مختصات زمان ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم - جلسه چهارم، بخش اول
ده سال بعد از سکوت در برابر اعدام مظلومانه شیخ فضلالله نوری، ده میلیون ایرانی از قحطی مُردند
شناسنامه:
- زمان: 1401/5/10
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- موضوع: مختصات زمان ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم
- صوت: اینجا
- متن کامل: اینجا
علیرضا پناهیان، جلسۀ چهارم محرم، بخش اول:
وقتی خدا به یک ملت و یک جامعهای نعمت معنوی داد، بههمان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحان میگیرد. وقتی خدا نعمت محبت اهلبیت(ع) را به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان هم خواهد گرفت.
الآن که خدا به ما نعمت اربعین و فرصت عشقبازی و ابراز ارادات به امام حسین(ع) در اوجش به ما داده است، باید ببینیم چه انتظاری از ما دارد؟ چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمیدهد.
سنتهای الهی عجیب و غریب است. بعضی وقتها یک ملتی نسبت به یک امر مهم بیاعتنایی میکند و ممکن است بعد از ده سال، خداوند به آنها یک ضربۀ سختی بزند.
یک نمونهاش سکوت مردم در ماجرای شهادت شیخ فضل الله نوری بود. لااقل در تاریخ معاصر نداریم که در یک جامعۀ محبّ اهلبیت و مرید اهلبیت و شیعه و با حضور علماء، یک فقیه را در وسط میدان شهر به دار بشکند و خیلیها ساکت بمانند. بعد از شهادت شیخ فضلالله نوری، حدوداً دهسال نشد که نزدیک به ده میلیون ایرانی در یک بلای قحطی نابود شدند. آیا ربطی بین این دوتا هست؟ چه عرض کنم!
شهید شیخ فضلالله نوری خیلی مظلوم بود. واقعاً شهادتش مظلومانه بود و بعد از شهادت هم در تهران به پیکر ایشان هتک حرمت شد...
بدن این شهید را بعد از مدتها از خانهای که در آن مدفون بود، برداشتند و به قم بردند که دفن کنند؛ از ترس اینکه دشمنانش بدن را بیرون نیاورند و آتش نزنند...دیدند که بدن سالم است.
شیخ فضل الله نوری یک عالمِ زمانشناس بود. آقای بهجت(ره) توضیح میدهند که فرق شیخ فضل الله نوری در زمانشناسی با بقیه علما چه بوده است.
به شیخ فضلالله گفتند که شما فقط یک سر بیا سفارت انگلیس و برگرد؛ دیگر هیچکسی با شما کاری ندارد. ایشان فرمود: من هرگز این کار را نمیکنم و میدانم که من را قطعاً میکشند.
وقتی میخواستند طناب دار را دور گردن ایشان بیندازند، خودش عمامه را از سرش برداشت و انداخت و فریاد زد: عمامهها از سرها برخواهند داشت... این در شرایطی بود که مشروطهخواهان رفته بودند امضای علما را گرفته بودند که «شما علما تأیید کنید تا ما این مشروطه را راه بیندازیم» لذا وقتیکه ایشان گفت عمامهها از سرها برخواهند داشت، هیچکسی باور نمیکرد.
ایشان پیشبینی میکرد مشروطهای که با دست پنهان خبیث انگلیس ساخته و پرداخته بشود، بعداً هم یک کسی مثل رضاخان را میآورد که هم عمامهها را برمیدارد و هم «سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت» این نشانۀ زمانشناسی شیخ فضلالله بود.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید