۰۱/۰۱/۲۱
مرعوبین با «صلحجوییِ بیجا» جامعه را ضعیف و استکبار را قوی میکنند/ گاهی مرعوبین با توجیه دینی، مرعوببودن خود را در مقابل مستکبرین توجیه میکنند/ خطر مرعوبین و ظلمپذیرها در این است که سیاهیلشکر مستکبرین میشوند/ مرعوبین میتوانند خیلی جنایتکار بشوند؛ قاتلان امامحسین(ع) از همین مرعوبها بودند
- همانطور که بیان شد، پیامبر(ص) با دو جریان مواجه بود: یکی جریانی که ظلم میکند-که این را همۀ انقلابیها و عدالتخواهها درک میکنند- و یکی هم جریان ظلمپذیر.
- جریان استضعافپذیرها و مرعوبها، جریان سنگین و مهمی در تاریخ است، همین آدمهایی که بهظاهر آرام و کتکخورده هستند میتوانند خیلی خطرناک باشند. قاتلان امامحسین(ع) از همین مرعوبها بودند. یزید که مستکبر زمان بود خودش جلو نیامد، بلکه این مرعوبین را تحریک کرد که این جنایت را انجام بدهند.
- مرعوبین چرا امامحسین(ع) را کشتند؟ چون از لشکر یزید میترسیدند. گفتند «برویم امامحسین(ع) را وادار به تسلیم کنیم و اگر تسلیم نشد او را به شهادت میرسانیم در عوض لشکر یزید سراغ ما نمیآید!» مرعوبین میتوانند جنایتهای بزرگی بکنند.
- جریان کندنِ جامعه از پذیرش استضعاف، نبرد خیلی سختی است. مثلاً مرعوبین در فضای دین اسلام، کسانی بودند که به امیرالمؤمنین(ع) در دورۀ خلافت ایشان، کمک نمیکردند و به ایشان میگفتند «ما حاضر نیستیم بر روی مؤمنین شمشیر بکشیم! جنگهای داخلی فتنه است و باید از فتنه کنارهگیری کرد»
- آنها با توجیه دینی، مرعوببودن خود را در مقابل مستکبرین و مسئولیتناپذیر بودن خود را در مقابل مغرورین توجیه میکردند و خیلی به جامعه ضربه زدند.
- خطر مرعوبین در این است که برای استکبار و طاغوت، سیاهیلشکر میشوند. اینها هم خودشان را نابود میکنند و هم بقیه به دست اینها کشته میشوند و امنیتشان از بین میرود. مرعوبین با صلحجوییِ بیجا جامعه را ضعیف و استکبار را قوی میکنند.
- جریان استکبار، گاهی در اثر پول و ثروت و قدرتطلبیِ صرف و بدون مایههای دینی و معنوی است، اما استکباری که رسولخدا(ص) با آن مبارزه میکرد از نوع استکبار معنوی و دینی بود، مثل استکبار یهود که میگفتند «ما قوم برگزیدۀ خدا هستیم»
- اگر قریش هم مقابل پیامبر(ص) استکبار میورزیدند استکبارشان از نوع معنوی بود. آنها خودشان را ساقیان حجاج و کلیدداران خانۀ کعبه میدانستند. اصلاً طبع دین این است که اگر کسی درست دینداری نکند، دین باعث غرورش میشود یا دین را دکّان قرار میدهد.
- یک نمونه از مغرورین زمان پیامبر(ص) حرقوص بن زهیر بود که بعد از غزوۀ حنین وقتی رسولخدا(ص) غنائم را تقسیم میکرد، اعتراض کرد و به پیامبر(ص) گفت: عدالت را رعایت کن! از سرِ غرورش حتی در برابر پیامبر هم عدالتخواه شد. بعدها همین فرد رئیس خوارج شد و در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستاد.
- امروز هم جریان تکفیریها نمونهای از مغرورین و مستکبرین دینی هستند. از طرف دیگر، الآن شما مرعوبینی را در کلّ جهان اسلام و در کشورمان میبینید که در مقابل قدرتهای استکباری جهان خاضع هستند.
- اسم مشترک مرعوبین و مغرورین در قرآن «منافق» است. گاهی نفاق به شکل مرعوب بودن در برابر کفار بروز میکند و میخواهند زیردست آنها بشوند تا امنیت پیدا کنند
- قرآن دربارۀ منافقین میفرماید: «یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوت» منافقین دوست دارند طاغوت، آنها را سرپرستی کند. وقتی پیامبر حرفی میزند آنها نمیپذیرند اما وقتی طغیانگران و صاحبان قدرت حرف بزنند میپذیرند.
- نوع دیگر نفاق از جنس استکبار است، منافقین خودشان را برتر از دیگران میدانند مؤمنین حقیقی و مخلص را سفیه و نادان میدانند. «قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ»
- اگر میخواهیم نه مرعوب باشیم و نه مغرور، باید «مسئولیتپذیر» باشیم. اگر این ویژگی یا این رفتار در جامعه باشد، نه مغرور و مستکبر درست میشود و نه مرعوب و استضعافپذیر.
- اگر مسئولیتپذیر نباشیم، اگر در ادارۀ سرنوشت خودمان حساس نباشیم، قیام به قسط نکنیم، اگر کار خودمان را به دست خودمان نگیریم، قدرتمند نباشیم، مثلاً در حکومت و سیاست و لایههای بعدی مشارکت نکنیم، مستکبرین بر ما غلبه پیدا میکنند و ما مجبور میشویم همیشه زیردست آنها باشیم، آنوقت بیجهت مرعوب و مستضعف میشویم و با مستکبران یکجا در جهنم عذاب میشویم
منبع:
تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج5
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید