۰۱/۰۳/۰۱

کلیپ تصویری | با خدا سرگرم شو!

شناسنامه:

• تولید: بیان معنوی
• زمان: 03:50
• منبع: خودآگاهی؛ آغاز حرکت و قدرتمندی-ج3

• دریافت با کیفیت (پایین(11مگابایت) | (متوسط(17مگابایت) | بالا(35مگابایت) | صوت)

• آپارات | یوتیوب

متن:

 خدا با همۀ قدرتش در طراحی و تدبیر کاری ندارد جز اینکه ما را ببرد تفریح! شما فقط سحر به عیوب خودت واقف باش و اعلام کن، بقیه‌اش دیگر بنشین توی ماشین خدا می‌بردت.

تفریح با خدا

 یک مدتی به عیوب خودت بپردازی برایت راحت می‌شود، نتایج لذت‌بخش‌اش را می‌بینی، ترسَت از دیدن عیوب خودت می‌ریزد، هی بیشتر عیوب خودت را خواهی دید و هی می‌بینی که خدا اصلاً کاری ازت نخواسته جز اینکه عیوب خودت را ببینی. شما سحر بلند شو عیوب خودت را ببین بعد تا شب ببین یک کسِ دیگر زندگی‌ات را اداره می‌کند. نمی‌گذارد اشتباه بکنی، هم می‌گذارد یک کارهایی بکنی که کمال پیدا کنی، هم می‌بردت توی مسیرهایی که اتفاق‌های بد کمتر برایت بیفتد. اصلاً زندگی‌ات یک سرگرمی دیگری می‌شود. دیدی اینهایی که می‌روند توی گروه‌های توریستی یک جایی مثلاً می‌برندشان؟ می‌گوید آقا شما بیا توی این کاروان ما، پول هم می‌گیرند، خیلی هم راحت پول می‌دهند می‌گویند تو ما را ببر بگردان، ما چه می‌دانیم این شهر آن شهر کجاهایش جاهای تفریحی دارد. می‌گوید تو بیا من می‌برمت. بعد می‌رود هر جایی وایمیستند توضیح می‌دهد. خداوند متعال همین زندگی آدم را تبدیل می‌کند به پیک‌نیک.

 شما فقط سحر به عیوب خودت واقف باش و اعلام کن، بقیه‌اش دیگر بنشین توی ماشین خدا می‌بردت. می‌گوید حالا امروز برایت این را در نظر گرفتم. اصلاً خودت می‌فهمی این ماجرا را. نشستی توی اتوبوس خصوصی، نه اتوبوسی که چهل نفر دیگر هستند، از این اتوبوس‌هایی که دیدی یک خانه است خودش. صندلی‌هایش را برمی‌دارند یک خانۀ قشنگی. بعد یک نفر هم آنجا هست برای شما توضیح بدهد من امروز شما را اینجاها می‌خواهم بیاورم اینجاها این. دیدم یک کمی مثلاً بلغمت رفته بالا فلان گیاه برایت خوب است می‌خواهم ببرمت سرِ اصل مزرعه، بعد دیدم که یک مقدار ورزش این‌جوری هم می‌خواهی توی کوهستانی می‌برم که اصلاً از آن کوه که بالا می‌روی پادردت درست می‌شود. بعد یک مقدار هم دیدم این‌جوری است، یک آب معدنی هم آنجا سرِ راه است. بابا چقدر قشنگ طراحی کردی برای من. اصلاً خدا کاری ندارد جز این! خدا با همۀ قدرتش در طراحی و تدبیر کاری ندارد جز اینکه ما را ببرد تفریح!

بالاترین بلا را می‌خواهد خدا سرِ کسی بیاورد، می‌فرماید من ولش کردم. آن‌وقت پیامبر گرامی اسلام مکرر دعا می‌کردند «إلهی لا تَکِلنی إلی نفسی طَرفَةَ عینٍ أبداً»؛ من را به خودم واگذار مکن. هی برایم نقشه بکش، من را ببر اردو، من را ببر پیک‌نیک، من را ببر مثل آن گروه توریستی‌ که می‌گردانی و چیزهایی را بهشان نشان می‌دهی. خب اینها همه‌اش نتیجۀ چیست؟ والّا به خدا نتیجۀ همین است که آدم سحر بلند شود عیوب خودش را ببیند، بشناسد.

 خدا با همۀ قدرتش در طراحی و تدبیر کاری ندارد جز اینکه ما را ببرد تفریح! شما سحر بلند شو عیوب خودت را ببین بعد تا شب ببین یک کسِ دیگر زندگی‌ات را اداره می‌کند.