دین ابهام و پیچیدگی دارد؛ خیلی از تمسخرها علیه دین، بهخاطر عدم درک این پیچیدگیهاست چون این پیچیدگیها تبیین نشده، خیلیها دین را مسخره میکنند
چرا بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشتهای ناروا از دین وجود دارد؟/ برخی برداشتهای ناصواب از دین، عمدی است و برخی غیرعمدی و طبیعی است/ فهمیدن دین و عملکردن به آن، نیاز به تعقّل دارد؛ چون دین عمیق است/ اینکه بگوییم «دین خیلی موضوع واضحی است» ظلم به دین است؛ هم در پذیرش دین و هم در اجرای آن پیچیدگی هست
در این بحث میخواهیم به تحریفهای کلانی که در دین ایجاد شده بپردازیم، یعنی آن تلقّی و برداشت کلی از دین که در ذهن انسان میآید، نه تحریفها و اشتباهات موردی و جزئی که در فهم دین پیش میآید.
- دین ما صرفاً با آگاهی پیدا کردن، کارش راه نمیافتد. علم و آگاهی قدم اول برای درک عمیق دین است. خدا در کنار تعلیم کتاب، لزوم تعلیم حکمت را بیان فرموده «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» چه کسی به حکمت نیاز دارد؟ کسی که باید مسائل پیچیدهای را حل کند.
- خداوند عمداً پیچیدگیهایی را در دین قرار داده است، مثلاً آیات قرآن، محکم و متشابه دارند، متشابه یعنی شما میتوانی برداشتهای دیگری از آن پیدا کنی. البته خیلیها از این پیچیدگی و ابهام، سوءاستفاده میکنند.
- دین یک مفهوم عمیق است که فهمیدن آن نیاز به تعقل و تأمل دارد؛ تازه بعد از فهمیدن دین، فهمیدن دینداری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد.
- بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشتهای ناروا و ناصوابی از دین وجود دارد؛ آنهم با اینهمه شبکههای رادیویی و تلویزیونی و درسهای معارف در دانشگاه و مدرسه که در اختیار ما هست.
- اگر بگوییم که دین خیلی موضوع واضحی است، ظلم به دین کردهایم. قبل از پذیرفتن دین پیچیدگی وجود دارد، بعد از پذیرفتن دین و اجرای آن هم پیچیدگی وجود دارد.
- چون این پیچیدگیها تبیین نشده، خیلیها دین را مسخره میکنند. مثلاً میگوییم «تقوا موجب برکت میشود» میگویند: مگر غربیها تقوا دارند که در زندگیشان برکت ایجاد شده! خیلی ساده شبهه ایجاد میکنند و بعد شروع میکنند به تمسخر کردن. این مسخرهکردن علت اصلیاش پیچیدگی و عمیقبودن دین است، کسی که این عمق را نمیفهمد، آن را مسخره میکند.
- دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچههایی که دین را به آنها آموزش میدهیم بگوییم تا دقت کند و اگر شبههای برایش پیش آمد، منحرف نشود، تا بداند که نفس او برای فرار از دین، برایش بهانهها خواهد آورد.
- اینکه بگوییم «اسلام همهچیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است؛ اسلام ما را وادار به تفکر میکند. اسلام اولاً یک دین علمی است و ثانیاً یک دین تعقّلی، تفکّری، تفقّهی است.
- دین اساساً محلّ تفکر و تعقّل است و طبیعتاً فرصتی است برای برداشتهای ناصواب. این برداشتهای ناصواب هم بعضاً عمدی است و بعضاً غیرعمدی است.
- برخی روشهای عمدی برای تحریف دین وجود دارد و خداوند در قرآن حدود پنج مرتبه این را فرموده است. مثلاً اینکه بعضیها کلمات را تحریف میکنند و معنای دیگری برایش میگذارند «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» و برخی هم کتمان میکنند «یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ» البته ظلم تحریف معانی کلمات دین، پیچیدهتر از ظلم کتمان آن است.
- گاهی تحریف و برداشت غلط از دین، بهطور طبیعی رخ میدهد؛ مثلاً وقتی شما بر یک مفهوم دینی تأکید میکنید، مخاطب شما فکر میکند این مفهوم، تعیینکنندهترین مفهوم است درحالیکه اینطور نیست. اینجاست که تحریف بهصورت طبیعی رخ میدهد؛ یعنی به خاطر بیدقتی در تعیین اولویتها.
- بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستند برای مردم بگویند مثل دارو یا مثل غذا، باید دوزِ آن را هم اعلام کنند، ترتیب آن را هم باید اعلام کنند، ترکیب آن را هم باید اعلام کنند.
- عسل و خربزه هر دو خوب هستند، ولی اگر کسی اینها را با هم بخورد، دچار مشکل میشود؛ معارف هم همینطورند. و این دقتها روز به روز هم سختتر میشود.
- وجود برداشتهای ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است، خصوصاً در آخرالزمان این برداشتها وسط میآید. طبق روایت، در آخرالزمان اینقدر اختلاف بین شیعیان زیاد میشود که همدیگر را لعن میکنند! اما چرا؟ چون در آخرالزمان معارف شیعی زیاد میشود و وقتی دانایی زیاد شد، سرِ اختلاف نظرهایی که پیش میآید، دعوا میشود. لذا در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید