انگیزههای دنیوی دینداری در آیات قرآن کریم؛ ج۲- ۱۴۰۱/۰۷/۰۱
چگونه مردم را به یک عمل خوب متقاعد کنیم؟ با ذکر «مبانی اعتقادی»؟ یا با «نتایج دنیایی آن عمل»؟/ توجه به نتیجۀ دنیایی یک عمل، راحتتر انسان را متقاعد و انگیزهمند میکند
شناسنامه:
کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن، اکثراً در معنای «نتیجۀ اعمال ما در همین دنیا» است/ در روایات وقتی میخواهند برای انجام یک کاری به انسانها انگیزه بدهند، غالباً نتایج و آثارش را میگویند/ اگر حوزۀ علمیه، آثار حجاب و نتایج بیحجابی را برای مردم توضیح میداد، الان وضع حجاب در جامعه بهتر بود
علیرضا پناهیان:
- علمیترین نحوۀ برخورد با بسیاری از پدیدههای انسانی این است که به «عاقبت آن پدیدهها» نگاه کنیم یعنی نتیجه و آثارشان را مطالعه کنیم.
- در حوزههای علمیه، این روش کمتر صورت میگیرد؛ ما بیشتر با مبانی و منشأ صدور حکم عملی-که فعل مکلّف است- کار داریم و به تطبیقِ آن با مبانی اعتقادی میپردازیم. اگرچه این روش درست است و در جای خود لازم است اما خیلی از اوقات متقاعدکننده نیست؛ آنطوری که عاقبتاندیشی، نتیجهگرایی و کارکردگرایی متقاعدکننده است.
- آدم با دیدن نتیجه و کارکرد یک رفتار، راحتتر متقاعد و انگیزهمند میشود. وقتی آدم به نتیجۀ عمل نگاه کند اگر ببیند نتیجۀ آن پرسود است به سمتش میرود و اگر ببیند ضرر دارد از آن دست میکشد.
- یکی از کلماتی که در آیات قرآن مکرر استفاده شده کلمۀ «عاقبت» است. عاقبت میتواند معنای اخروی داشته باشد که همان جزای اعمال در قیامت است اما کاربرد کلمۀ «عاقبت» در قرآن اکثراً در معنای «نتیجۀ کار در همین دنیا» است. میفرماید «انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین» (انعام،11) یعنی ببینید مکذبین به اهدافشان در همین دنیا رسیدند یا نه؟ ببینید آنها در اثر رفتار خودشان به چه نتایجی از بلاها و گرفتاریها رسیدند.
- «عاقِبَةُ الأمور» یعنی نتیجۀ کارهای ما. البته خدا بین کار ما و اثر آن حائل است؛ معلوم نیست خدا اجازه بدهد به آن نتیجهای که میخواهیم برسیم. بعضیها هم که به نتیجه میرسند، در حقیقت خدا به آنها مهلت و اجازه داده است. مثلاً برخی کافران تلاش کردند تا به ثروت برسند، آن ثروت صرفاً با تلاش آنها بهدست نیامده بلکه خدا این امکانات را در اختیارشان گذاشته است.
- ما هم وقتی تلاش میکنیم، ممکن است به نتیجه برسیم یا نرسیم. خدا میفرماید: «وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان،22) تسلیم خدا باش و احسان کن. پس فقط تسلیم شدن کفایت نمیکند؛ عمل هم لازم است. بعد میفرماید: نتیجۀ کارها بهدست خداست.
- ممکن است ببینید بعضیها تلاش کردند و نتیجه گرفتند، آن نتیجه صرفاً ناشی از تلاش خودشان نیست؛ خدا خواسته آن نتیجه را به آنها بدهد. خدا عاقبت را بهدست خودش گرفته، مثلاً طبق روایت، اگر با کسی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کنی، به نتیجه نمیرسی و خدا تو را درماندۀ آن ثروت میکند. این یک قاعده است.
- خدا میفرماید که شما تلاش کنید؛ حالا ممکن است شما را به نتیجه برسانم یا نرسانم. توحید یعنی همین نگاه که نتیجه دست خداست، نه اینکه خدا یکدانه است و دوتا نیست! خارج از مدار تقوا و احسان عمل نکن، دلت تسلیم خدا باشد، کار خوب بکن، آنوقت به نتایجی که میخواهی میرسی. اگر آدم بخواهد به زور به برخی نتایج برسد ممکن است خودش را بدبخت کند. ما باید در رسیدن به نتایج به خدا توکل کنیم.
- در گفتگوهای اجتماعی و فرهنگی ما، عاقبتگرایی یعنی نتیجهگرایی و کارکردگرایی، باید افزایش پیدا کند. قبل از انقلاب، برخی از علما در فعالیت تبلیغی خودشان، به شیوه قرآن عمل کردند، مثلاً دربارۀ آثار موسیقی کتاب نوشتند و گفتند موسیقی با بدن و ذهن انسان چهکار میکند...
- اما بعد از انقلاب، این کارها را کمتر انجام دادیم، انگار انتظار داریم همۀ مردم، عقیدتی دیندار بشوند، به این معنا که بگوییم «مگر تو به خدا عقیده نداری؟ حکم خدا این است...، دیگر حرف نزن!» نه؛ راهش این است که آثار حکم خدا را بگویی تا اگر یک کاری خوب است، او متقاعد بشود و عمل کند و اگر یک کاری بد است، او متقاعد بشود و ترک کند.
- دربارۀ حجاب هم اگر حوزۀ علمیه در سالهای گذشته، به شیوۀ قرآن کار میکرد و آثار حجاب و نتایج بیحجابی را برای مردم توضیح میداد، الان وضعیت جامعه خیلی بهتر بود. آثار بیحجابی چیست؟ همین را برای مردم بگویند کافی است. آنوقت مردم خودشان حجاب میگیرند. شما فقط آثار بیحجابی را بگو و توضیح بده آثار این سبک پوشش برای زن و مرد و برای خانواده چیست و چه نتایجی دارد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید