همسایگی خانه خدا و معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، زمینههای اصلی غرور اهل مکه بودند/ غرور، تکبر و طغیان مؤمنان، مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است/ غرور مؤمنانه اینقدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما یعنی نماز، به تصریح روایت برای از بین بردن همین غرور است
بدی و مشکلی که پیامبر(ص) در آغاز بعثت با آن مواجه بود، غرور مؤمنینی بود که دور خانۀ کعبه بودند. یک پایۀ این غرور، این بود که همجوار خانۀ کعبه بودند که دورش طواف میکردند؛ این همجواری کعبه، یک قدرت، عزّت و جایگاه اجتماعی به آنها داده بود.
دومین پایۀ غرور اهل مکه معجزۀ نابودی سپاه ابرهه بود. بعد از این معجزه، همه ده برابر قبل از قریش حساب بردند و غرور قریش هم ده برابر افزایش پیدا کرد.
شهید مطهری میفرماید: بعد از ماجرای اصحاب فیل، مردم جزیرة العرب اعتقاد عظیمی به کعبه پیدا کرده بودند و غرور قریش هم از همانجا بود. در سیرۀ ابنهشام آمده است: پس از نابودی سپاه ابرهه، قریش به خودشان گرفته بودند که «ما اهلالله هستیم!»
هر کسی مسجد یا هیئت میرود یک کمی این حرف را به خودش بگیر. جوری تاریخ اسلام را نگوییم که مؤمنین بگویند ما که بتپرست نیستیم، پس بیخیال. اینجوری، تقریباً یکسوم آیات قرآن را باید بگوییم به درد ما نمیخورد. در حالی که تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست.
قبل از ظهور، باید این غرور در ما از بین رفته باشد. تمام کسانی که از همین عقاید شیعی، دچار غرور شده باشند در فتنههای قبل از ظهور، یا پاک میشوند، یا بیرون ریخته میشوند.
بعد از معجزۀ اصحاب فیل، دو تا اتفاق در قریش افتاد؛ یکی اینکه در عبادتها سختگیرتر شدند. مثلاً حج را سختگیرانهتر اجرا میکردند. دوم اینکه هرزگیهایشان افزایش پیدا کرد، چون از طرفی خودشان را مست این غرور میدیدند و از طرف دیگر، در اثر اقبال مردم به آنها، یکمقدار ثروتشان هم بیشتر شد.
پس فضای مکه قبل از بعثت، یک فضای دینی و معنوی بوده اما همان فضا اسمش جاهلیت است. لذا پیامبر(ص) در واقع برای اصلاح کجرویهایی که در دینداری واقع شده بود آمدند و به عبارتی برای مقابله با غرور مؤمنان آمدند.
غرور مؤمنین، ماجرایی است که از صدر خلقت انسان بوده است. نمونهاش ابلیس است که 6هزار سال عبادت کرد، ولی با یک لحظه استکبار همه را از بین برد. خیلیها تصور میکنند که پیامبران در مقابل بیدینان قرار داشتند درحالیکه پیامبران و بهویژه رسولخدا(ص) در مقابل ادیان انحرافی آمدند.
هر کسی سراغ عبادت یا اعتقادات رفت دچار غرور میشود، مگر اینکه برای جلوگیری از این غرور، طرح داشته باشد. آیتالله شاه آبادی میفرماید: مشکل اول شیعیان امروز، غرورشان است که بهخاطر عقایدشان برای خود یک مصونیتی قائلند لذا خیلی از وظایف اجتماعیشان را رها کردند و در واقع غیرسیاسی شدهاند چون میگویند «من عقاید حقّه دارم» لذا بقیه را آدم حساب نمیکنند و برای نجاتشان تلاش نمیکنند.
امام زمان(ع) بعد از ظهور، جلوی این غرور مؤمنین را میگیرند، قبل از ظهور هم بحثهایی هست دربارۀ اینکه چه کسانی در میان شیعیان دچار این غرور میشوند، شما همین الآن میتوانید نمونههایش را پیدا کنید.
غرور، تکبر و طغیان مؤمنان مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است. همانطور که ابلیس به عبادتش مغرور شد و قریش به معجزۀ نجات از سپاه ابرهه مغرور شد، مؤمنین بعد از بعثت پیامبر(ص) هم ممکن است به ایمانِ خودشان مغرور بشوند.
آیهای که رسولخدا(ص) بعد از نزولش، دیگر لبخند نزد و فرمود این آیه مرا پیر کرد، به ماجرای غرور و طغیان مؤمنین اشاره دارد. «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا»
مسئله غرور مؤمنان اینقدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما، یعنی نماز، از بین بردن همین غرور است: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید