تاریخ بعثت و عصر ظهور( فصل دوم ) - جلسه ششم
«مسئولیتپذیری»؛ طرح پیامبر(ص) برای مقابله با خط استکبار و استضعاف / وقتی قدرت را یکجا متمرکز نکردی و به مردم سپردی، نه مستکبر بهوجود میآید و نه مستضعف/ بروکراسی و قوانین اضافی و نابجا، انواع مستکبر و مستضعف درست میکند
شناسنامه:
- زمان: 1401/01/20
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
تا جنبۀ اجتماعی استکبار و استضعاف حل نشود امکان آزادی، هدایت و دینداری پدید نمیآید
ما از سویی با استکبار و روحیۀ استکباری در انسانها مواجه هستیم و از سوی دیگر با روحیۀ استضعاف و استضعافپذیری مواجه هستیم. اسلام میخواهد با هر دو مقابله کند و این خطّ اصلی حرکت پیامبر اسلام(ص) و عموم انبیاء است. این دو خط، هم جنبۀ فردی و اخلاقی دارد و هم جنبۀ اجتماعی.
انشاءالله در جلسات آینده به جنبۀ فردی خواهیم پرداخت اما چون جنبۀ اجتماعی مهمتر بود ما در این جلسات بیشتر به جنبۀ اجتماعی استکبار و استضعاف پرداختیم. تا جنبۀ اجتماعی حل نشود امکان آزادی، هدایت و دینداری برای عموم مردم پدید نمیآید.
طرح پیامبر(ص) برای مقابله با خط استکبار و استضعاف «مسئولیتپذیری» است/ امر به معروف و نهی از منکر یعنی واگذاری ادارۀ امور مردم به خودِ مردم
پیامبر گرامی اسلام چطور این خطّ استکبار و استضعاف را تضعیف کردند و با چه طرحی برای آیندۀ امّت اسلامی تضمین کردند که این خطّ استضعاف و استکبار از بین برود یا دوباره احیا نشود؟ در زبان فارسی میتوانیم نام طرح رسولخدا(ص) را «مسئولیتپذیری» بگذاریم ولی تعبیری که در قرآن کریم بهکار برده میشود که میشود گفت اصلیترین تعبیر است «امر به معروف و نهی از منکر» است.
باید اول ابراز تأسف بکنم که امر به معروف و نهی از منکر در جامعۀ ما خیلی بد معنا شده و خیلی حدّاقلی تلقّی میشود. در جامعۀ ما معمولاً امر به معروف و نهی از منکر به «نهی از منکر» معنا میشود و زیاد به قسمت امر به معروف کاری ندارند. معمولاً وقتی مردم منکر را ببینند میخواهند نهی کنند. نهی از منکر هم معمولاً به «تذکر به بدحجابی» تقلیل پیدا کرده است. این وضعیت برای جامعۀ ما که باید یک جامعۀ قرآنی باشد خیلی زشت است.
امر به معروف و نهی از منکری که امروز در جامعۀ ما هست یک هزارم بلکه یک در میلیارد آنچه باید باشد هم نیست. امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک تکلیف سادۀ یک مؤمن نیست. امر به معروف و نهی از منکر محور تمدن و نظام اسلامی است، امری است که میشود بر اساس و بر مبنای آن حکومت دینی را شکل داد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی واگذاری ادارۀ امور مردم به خودِ مردم چون هیچ قدرتی به اندازۀ قدرت خودِ مردم در اصلاح امور و ایجاد نظم در جامعه مؤثر نیست.
وقتی قدرت را یکجا متمرکز نکردی و به دست مردم سپردی، نه مستکبر بهوجود میآید و نه مستضعف
الآن ما داریم با یک ظاهر بسیار شیک، ضدّ امر به معروف و نهی از منکر و ضدّ ساختاری که امر به معروف و نهی از منکر میخواهد ایجاد بکند عمل میکنیم؛ یعنی با پدیدهای به نام قانون، آییننامهها و بروکراسی. ما به خیال خام کجاندیشانۀ خودمان با بروکراسی میتوانیم نظم ایجاد بکنیم. بروکراسی یعنی هر چیزی یک مسئولی دارد، آن مسئول هم قدرت دارد، اگر او خواست خطا بکند یک نهاد قانونی بالاتر نظارت دارد، به هیچکسی هم هیچ ربطی ندارد، یعنی مردم دیگر دخالتی نمیکنند. درحالیکه این وضعیت باید برعکس بشود؛ یعنی مردم باید در کارها دخالت داشته باشند.
بسیاری از قوانین ما اضافی هستند. قانون اضافی قدرت را در مدیران متمرکز میکند. قانون اضافی راه رانتخواری را باز میکند. وقتی قانون اضافی قدرت را در یکجا متمرکز کرد، قدرتطلبهای مکّاری تولید خواهد کرد که آن قدرت را بدزدند، اما وقتی شما قدرت را یکجا متمرکز نکردی و به دست مردم سپردی و سبک زندگی مردم اینطور شد که مردم همۀ امور خود را خودشان اداره کنند، نه مستکبر بهوجود میآید و نه مستضعف.
بروکراسی انواع مستکبر و انواع مستضعف را درست میکند
ما میگوییم کشورمان اسلامی است و میخواهیم طبق قانون اسلام پیش برویم اما واقعش این است که روش زندگیمان غیراسلامی، یعنی غیرانسانی است. ما با بروکراسی، انسانها را به ربات تبدیل میکنیم. بروکراسی توهین انسانها است چون فرض بروکراسی این است که انسانها اولاً همه دروغگو و خائن هستند. بروکراسی میگوید «این قانون را گذاشتیم تا از این صد کارمند یک نفر هم تخطّی نکند» اما درواقع بهخاطر یک نفر، به همه توهین کرده است. اسمش هم قانون است و قانون هم چیز خوشگلی است. ما با بروکراسی انواع مستکبر و انواع مستضعف درست میکنیم.
من الآن دارم علیه قانون حرف میزنم ولی طبیعتاً خودم و همۀ مردم را موظف میدانم که از قانون اطاعت بکنیم، مثل آنجایی که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر» (نهج البلاغه، صبحی صالح/ص82) جامعه باید مدیر داشته باشد ولو فاسق باشد تا در جامعه بینظمی و هرج و مرج پیش نیاید. یعنی من با قانون مثل اَکل میته برخورد میکنم، چون بسیاری از قوانین زیادی و نابجا هستند.
اگر یک گروهی جمع شدند و بهطور خودجوش، از سرِ علاقهمندی و از سرِ احساس مسئولیت با همدیگر یک حرکتی را انجام بدهند و با هم با انگیزهای که بینشان مشترک است یک خدمتی را انجام بدهند، آیا برای کنترل اینها نیاز به تنظیم قانون داریم؟! آیا نیاز به کسانی هست که اینها را کنترل بکند و بر آنها نظارت بکند؟ نه، مثل اربعین. من از شما سؤال میکنم، چرا ما در بین مسئولینمان و قانونگذارانمان و کسانی که احیاناً در هیئتهای اندیشهورزی هستند، کسی را پیدا نمیکنیم که بفهمد اربعین مبنای تمدن اسلامی است و چون ما به این شیوه، جامعه را اداره نمیکنیم اینهمه مشکل هست؟ چرا ما این را نمیفهمیم؟
امر به معروف و نهی از منکر مبنای حکمرانی اسلامی و مردمسالاری دینی است/ امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن در بین مردم
اگر کسی با احکام دینی به ویژه امر به معروف و نهی از منکر «تمدنی» برخورد نکند، هم از نادانی و حماقت خودش است، هم دین را یک امر جاهلانه و ضعیف معرفی کرده و به دین توهین کرده است. امر به معروف و نهی از منکر تکلیف فردی هم هست؛ اما در واقع مبنای تمدن اسلامی است. امر به معروف و نهی از منکر مبنای حکمرانی اسلامی و مردمسالاری دینی در حکمرانی اسلامی است. امر به معروف و نهی از منکر تجلّیگاه کرامت انسان است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن در بین مردم.
اگر کسی عدالتخواه است، اگر کسی دینخواه است، اگر کسی مسلمان است، اگر کسی وجدان دارد و دلش برای محرومین میسوزد، اگر کسی عاقل است و آدم است و فهم و شعور دارد، بهجای هر کاری، بهجای هر شعاری، امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا بکند و امر به معروف و نهی از منکر را بهتدریج بهجای بروکراسی بنشاند. آنوقت مجلس شورای اسلامی هم یک کمی وقتش آزاد میشود و میتواند به چهار تا کار مفیدتر رسیدگی کند. وقتی مردم حضور داشته باشند دیگر رانتبازی و رانتخواری اتفاق نمیافتد که نهادهای نظارتی اینهمه مشغول باشند و سر قوۀ قضائیه اینهمه شلوغ بشود. ما الآن قاضی کم داریم. در آن صورت قاضی زیاد خواهیم داشت.
اگر امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه درست اجرا بشود، سطح مشارکت مردم در ادارۀ امورشان به قدری افزایش پیدا خواهد کرد که بسیاری از ظلمها، بسیاری از غرورها و استکبارها در آن جامعه پدید نمیآید. امر به معروف و نهی از منکر وقتی گسترش پیدا کند دوسویه است. من وقتی احساس میکنم با سیستم امر به معروف و نهی از منکر مسئول هستم، محترم و گرامی خواهم شد؛ دیگر نه مستکبر میشوم و نه مرعوب و مستضعف. اسلام سیستم دارد، فقط نصیحت نمیکند.
امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع انسانی است نه صرفاً دینی/ بعضیها بروکراسی را مثل بت میپرستند؛ اینها مشرکان مدرن هستند
خیلیها فکر میکنند که امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک موضوع دینی است ولی اشتباه فکر میکنند؛ امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع انسانی است. این موضوع را با آیات قرآن و تحلیلی که امام حسین(ع) دارد و با دقتی که در این موضوع هست ثابت خواهیم کرد. امر به معروف و نهی از منکر در عین حال که دستور خداست یک امر کاملاً انسانی و معقول هم است.
شما فکر میکنید در صدر اسلام وقتی که قرآن نازل شد به خاطر نبود امکانات، خدا از بروکراسی حرفی نزد؟ خدا نعوذبالله عقلش نمیرسید؟ تمام کسانی که بروکراسیپرست هستند و بروکراسی را دین خودشان قرار دادند، قرآن را یک کتاب عاقلانه نمیدانند. افراد زیادی هستند که تا نام حضرت محمد(ص) را ببری بلند صلوات میفرستند اما بروکراسیپرست هستند. اینها مانند مشرکان مکه که در خانۀ کعبه بت گذاشته بودند، بروکراسی را مثل بت میپرستند، از آنطرف به خدا و خانۀ کعبه هم احترام میگذارند. اینها مشرکان مدرن هستند که غرورشان اجازه نمیدهد بفهمند بروکراسی در اغلب موارد-مخصوصاً بروکراسی ماکسوبری- چقدر ضدّانسانی است.
علم مدیریت امروزه دارد از بروکراسی ماکسوبری فاصله میگیرد
این الآن پاشنۀ آشیل نظام ما شده است. الآن یک نفر از غرب به اینجا بیاید و ادارات ما را ببیند، میگوید: عجب! شما هم که ادارات خودتان را مثل ما اداره میکنید! مثلاً اگر کسی بخواهد انگیزۀ کار پیدا بکند دو دقیقه اضافهکار و دو دقیقه حقوق به او میدهید و بعد با همان صورت غیرانسانی غربی با کارتساعتزنی، او را کنترل میکنید... نه تعاونی بینتان هست، نه خودجوشی و تحرّک درونی، فقط رفع تکلیفهای اداری هست!
شما میدانید که رفع تکلیف اداری برای یک کارمند و کارگر وقتی که مسئولیتپذیر نباشد راندمان کاری را چقدر کاهش میدهد؟ الآن علم مدیریت دارد از بروکراسی ماکس وبری فاصله میگیرد و به سمت قرآن میآید، ولی ما هنوز اندر خم یک کوچهایم! امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُم» (نهج البلاغه/نامه47) دیگران در عمل کردن به قرآن از شما سبقت نگیرند! صریحاً عرض میکنم برخی از جوامع غربی در قرآن دارند از ما سبقت میگیرند! در چه کاری؟ در اینکه دارند کمکم یک گوشههایی از بروکراسی را ترک میکنند. اینجا ما بروکراسیپرستهایی داریم که اصلاً به قیافۀشان نمیخورد افراد غیرانقلابی باشند و ممکن است شعار انقلابی هم بدهند.
باید ساختارها را درست کنیم. رهبر انقلاب فرمودند باید تحوّل ایجاد کنیم. در کجا باید تحوّل ایجاد کنیم؟ رأس تحول همین موضوع است. مقام معظم رهبری بارها و بارها از مردمسالاری دینی سخن گفتند، چون این موضوع دغدغۀ ایشان است. در همین نوزدهم دیماه سال گذشته فرمودند که متفکرین بنشینند فکر کنند که چطور میشود دخالت مردم در تصمیمگیری، در نظارت و در اقدام، افزایش پیدا کند و کارها از دولت به مردم واگذار بشود. اما مگر بروکراسیپرستها اجازه میدهند؟ اصلاً روحیهاش را ندارند!
ستاد امر به معروف و نهی از منکر جایی است که باید روشهای حکمرانی را استانداردسازی کند
نام ستاد امر به معروف و نهی از منکر در قانون اساسی هم آمده است. یکبار مقام معظم رهبری فرمود وظیفه ستاد امر به معروف و نهی از منکر این نیست که خودش برود امر به معروف و نهی از منکر بکند، باید امر به معروف و نهی از منکر را جا بیندازد. بنده اینجا رسماً خاضعانه دست مسئولین محترم امر به معروف و نهی از منکر را میبوسم و میگویم از یک طلبۀ کوچکتر، این پیشنهاد را با صدای بلند از یک رسانه بشنوید و اگر غلط است اصلاحش کنید. ستاد امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً یک امر فرهنگی نیست، صرفاً یک امر دینی نیست، محدود به تذکر به بیحجابی و... که ابداً نیست! ستاد امر به معروف و نهی از منکر جایی است که روشهای حکمرانی در دولت و مجلس و نهادهای دیگر را استانداردسازی میکند، یعنی باید گواهی بدهد که این روش مدیریت یا این قانون، درست هست یا نه؟ چیزی مثل شورای نگهبان. البته اگر آن ستاد، واقعاً برای امر به معروف و نهی از منکر باشد، باید اینگونه باشد و باید در همهجا جاری باشد.
ستاد امر به معروف و نهی از منکر به هر ادارهای، به شیوۀ اداره، به شیوۀ ادارۀ وزارتخانهها، اموال عمومی، اموال دولتی، به شیوۀ زندگی مردم و هرجا قوانینی برای مردم ساختند، باید نظارت بکند تا به سمت بروکراسی زائد ماکسوبری نرود، همان بروکراسیای که الان دانش مدیریت هم دارد از آن فاصله میگیرد. اگر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کار خودش را درست انجام بدهد، تحوّل در حکمرانی و تحقق مردمسالاری دینی در جامعه ایجاد خواهد شد. حدیث «کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه» تحقق پیدا خواهد کرد. امر به معروف و نهی از منکر زندگی همۀ ما را بههم میریزد. دیگر هیچکسی نمیتواند بگوید «به من چه!» و برود در خانهاش بنشیند. آنوقت اگر تو را غارت کردند دیگر حق نداری اعتراض کنی.
پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) حلّ مشکلات جامعه را به مردم واگذار میکردند/ گویا سپردن امور به مردم، ناموس دین است
رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) میتوانستند با قانونگذاری به شیوههای امروز و با سیاستورزی به شیوههای امروز، جامعه را کنترل کنند تا کار به آنجا نکشد که اباعبدالله الحسین(ع) به قتلگاه برود. ولی امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این روش خلاف تقواست «لَوْ لَا التُّقَى کُنْتُ أَدْهَى الْعَرَب» (تحفالعقول/ص99) چه چیزی خلاف تقواست؟ اینکه من بخواهم بهجای مردم کار کنم و مشکلات را حل کنم.
به امیرالمؤمنین(ع) اشکال میگرفتند که تو ادارۀ جامعه را بلد نیستی. این اشکال را به گونۀ دیگری به رسولخدا(ص) هم میگرفتند. در آیۀ قرآن آمده است که میگفتند پیامبر اُذُن (گوش) است، یعنی سادهلوح و زودباور است «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُم» (توبه،61). آنها علیرغم حضور قدرتمند خودشان، بارها و بارها حلّ مشکلات جامعه را به مردم واگذار کردند که البته مردم نتوانستند و جامعه زمین خورد. ولی انگار سپردن امور به مردم، ناموس دین است! به همین دلیل امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی» (نهج البلاغه، صبحی صالح/ص542) کلّ اعمال عبادی و طاعات و هر کار خوبی در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مثل یک قطره است در دریای موّاج. حالا شما برو هزار تا کار دیگر انجام بده. جهاد در راه خدا هم یک قطره است در مقابل اقیانوس. قوۀ قضائیه یک قطره است در مقابل این اقیانوس. اما چرا ما اینها را نمیفهمیم؟
مردمسالاری دینی در بخش اقتصاد یعنی اقتصاد تعاونی
برادران محترم ستاد امر به معروف و نهی از منکر! تلقی بنده این است که ستاد امر به معروف و نهی از منکر، کنترلکنندۀ شیوۀ حکمرانی است تا درصد مردمسالاری در آن، روز به روز افزایش پیدا کند و مردمسالاری دینی تحقق پیدا کند. اسم مردمسالاری دینی، امر به معروف و نهی از منکر است. مردمسالاری دینی در بخش اقتصاد یعنی اقتصاد تعاونی. در قانون اساسی 25درصد از اقتصاد را برای تعاونی گذاشتند. ولی از این مقدار در این چهل سال، پنجدرصد هم تحقق پیدا نکرده است! اصلاً فرهنگ تعاونی در کشور ما تعطیل است به خاطر اینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر کار خودش را خوب انجام نداده است. تعاونی یکی از مصادیق امر به معروف است. شما تعاونی نداری، بعد میخواهی بروی نهی از منکر بکنی؟ وقتی امر به تعاون نمیکنی، طبیعتاً آن منکرات موجود، تو را نابود خواهد کرد.
سپردن امور به مردم در غرب یک مدل قلابی دارد به نام دموکراسی
چرا ما مثل مرحوم شاهآبادی و مثل شهید صدر به امر به معروف و نهی از منکر یک نگاه تمدنی نداریم؟ چرا بر اساس تفسیر غلط فردی از دین، امر به معروف و نهی از منکر را یک تکلیف فردی میدانیم؟ آیا این درد نیست؟ آیا سپردن امور به مردم صرفاً یک شعار است؟ سپردن امور به مردم در غرب یک مدل قلابی دارد به نام دموکراسی که در جریان آن، با یک انتخابات، سرِ مردم را شیره میمالند و بعد غارتگرها، مردم را چپاول میکنند. امروز طرفداران دموکراسی هم دیگر خجالت میکشند که از دموکراسی دفاع کنند.
علامۀ طباطبایی(ره) پنجاه سال پیش در تفسیر المیزان ذیل آیۀ دویست سورۀ آل عمران فرمود: «دموکراسی از دیکتاتوری بیشتر جنایت میکند». دموکراسی یک صورت فریبنده برای مردمسالاری است. در همین جلسات یک روز خدمت احزاب هم خواهم رسید و خواهم گفت که فلسفۀ وجودی حزب چیست و حزب درست چیست؟ حزب غلط چیست؟ احزاب الآن نقش مافیا را پیدا کردهاند، در فضایی که شعار مردمسالاری داده میشود این مافیاها همان طواغیت پشت پرده هستند. رهبر انقلاب یک روز فرمودند که بعضیها دنبال ولایت مطلقۀ احزاب هستند.
غرور دینی و تلقی انفرادی از دین باعث ترک امر به معروف و نهی از منکر شده است
دین تا امتحان اجتماعی از ما نگیرد و تا اجتماعی زندگی نکنیم دست از سر ما بر نمیدارد. حالا برو یک گوشه برای خودت عبادت کن تا دین فردی را تقویت کنی. اجازه بدهید مطلبی را از کتاب شذرات المعارف مرحوم شاهآبادی بخوانم که ربط آن غرور را با ترک امر به معروف و نهی از منکر ببینید. ایشان میفرماید مشکل اول جامعۀ شیعیان این است: «غرور مسلمین به حقّانیت خود که منشأ تحویل دادن میدان دعوت است به معاندین» هر جامعۀ دینی ممکن است به داراییهای دینیِ خودش مغرور بشود. مشکل اول چیست؟ غرور مسلمین به حقّانیت خود.
بعد میفرماید این غرور موجب چه چیزی شده است: «...موجب قناعتنمودن به اسلام انفرادی و ترک تبلیغات و امر به معروف و نهی از منکر شده.» این تصور که من خدای خودم را دارم، راه خودم را دارم، به سمت خدای خودم میروم، به بقیه چهکار دارم؟ این دین انفرادی موجب ترک امر به معروف و نهی از منکر شده است. امر به معروف و نهی از منکر چطور استکبار و استضعاف را از بین میبرد؟ با یک تیر، دو نشان میزند، این احساس مسئولیت اجتماعی، هم تو را مسئول میکند نه مرعوب، هم به هیچکسی اجازه نمیدهد مغرور و مستکبر بشود.
تا وقتی رسولخدا(ص) بین مردم بودند تا حدی توانستند این طرح را اجرا کنند. مردم مدتی همراهی کردند ولی بعد خسته شدند. گفتند دیگر بس است! چقدر ما را برای کارهای جامعه به مسجد میکِشی! همیشه میخواهی از ما کار بکشی، همیشه میخواهی ما بفهمیم و مسئولانه برخورد کنیم، همیشه از ما میخواهی دور هم جمع بشویم و کار راه بیندازیم؟ ما را رها کن بگذار دنبال کار خودمان برویم! اینقدر دنبال کارهای فردی خودشان رفتند که همۀ مردم مدینه صدای حضرت زهرا(س) را بین در و دیوار شنیدند اما کسی برای کمک نیامد. بعد امام حسین(ع) میفرمود: من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر را احیا کنم. یا امام حسین(ع)، آیا میخواهی امر به معروف و نهی از منکر را یک نفره احیا کنی؟ نه؛ این یک امر جمعی است! مردم کوفه از من دعوت کردهاند، میرویم با هم آن را احیا کنیم. البته بعد، میدانید که مردم کوفه چطور نارو زدند...
اسلام یک برنامه برای زندگی است؛ نه فقط یک برنامه برای ارتباط با خدا و قیامت
یکی از کسانی که خیلی زیبا به مقولۀ امر به معروف و نهی از منکر نگاه میکند، شهید سیدمحمدباقر صدر است. ایشان یک کتابی دارند به نام «الاسلام یقود الحیاة» که با عنوان «اسلام راهبر زندگی» به فارسی ترجمه شده است. منظور این است که اسلام یک برنامه برای زندگی است و نه فقط یک برنامه برای ارتباط با خدا و قیامت که اتفاقاً ارتباط با قیامت و خدا هم جزئی از زندگی است. امام توصیه کردند این کتاب و عموم کتابهای شهید صدر را مردم بخوانند.
نمیدانم چرا خیلیها یادشان هست که امام فرمودند کتابهای شهید مطهری را بخوانید، اما یادشان نیست که امام فرمودند کتابهای شهید صدر را بخوانید. البته بنده نمیخواهم مقایسه کنم؛ هر گُلی یک بویی دارد؛ ولی در طول تاریخ تشیّع کمتر مرجعی، فقاهت و علمیّت شهید صدر را داشته است. سؤال من این بود که صداوسیما برای این اندیشمند بزرگ تاریخ تشیّع به ویژه در دو صدۀ اخیر، چهکار کرده است؟ توضیح در مورد ایشان و عجیببودن غربت ایشان بماند برای فردا. کتاب «اسلام راهبر زندگی» امروز معرفی شد، من کلمات ایشان را در توضیح همین طرح پیامبر اکرم(ص) از این کتاب، فردا برای شما قرائت خواهم کرد.
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید