جهاد تبیین - جلسه سوم
چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ یک دلیلش توجیهگری و مکر انسان است؛ برای بیان حق، جهاد لازم است تا راه توجیه و فرار از پذیرش حق را ببندد/ طبق آیه قرآن؛ انسان اهل جدل است و از پذیرش حق، فرار میکند؛ این موجب میشود انرژی بیشتری برای تبیین گذاشته شود
شناسنامه:
علیرضا پناهیان در سومین جلسۀ جهاد تبیین:
دلیل اول برای ضرورت تبیین دین-همانطور که قبلاً بیان شد- این است که «دین، پیچیدگی دارد». دلیل دوم این است که انسان موجود پیچیدهای است؛ انسان توجیهگر است و مکر میکند. نهفقط انسان بلکه جامعۀ انسانی هم اینگونه است، جامعه هم گاهی روحیاتی دارد که ضرورت تبیین برای آن جامعه افزایش پیدا میکند.
قرآن میفرماید: «کَانَ الْإِنْسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا» انسان یک موجود اهل مجادله است؛ مدام بحث میکند، چون و چرا میآورد و میخواهد زیر بار نرود. ناراحتی روحی انسان موجب میشود از پذیرش حق، فرار کند، وقتی انسان صفای باطن نداشته باشد، در برابر پذیرش حق، مقاومت میکند. این روانشناسی قرآن است!
این را خدا لازم دانسته به ما بگوید: «ای انسان، تو موجودی اهل جدل هستی» یعنی انسان نمیخواهد حرف حق را قبول کند، لذا مدام برای خودش دلیل جور میکند، ذهنش دلیل میتراشد تا زیر بار این حرف نرود؛ یعنی دنبال مستمسک میگردد که نپذیرد!
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان اهل جدل است، لذا برای تبیین، یک نوع جهاد و یک فعالیت سخت و پرفشار لازم است. یعنی این انسانی که حرف حق را نمیپذیرد و مدام مجادله میکند، با جهاد تبیین، نگهش دار!
یکی دیگر از ویژگیهای روانی انسان که در قرآن آمده، این است: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ» انسان کسی است که عذرتراشی میکند، یعنی برای توجیه اشتباه خودش، عذرِ بیهوده میآورد. این عذر را ذهن آدم درست میکند چون نمیخواهد اشتباه خودش را بپذیرد.
ابلیس میگوید: من وقتی انسان را وادار به یک گناه بکنم، دیگر او خودش دنبالم میآید، چون او بهطور طبیعی، آن گناهش را توجیه میکند... به همین دلیل، فرمودهاند که زود استغفار کنید تا به این دام ابلیس گرفتار نشوید.
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان موجود مکّار، توجیهگر و مجادلهکنندهای است و از زیر حرف حق، در میرود. پس اگر دیدی طرف شما نمیپذیرد و زیر بار نمیرود، یکبار دیگر بگو، از یک زاویۀ دیگر بگو...
چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ بهخاطر توجیهگری انسان. خدا نکند یک راه غلطی را یک کسی انتخاب بکند، دیگر نمیشود با او حرف زد؛ خیلی سخت میشود.
این ویژگیها دربارۀ یک انسان بود؛ دربارۀ جامعه هم همینطور است! حضرت زهرا(س) یک ویژگی روانشناختی از جامعۀ مدینه اعلام کرد و فرمود: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ» ای مردمی که حرف غلط را زودتر میپذیرید.
الآن اگر یک شایعه علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه آدمهای خوب درست بشود، هزار برابر پخش میشود تا یک حرف خوب! حرف خوب، زیاد پخش نمیشود و زیاد کسی آن را فوروارد نمیکند، باید خودت را بکُشی تا یک حرفِ درست، برود و بین مردم بچرخد. اما سخن باطل، راحت میچرخد و پخش میشود.
منظور از «قیل باطل» فقط حرف دروغ نیست، فقط شایعه و تهمت نیست، قیل باطل ممکن است سخن درستِ نابجا باشد؛ سخنی که باطل است بیشتر میچرخد.
اصلاً برخی روزنامهنگارها هنرشان تولید «قیل باطل» برای تیترها است. میگوید اینطوری بیشتر خوانده میشود. چرا؟ چون مردم دنبال حرف غلط هستند.
ما در زمانهای زندگی میکنیم که در جامعۀ بشری، بهطور طبیعی سخن باطل بیشتر به مردم میچسبد. در چنین شرایطی شما اگر بخواهی سخن حق بگویی، معلوم است که باید جهاد کنی! اما کسی که سخن باطل تولید میکند، لازم نیست زیاد زحمت بکشد و جهاد کند.
برای تبیین حق، جهاد لازم است، اما برای انداختن یک حرف مُفت، جهاد لازم نیست و زحمتی ندارد تازه پول هم گیرت میآید؛ راحت فالوورهایت زیاد میشوند! پس عامل دوم پیچیدگی انسان، بیماریهای روحی انسان و ضعفهای جامعه است که باعث میشود انسان به جهاد تبیین نیاز پیدا کند.
اگر یک جامعهای، زیر بار حرف حق نرفت چهکار باید کرد؟ اگر مردم اصلاً نپذیرفتند و دیگر نشد حرف بزنی، چه؟ اینجاست که فاطمۀ زهرا(س) و امامحسین(ع) فدا میشوند و روضهها شکل میگیرد. یعنی شما میتوانید سخن حق را قبول نکنید ولی نمیتوانید اثر خون ما را ضایع کنید، چون خدا قول داده که خون شهید ضایع نشود. «وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ».
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید