بردۀ دیگران یا بندۀ خدا؛ راه سومی نیست-۲
چرا در طول تاریخ هر وقت دین آمده، دعوا راه افتاده؟ چون دین قبل از بندگی خدا، به نفیِ بردگی غیرخدا دعوت میکند
شناسنامه:
دو گروه مخالف دین هستند: «کسانی که مردم را به بردگی میکِشند» و «بردگانی که به بردگی خو کردهاند!»/ کسی که خدا را پیدا نکند، هر قدرتی دمِ دستش بیاید، بردۀ او میشود/ هرکس به کفر نزدیک بشود، اخلاق بردهها را میگیرد/ استقلال اقتصادی هم جلوهای از برده نبودن است
علیرضا پناهیان:
- چرا وقتی دین میآید، درگیری ایجاد میشود؟ آیا وقتی یک پزشک، روش جدیدی برای درمان یک بیماری پیدا میکند دعوایی راه میافتد؟ آیا وقتی یک پزشک وارد شهری میشود که قبلاً پزشک نداشته، دعوا راه میافتد؟ نه!
- پس چرا دین اینگونه است؟ چون دین تغییری در جامعۀ بشری ایجاد میکند که هیچ عامل دیگری نمیتواند آن را ایجاد کند. اینطور نیست که وقتی دین بیاید فقط به بندگی خدا دعوت کند، قبل از آن و بعد از آن، به نفی بردگی دیگران دعوت میکند.
- دو گروه مخالف دین هستند؛ یکی به بردگی کِشَندگان مردم و یکی هم بردگانی که به بندگی خو کردهاند! بردگان میگویند «ما داشتیم آرام زندگیمان را میکردیم، یک لقمه نان بخور نمیر هم میرسید، بگذار بردگیمان را بکنیم!»
- «اریک فروم» روانشناس برجسته، میگوید «مردم به بردگی بیشتر خو دارند تا به استقلال» البته درست این است که بگوییم: انسانها برای رسیدن به قدرت مطلق آفریده شدهاند، نه برای بردگی؛ اما لازمۀ رسیدن به قدرت مطلق، چسبیدن به قدرت مطلق خدا و بندگیِ او است.
- انسان ظرفیت اطاعت و بندۀ خدا شدن را دارد، اما وقتی خدا را پیدا نکرد، هر قدرتی که دم دستش بیاید، بردۀ آن میشود، هرکدام از انسانها دوست دارند مثل خدا قوی باشند. انسانها قدرت را دوست دارند، اما وقتی زورشان نمیرسد، به یک قدرت میچسبند تا امنیت پیدا کنند.
- چرا با حضور دین، درگیری پیش میآید؟ چون وقتی ارباب دو تا شد، طبیعتاً دعوا ایجاد میشود؛ دعوا بین اربابان زمینی و «ربالعالمین». پیامبران که خودشان بهمعنای واقعی ارباب نمیشوند، بلکه مردم را بهسوی قدرت خدا دعوت میکنند.
- استقلال اقتصادی هم یک جلوهای از برده نبودن است. وقتی که فرد و جامعه از نظر پولی، بهشدت وابسته باشد، یعنی یکنوع نظام بردهداری وجود دارد. قدرتها و مستکبران میخواهند کلیت جامعۀ ما را تبدیل به برده کنند، بههمین خاطر، دنبال اعمال تحریمها و تحمیل جنگها علیه ما هستند.
- اسلام دنبال این است که ما بردۀ کسی نباشیم. ممکن است برخی بگویند که «ما نمیخواهیم از این برنامه استفاده کنیم» اسلام میفرماید: اگر از این برنامه استفاده نکنید و کفر بورزید، درواقع شما علیه بشریت، اقدام میکنید.
- دین به تو زور نمیگوید که حتماً باید بندۀ خدا بشوی، اما وقتی بندگی خدا را نپذیری، اینطور نیست که فقط دین را نپذیرفته باشی؛ بلکه بردگیِ غیرخدا را میپذیری و در راه بردگی طاغوت، جنایت میکنی. برای همین است که خدا با کفار اینقدر در میافتد، کافر شدن فقط نپذیرفتن فکرِ دینی نیست؛ کافر یعنی برده!
- کجای قرآن فرموده که هرکسی کافر شد بردۀ قدرتها و طواغیت میشود؟ در آیةالکرسی که باعظمتترین آیات است میفرماید: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» طغیانگرها سوار کافران میشوند و آنها را از نور به ظلمت میبرند. خودِ آن کافر بدبخت، این راه را نمیرود، بلکه طاغوت سوارش میشود و از او سواری میگیرد.
- وقتی کسی کافر شد، نمیتواند فقط برای خودش کافر باشد چون طاغوت سرپرست او میشود و آن طغیانگر، کافر را به بردگی میکشد و کافر همیشه به نفع طاغوت کار میکند.
- برای همین است که در طول تاریخ، هروقت دین آمده، جنگ راه افتاده است. چون انبیاء میخواهند انسانها را از بردگی طاغوت آزاد کنند لذا بین انبیاء و طاغوت دعوا میشود. آن کافرانی که بردۀ طاغوت شدهاند هم جنایتکار میشوند و علیه دین میجنگند.
- چطور ایمان و اعتقاد ما سیاسی میشود؟ وقتی به خدا ایمان آوردی از بردگیِ قدرتها بیرون میآیی و آنهایی که به خدا ایمان نمیآورند، بردۀ طاغوت میشوند و این یک اتفاق سیاسی است. آن ایمانی که ما را از قدرتهای زورگو آزاد نکند، ایمان نیست.
- وقتی به آن قدرتها و طواغیت «نه» میگویید آنها ساکت نمینشینند و جنگ راه میاندازند، بعد شما باید از آزادیِ خودتان دفاع کنید و این یک اتفاق سیاسی است. لعنت بر کسی که دین و عالم دینی را غیرسیاسی اعلام و تبلیغ میکند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید