جهاد تبیین - جلسه دوم
اصلاً چرا تبیین لازم است؟ چون مسیر هدایت، پیچیدگی دارد/ پیچیدهترین بخشی که نیاز به تبیین دارد، عرصۀ سیاسی است که محلّ مظلومیت اولیاء خداست
شناسنامه:
علیرضا پناهیان، در دومین جلسۀ جهاد تبیین:
اساساً چرا «تبیین» لازم است؟ چون قرآن و مفاهیم دینی و پیداکردن راه هدایت، یکمقدار پیچیدگی دارد و ما در زندگی فردی و اجتماعی، میتوانیم خودمان را در پیداکردنِ راه هدایت، فریب بدهیم و دیگران هم میتوانند ما را فریب بدهند.
ما در جامعۀ خودمان، این پیچیدگی را خوب جا نینداختهایم و حتی گاهی برعکسِ آن را گفتهایم؛ یعنی گفتهایم که راه، کاملاً واضح و روشن است. البته به یک معنا راه، روشن است اما بعد از تفکر، بعد از تقوا، و قدرت تشخیصی که خدا عنایت میکند که نامش «فرقان» است.
صرفاً با یادگیری اصول عقاید و احکام و یکسلسله داناییها، راه برای کسی مشخص نمیشود؛ نه در زندگی فردی و نه اجتماعی. بلکه اگر کسی اطلاعات دینی داشته باشد اما نخواهد تفکر کند، چهبسا پیچیدگیهای این راه، برای او بیشتر بشود و اطلاعاتش موجب گمراهی بیشترش بشود.
خداوند میفرماید «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» یعنی ما قرآن را نازل کردیم، اما تبیینِ پیامبر هم لازم است. اینجا دو مرحله دارد: مرحلۀ اول «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ» یعنی پیامبر باید برای مردم تبیین کند. مرحلۀ دوم «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» یعنی مردم باید بعد از تبیین پیامبر، تفکر کنند.
بدون تفکر، حتی با تبیین پیامبر(ص) هم بهجایی نمیشود رسید. حتی اگر در محضر ائمۀ هدی هم باشید، اینطور نیست که هر روز صبح، از امام معصوم بپرسید «آقا امروز من چهکار کنم؟» ایشان هم دقیقاً همهچیز را بگوید و شما این دستورها را فهرست کنی و از صبح تا شب دانهدانه انجام بدهی! اصلاً دین، این سبکی نیست.
اولیاء خدا در مسائل فردی و اجتماعی، هیچوقت بنا نداشتند تمام جزئیات را بههمه بگویند. بلکه انتظار داشتند مردم، خودشان بفهمند و گاهی به مردم اجازۀ اشتباهکردن میدادند. پس چون همهچیز کاملاً واضح و روشن نیست، ما باید در مقام عمل، در مقام تشخیص مصداق و در مقام تشخیص اولویت، تفکر کنیم.
دشمنان ما از پیچیدگیهای زندگی و ابهامی که در دین هست، در مقام تطبیقدادنِ دین بر جزئیات زندگی سوءاستفاده میکنند. اصلاً همیشه دینداری کردن در زندگی فردی و اجتماعی یعنی حلّ معما. معما هم یک سؤال ساده نیست و فکر میخواهد، چون پیچیدگی دارد و یک فریبی در آن هست.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَه» خدا در موضوعاتی امتحان میگیرد که یک جهلی برای ما وجود دارد. همین جهل و بیخبری، جزئی از ماجرای امتحان الهی است. پیشنهاد میکنم به عنوان یک تاکتیکِ ضدّ عملیات روانی دشمن، هرجا خواستید کار تبیینی کنید، اول همین روایت را به مردم یاد بدهید: خدا از چیزهایی امتحان میگیرد که انسان یک بخشهایی از آن را نمیداند.
در امتحانها معمولاً برخی سؤالها طوری پرسیده میشود که شما جواب غلط را انتخاب کنید؛ امتحانات الهی هم گاهی اینگونه است. گاهی خدا طوری فضا را پیچیده قرار میدهد که آدمها بتوانند از این پیچیدگیها سوءاستفاده کنند.
اگر خدا کسی را ناسالم و نالایق ببیند، او را به اشتباه میاندازد. مثلاً شما از سرِ رفیقبازی، یک کسی را-که آدم لایقی نیست- بهزور متقاعد کردهای و به مسجد آوردهای، درست در همان شب، خدا کاری میکند که مثلاً کفشهایش گُم بشود یا دزدیده شود، او هم میگوید «این مسجد شما دزدبازار است! من دیگر نمیآیم!»
هم در عرصۀ زندگی فردی نیاز به تبیین و تفکر داریم هم در زندگی اجتماعی. اما به زندگی اجتماعی که میرسیم اوضاع پیچیدهتر میشود، به زندگی سیاسی که میرسیم خیلیخیلی پیچیدهتر میشود؛ اینجا محلّ مظلومیت اولیاء خداست.
یچیدهترین بخشی که به تبیین نیاز دارد عرصۀ سیاسی است. خیلی از اوقات، اشتباه در عرصۀ زندگی اجتماعی، جبرانپذیر نیست. مثلاً اگر بهخاطر حرف بعضی از اشخاص، موشکهای خودمان را از دست داده بودیم، الآن چه وضعیتی داشتیم؟ آن اشتباه دیگر جبرانپذیر نبود، چون نابود شده بودیم! این مسائل، نیاز به تبیین دارد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید