعظۀ بلیغ، سخن حکیمانه گفتن و ... . آن وقت برخی می‌گویند در خطابه از مشهورات هم می‌شود استفاده کرد. آن چیزی که ارسطو گفت، برای سخنرانی غیردینی بود، سخنرانی دینی که نباید این‌طور باشد، سخنرانی دینی، فقاهتی بیش از فقاهت در حد افتاء می‌خواهد. حضرت امام می‌فرمود هر فقیهی که اسلام‌شناس نمی‌شود... پس فقیه نباید ادعا کند من اسلام‌شناس هستم، باید بگوید من همین فقه را می‌‌دانم، ولی مبلّغ باید اسلام‌شناس باشد، به نظر شما آیا مبلّغ می‌تواند اسلام‌شناس نباشد؟

باید در درس‌های حوزۀ علمیه تحولی ایجاد کنیم تا توان تبلیغ دین افزایش پیدا بکند

ما واقعاً باید در درس‌های حوزۀ علمیه تحولی ایجاد کنیم که توان تبلیغ دین افزایش پیدا کند، هرچند ما در جلسات در بسته، بیش از سی سال است که این حرف‌ها را زده‌ایم، اما فریاد ما به جایی نرسیده است. رهبر انقلاب دیگر فریادشان بلند شده است و انگار دیگر با حوزه‌ها هم صرفاً کار ندارند و شاید به حوزه‌ها امیدی ندارند. درحالی‌که اصل تبلیغ و تبیین، کار طلبه‌ها و حوزه‌ها است. شما سخنان سی سال پیش ایشان را دربارۀ شرایط تبلیغ دین بعد از انقلاب ببینید، آیا الان آن سخنان در حوزه‌های علمیه رعایت می‌شود؟ نه متأسفانه.

آن زمانی که آیت‌الله شرعی، مرکز محترم، مهم و ارزشمند حوزۀ علمیۀ خواهران را تازه تأسیس کرده بودند، از بنده دعوت به همکاری کردند، بنده آن زمان برای راه افتادن حوزه‌های علمیۀ خواهران می‌گفتم: اگر آقایان در جامعه اصلاح بشوند نیمی از جامعه اصلاح می‌شود ولی اگر خانم‌ها در جامعه اصلاح بشوند تمام جامعه اصلاح می‌شود. بخشی از اصلاح در بخش بانوان هم فقط به دست خود بانوان است.

إن‌شاءالله بتوانیم این جهاد تبیین را برای نیازهای اولیۀ ضروری به انجام برسانیم و یکی از این نیازهای ضروری «فرزندآوری» است. امروز آمارها نشان می‌دهد که این نسل، اگر همین روند کنونی ادامه پیدا کند، تا بیست و پنج سال آینده رو به انقراض خواهد رفت (یعنی فرزندآوری کمتر از میزان لازم برای جایگزینی نسل است) و شما با این بنیۀ تبلیغی نمی‌توانید این مشکل را برطرف کنید. بنده هم دربارۀ فرزندآوری نمی‌توانم خیلی از حرف‌ها را با بانوان گرامی بزنم، اصلاً اینها سخنرانی عمومی برنمی‌دارد. شبکۀ ملی مبلغینِ چهره‌ به چهره لازم است، اگر حوزۀ علمیۀ خواهران بتواند، باید این کار را بکند. اگر حوزۀ علمیۀ خواهران بتواند چند هزار نفر از طلبه‌های خودش را به فرزندآوری متقاعد کند، واقعاً جای تقدیر دارد.

جامعۀ ما مستعد است ولی تبیین و عملیات تبلیغ دین به خوبی صورت نمی‌گیرد

متأسفانه بسیاری از طلبه‌های ما این‌قدر نگاه تبلیغی به قرآن ندارند که نمی‌توانند قرآن را به جان خودشان تبلیغ کنند و برسانند. خودش از قرآن تأثیر نمی‌پذیرد. تو که ادبیاتش را بلد هستی، مباحث الفاظ را هم که خوانده‌ای، از روی دست علما هم می‌توانی ببینی، خودت به خودت تبلیغ کن. گاهی طلبه برای خودش هم نمی‌تواند تبلیغ کند، نمی‌تواند یک برداشت خیلی ساده از آیه قرآن داشته باشد که بر جان خودش بنشیند، موجب انذار و بصیرت و حکمت بشود. وقتی خودش نمی‌تواند این برداشت را بکند، چطور می‌خواهد به دیگری بدهد؟  

شما این گلایه‌‌ها را از باب دلسوزی بگیرید نه اینکه بخواهیم جایگاه حوزه را تخفیف بدهیم. امید اول و آخر امام زمان ارواحنا له الفداء همین حوزۀ علمیه است؛ با همۀ ضعف‌هایش. این از مسائلی است که برای ما از مسلّمات است «فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاء»(امالی، شیخ صدوق/ص168) ولی آدم خون جگر می‌شود وقتی می‌بیند جامعه مستعد است اما تبیین و عملیات تبلیغ دین به خوبی صورت نمی‌گیرد. تبیین کار رسولان الهی است خدا به پیامبرش فرمود ما قرآن را نازل کردیم تا تو آن را برای مردم تبیین کنی «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(نحل،44) و چون عالمان هم وارثان پیامبران هستند «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاء»(کافی/ج1/ص32) آنها هم وظیفه دارند تبیین کنند.

نباید به آنچه آموخته‌ایم تحجّر داشته باشیم

حدود بیست سال پیش بود که بنده شدیداً از صدا و سیما انتقاد می‌کردم، اما حدود ده سال است که دیگر انتقاد نمی‌کنم، نه از فیلم‌ها، نه از سریال‌ها، از هیچ چیز، اصلاً انتظار ندارم. چرا؟ چون این آقای کارگردان، تهیه‌کننده، فیلم‌نامه‌نویس و برنامه‌ساز، از چه کسی باید دین را یاد گرفته باشد؟ از ما آخوندها، مگر ما به او چه گفته‌ایم و چه یاد داده‌ایم که حالا انتظار داشته باشیم آن‌طوری فیلم بسازد؟ راه حل‌های روشن و بسیار زیادی وجود دارد اما کسی حاضر نیست برود.

متأسفانه بسیاری از ما، به آنچه آموخته‌ایم تحجّر داریم و اگر کسی بخواهد معرفت دینی پیدا کند، باید آن چیزی را که من بلد هستم دریافت کند. مثل لباس‌فروشی که به نیاز و خواستِ مشتری نگاه نمی‌کند و فقط می‌خواهد همان پیراهنی که دارد، به مشتری بفروشد و مدام می‌گوید: «همین پیراهن خوب است، این الان مُد است...» تا آن لباس را به تو نفروشد رهایت نمی‌کند. می‌خواهد جنس خودش را قالب کند. بسیاری از ما طلبه‌ها هم این‌طور شده‌ایم. نود درصد حرف‌هایی که می‌زنیم چیزهایی است که ما بلد هستیم و می‌خواهیم همان را قالب کنیم. مثلاً هنوز می‌خواهیم دعوای عدالت را بین اشاعره و معتزله حل کنیم. در روسیه با آتئیست‌های ملحد که می‌گویند خدایی وجود ندارد، صحبت می‌کردم. گفتم: اگر خدایی وجود داشته باشد عادل است؟ گفت: بله معلوم است که عادل است. آنها هم شبهۀ عدالت ندارند! ولی ما کشتیم مردم را از بس برای آنها خدا و عدالت او را ثابت کردیم. چرا؟ چون ما همین را خوانده‌ایم و می‌خواهیم همین را به مردم هم یاد بدهیم.

مقصر اصلی در ضعف تبلیغات دینی، حوزه علمیه است

بنده حدود بیست و پنج سال پیش، در شورای برنامه‌ریزی حوزۀ علمیه خواهران-که البته در برنامه‌ریزی درسی جلوتر از حوزۀ علمیۀ برادران است- گفتم که شما دارید درس اصول را خیلی زیاد می‌کنید، خیلی از مباحث اصولی قلیل‌الجدوی است، کسی که نصف فتاواها را می‌تواند بدهد با خیلی از قواعد اصولی می‌تواند درگیر نشود. مرحله به مرحله آموزش بدهید، اول یک مرحله را یاد بدهید به نتیجه برسد، بعد به مراحل دیگر بروید. اما گفتند که طلبه باید همه‌اش را بخواند.

بنده با کمال صراحت عرض می‌کنم حوزۀ علمیه در ضعف تبلیغات دینی-که مقام معظم رهبری تصریح فرمودند ما کمّاً و کیفاً در تبلیغ ضعف داریم- مقصر اصلی است، اگر ضعف حوزۀ علمیه در تبلیغات برطرف بشود با همۀ خدماتی که وجود دارد، ضعف‌ صدا و سیما و دیگر رسانه‌ها و جریان‌ها هم إن‌شاءالله برطرف خواهد شد.

(الف3/ن2)

نظرات

با سلام و خسته نباشید. ان شاءا... زیر سایه مولانا صاحب الزمان باشید. اگر ممکن هست زود به زود صوت ها رو قرار بدین تا شهرستانی ها که مقدار بسیار بیشتری از پایتخت نشین ها هستند هم بتوانند زودبه زود استفاده کنند. از آخرین صوت استاد پناهیان که مربوط میشه به شهادت حضرت ام البنین در ورامین و مختصات جوان انقلابی بیش از یک هفته میگذرد. 

ممنونم

سلام

بسیار عالی بود.

واقعا این اشتباهه که همش مدام به ما می گفتند حق گرفتنی است دادنی نیست!

خدا خیرتون بده.

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...