بردۀ دیگران یا بندۀ خدا؛ راه سومی نیست-۱
بهترین راه برای درک ضرورت بندگی خدا چیست؟ اینکه بدانیم «اگر بندۀ خدا نشویم، قطعاً بردۀ دیگران میشویم»
شناسنامه:
به هر درصدی که انسان بندۀ خدا نباشد به همان درصد بردۀ غیرخدا میشود/ کاش بهجای اصول عقائد، به بچهها یاد میدادیم «چگونه بندۀ خدا نشدن انسان را به بردگی دیگران میکشاند؟»/ بردۀ دیگران شدن خیلی راحت است؛ اگر بهصورت نابجا تحت تأثیر کسی قرار بگیری، بردۀ او شدهای/ خیلی از پدر و مادرها دوستدارند بچههایشان مثل برّه آرام باشند و مثل برده، حرف گوش بدهند؛ این خیلی بد است/ ولایت نمیگذارد تو برده بشوی؛ خودش هم تو را به بردگی نمیگیرد
علیرضا پناهیان:
- یکی از مشکلات در جامعۀ بشری و زندگی انسانها این است که ضرورت بندگی خدا را زیاد درک نمیکنند. نهفقط افراد بیدین بلکه بسیاری از مذهبیها هم ضرورت بندگی خدا را درک نکردند لذا با یکمقدار بندگی، دچار غرور و عُجب میشوند و دیگران را آدم حساب نمیکنند. اینها از خدا طلبکار میشوند و در سختیها طاقت نمیآورند.
- مذهبیهایی که اضطرار به بندگی خدا را نفهمیدهاند در بندگی رشد نمیکنند. اگرچه اینها همهچیز را پذیرفتهاند و معقول میدانند و خدا هم کمکشان میکند ولی درجا میزنند. دینداری این افراد مزّه و شیرینی ندارد.
- رسیدن به اضطرار بندگی خدا برای ما ضروری است. اولاً باید خیلی به خدا التماس کنیم تا این اضطرار را بهدست بیاوریم، ثانیاً اگر این اضطرار را بهدست آوردیم از خدا خیلی تشکر کنیم و ثالثاً مدام نگران باشیم که مبادا بندگی خدا را از دست بدهیم.
- در بین راههای رسیدن به اضطرار بندگی خدا بهترین راه این است که بدانیم اگر بندۀ خدا نشویم، قطعاً بردۀ دیگران میشویم، به هر درصدی که انسان بندۀ خدا نباشد به همان درصد بردۀ غیرخدا شده یا میشود.
- از یک طرف انسان موجودی است که خیلی تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد و از طرف دیگر، انسان بدش میآید بردۀ کسی بشود، انسان به قدری غُد و خودخواه آفریده شده که حتی ممکن است مثل فرعون، ادعای خدایی بکند.
- به هرکسی بگویید «تو بردۀ دیگری شدهای»-این دیگری هرکسی که باشد- طبیعتاً انسان بدش میآید؛ چون انسان یک موجود حرّ است، انسان برای خودش ارباب است.
- کاش به جای اصول عقائد، معلمها به بچهها یاد میدادند که «چگونه بندۀ خدا شدن انسان را از بردگی دیگران نجات میدهد؟» یا «چگونه بندۀ خدا نشدن انسان را به بردگی دیگران میکشاند؟»
- انسان خیلی ساده و راحت بردۀ دیگران میشود؛ اگر بهصورت نابجا تحت تأثیر کسی قرار بگیری، بردۀ او شدهای. اگر از کسی بترسی بندهاش شدهای. اگر کسی تو را سرگرم کند یا سرکار بگذارد، بندهاش شدهای. اگر کسی را دوست داشته باشی و بهخاطر این دوستداشتن کور و کر بشوی بندهاش شدهای. اگر بیمحاسبه حرف کسی را قبول کنی و بدون دلیل منطقی مرعوب یا مغلوبش بشوی، بندهاش شدهای.
- امام باقر(ع) فرمود: «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ...» (کافی، ج6، ص434) کسی که حرف کسی را گوش کند عبد او شده، اگر گوینده حرف خدا را بزند او بندۀ خدا شده و اگر گوینده حرف شیطان را بزند او بندۀ شیطان شده است.
- خدا به پیامبر میفرماید که تو حق نداری حرف کسی را گوش بدهی، بقیه مؤمنین هم نباید حرف غیرخدا را گوش بدهند؛ باید فقط بندۀ من بشوید. قرآن میفرماید: اکثر مؤمنین مشرک هستند! «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون» (یوسف،106) ایمان به این است که بگویی «خدا هست» بله، خدا هست اما تو خداهای دیگری هم داری، چرا تحت تأثیرشان قرار گرفتی؟
- خیلی از اوقات، پدرها و مادرها دوست دارند بچههایشان برده باشند! میخواهند آنها مثل برّه آرام باشند و حرف گوش بدهند و این خیلی بد است. میگویند «ببینید بچۀ من درس میخواند!» آیا چون آزاد است، درس میخواند یا چون برّه و برده است درس میخواند؟ اینکه به خوبشدن توصیه بشود ولی بحث بردگی وسط نیاید خیلی بد است؛ خاک بر سر خوببودن و عصیانگر نبودنِ بردهها!
- اگر بر ولایتمداری تأکید شده به این علت است که ولایت نمیگذارد تو برده بشوی، خودش هم تو را به بردگی نمیگیرد. امامحسین(ع) شب عاشورا به یارانش فرمود: اگر میخواهید، بروید. امامحسین(ع) اصحاب خودش را به بردگی نکشید، آنها بسیار عزتمند بودند و خودشان خواستند که بمانند. اگر ولایت چندتا دستور هم میدهد برای قدرت بخشیدن به تو و آزاد کردنِ تو است نه برای بهبردگی کشاندن تو.
- آیا امکان دارد یککسی نه بندۀ خدا بشود و نه بردۀ دیگران؟ نه؛ امکان ندارد. اگر شما بندۀ خدا نباشید قوی نیستید، وقتی ضعیف باشید حتماً تحت تأثیر دیگران قرار میگیرید.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید