کلیپ تصویری | زندگی معشوقانه
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 05:28
- منبع: اصلاح برداشتهای ناروا از دین در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین/ جلسۀ 23
- دریافت با کیفیت (پایین(16مگابایت) | متوسط(31مگابایت) | بالا(71مگابایت) | صوت)
- آپارات
متن:
زندگی معشوقانه، زندگی متوجّه به آینده آنچنان نیست
«زندگی معشوقانه»
ما معمولاً بندگیهایمان و عموم زندگیمان معطوف به آینده است. بخواهیم آینده خطراتی را به کنار بزنیم، آینده منافعی را جلب کنیم، برای کسب موفقیت، حالا مدارج عالی معنوی، مدارج عالی مادی. این زندگی برای آینده کردن خیلی معقول به نظر میآید. ولی اگر یک کمی دقت کنیم استرسزا هم هست. یک کمی بالاخره انسان را توی یک هول و ولایی میاندازد. آن آرامشی که باید باشد نیست.
مجری: نیست.
آن آرامشی که باید باشد نیست.
آره. زندگی معشوقانه، زندگی متوجّه به آینده آنچنان نیست. زندگی معطوف به گذشته است. یعنی خدایا تو به من خوبی کردی من به تو چگونه جواب بدهم؟ تو به من لطفی کردی من چگونه به تو جواب بدهم؟ چه آرامشی درش هست؟ من به موفقیت رسیدم حالا میخواهم تشکر کنم. من به امامَم رسیدم حالا میخواهم تشکر کنم.
مجری: من متنعّم هستم حالا میخواهم تشکر کنم.
و بعد اگر از دوزخ میترسند، برای این است که میدانند کم گذاشتند در تشکر. نمیخواهند به جایی برسند. من به همهجا رسیدم وقتی خدایی اینچنین دارم. وقتی مورد توجه خدا بودم. وقتی من بهطور خاص مورد ارادۀ پروردگار برای خلقت قرار گرفتم. من به همهجا رسیدم. بر این اساس کلاسهای موفقیت سمّ مهلک است. اینکه ما بچههایمان را متوجه آینده بکنیم، مواظب آسیبهایش باشیم. وقتی بچه هیچ هویّتی ندارد جز آنچه در آینده میخواهد پیدا کند این غلط است.
من به همهجا رسیدم وقتی خدایی اینچنین دارم.
شهید قاسم سلیمانی: «رستگار، رستگار شدم پیروز شدم، من رسیدم، من بردم!»
اینکه ما بچههایمان را متوجه آینده بکنیم، مواظب آسیبهایش باشیم. وقتی بچه هیچ هویّتی ندارد جز آنچه در آینده میخواهد پیدا کند این غلط است! شاد نباش الآن. خیالپردازی کن برای شادی در اثر احتمال موفقیت.
مجری: و اگر به آن موفقیت نرسد به آن شادی نرسد تمام میشود پوچ. احساس میکند به ته خط رسیده.
توی همین مسیرش هم احساس پوچی میکند. وقتی چیزی ندارد به خاطرش الآن شاد باشد. ولی زندگی معشوقانه، شاکرانه، اینقدر توپش پر است، اینقدر دارد. این هم به آینده میاندیشد، این هم با همه مسابقه میگذارد؛ در مسابقه هم همه را خواهد برد. ولی بهخاطر عشقی که به اتفاقی که در گذشته افتاده، به پشت سرش که نگاه میکند، پشتسرش گرم است، گرم محبت خدا به خودش هست. این یک نوع تربیت دیگر است.
پدر و مادر در هفتسال اول فقط به بچه محبت میکنند تا این چشمش را که باز میکند به جهان، این پشتوانه را ببیند. اولِ هفتسال دانشآموزی را خواستند توی مدرسهای بپذیرند ببینند آیا توپش پر هست از این امنیتی که از پدر و مادر گرفته؟ ایمان یعنی چی؟ خیالت راحت است که خدا با تو است.
بعد این الگوی پدر و مادر جای خودش را حدود هفتسالگی میدهد به الگوی خداوند متعال، میدهد به اولیاء خدا. میبیند این پدر و مادری که همۀ هستی این بچه هستند، اینها خودشان درِ خانۀ کس دیگر میروند، از کس دیگر هی دارند تشکر میکنند. و همین نسبتی که این کودک با پدر و مادر دارد، بچه میبیند این پدر و مادر با یک کس دیگر این نسبت را دارند. ممنونم که من را بغل گرفتی. این یک فضاست، این یک ادبیات خاص میخواهد.
مجری: و این از تو یک آدم دیگری خواهد ساخت.
یک آدم دیگری. واقعاً همینطور است. دیگران باید این فضا را در مؤمنین ببینند حسرتش را بخورند.
مجری: که این چقدر خوش است!
و هر تعبیر خوبی که اینجا میشود استفاده کرد.
مجری: استفاده کرد بله. چقدر حالش خوب است.
یعنی خدایا تو به من خوبی کردی من به تو چگونه جواب بدهم؟ تو به من لطفی کردی من چگونه به تو جواب بدهم؟ من به موفقیت رسیدم حالا میخواهم تشکر کنم. من به امامَم رسیدم حالا میخواهم تشکر کنم. چه آرامشی در آن هست؟! ممنونم که من را بغل گرفتی خدا.
«اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-جلسه بیست و سوم
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید