کلیپ تصویری | رهایی مقدّس
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 08:10
- منبع: آخرین گام رهایی/ ج1
- دریافت با کیفیت (پایین(14مگابایت) | متوسط(62مگابایت) | بالا(89مگابایت))
- آپارات
متن:
یکی از خواستههای جدی انسان که بعضی وقتها وسیله است برای رسیدن به دیگر خواستهها، بعضی از اوقات هم مستقلاً مطلوب انسان است رسیدن به رهایی و آزادی است. میل رهایی در انسان مقدس است. رهایی از رنجهای درونی و رنجشهایی که برای انسان پیش میآید و رهایی از رنجهای بیرونی و موانعی که بیرون وجود انسان در محیط پدید میآید. این رهایی خیلی برای انسان مطلوب است.
آنوقت بعضیها دین را یکجوری توضیح میدهند که مقابل این رهایی است. نه، دین فلسفهاش رسیدن به این رهایی است!
«فلسفۀ دین رهایی انسان»
دین اولاً تو را میخواهد به نقطۀ اوج رهایی متوجه کند که عاشقش بشوی.
خیلی از اوقات بندگی خدا را آدمها کنار میگذارند، اطاعت از خدا، محدودیتهای دین را نمیپذیرند بخاطر همین میل به رهایی است. میگوید من بروم خودم را مقید به دینی بکنم که هر دقیقه میخواهد من را مقید به یک رفتار خاص، به یک وضعیت خاص قرار بدهد، رهایی خودم آزادی خودم را از دست میدهم. انسان میلش به رهایی یک میل بسیار جدی و عمیق است، خب انسانشناسی ما چی میگوید؟ میگوید خدا هر میلی را در وجود انسان قرار داده یک حکمتی داشته و یک پاسخی این میل در جهان هستی و در نزد پروردگار عالم دارد، یک پاسخ بسیار مناسب.
بعضی از تمایلات هست در وجود انسانها تمایل اصیلی نیست، مثل تمایل، تمایلی که اسمش را میگذاریم حسادت. ولی میل به آزادی احساس خیلی اصیلی است. ممکن است برخی از عالمان دینی این حس را باهاش بد برخورد کرده باشند، حسّ آزادی را، حس، حالا از کلمۀ آزادی بالاتر، رهایی، حسّ رهایی را تفسیر کرده باشند به فرار از بندگی خدا. خب این تفسیر غلطی است. و بعد این تفسیر موجب میشود هر انسانی که توی خودش میل به رهایی میبیند از این دین و از این بیان دینی و از این عالم دینی بدش بیاید. بگوید این چه چیز بدی است مگر؟ بگذار من داشته باشم این را دیگر. ولی میل به رهایی را در هرکسی دیدی تقویتش کن، تقویتش کن تا به جایی برسد که به رهایی مطلق عاشق بشود.
آخر متأسفانه آدمها تمایلات خودشان را به وضعیت مطلق نمیرسانند. مثلاً طرف میرود توی رشتۀ هنر و زیبایی و اینها غرق زیبایی میشود. خب این خوب است، اگرچه ممکن است بگویی بهخاطر زیبایی مثلاً دین و رفتارهای درست و سبک زندگی درست را کنار گذاشته و مثلاً دچار شعار هنر برای هنر شده. ولی نه، اگر کسی همین زیباییطلبی را نصفهنیمه نداشته باشد، مطلق داشته باشد، قطعاً به خدا میرسد. هرچیزی که دلبخواهی آدمها است اصیل نیست، این را گفته باشم. در کنارش بسیاری از اموری که انسانها دلشان میخواهد و اتفاقاً مقابل دین قرار میگیرند بهخاطر آن دلبخواهی، شما بدانید در آن دلبخواهیِ یک حُسنی هست، و إلا زورش نمیرسید این را مقابل دین بگذارد. با آزادی میآید جلوی دین میایستد، در این آزادی یک بخش حقی وجود دارد که زورش میرسد جلوی دین بایستد، قدرت بهش میدهد. آن بخش حقش را بگیر، حتی دین نمیگوید آن بخش حقِ مجموعۀ سخن باطل تو، من آن را هم قبول دارم، دین میگوید آن را بهتر قبول دارم، بیشتر قبول دارم!
ببینید طرف بخاطر شهوات میآید جلوی دین میایستد. شما باید بهش بگویی چی؟ دین ممنوع کرده شهوت را؟ میگوید حتی در شهوات من احساس خوبی پیدا میکنم. شما باید چی بهش بگویی؟ بگویی اتفاقاً دین نه تنها میخواهد تو احساس خوبت از شهوات از بین نرود، بلکه احساس خوبت از شهوات بیشتر بشود، عمیقتر بشود، دائمیتر بشود. تو چرا دین را بهخاطر شهواتت کنار گذاشتی؟! حتی در شهوات هم تو را عمیقتر و اصیلتر و پایدارتر خواهد کرد!
بعضیها هم که مقابله با حجاب و قانون حجاب و اصلاً به جای این که بگویند حجاب قانونی را ما قبول نداریم میگویند حجاب اجباری را قبول نداریم، یک رندی میکنند بخاطر آن میل به رهایی. اینها هم از همین باب دیگر، میل به رهایی خیلی چیز خوبی است، مگر بد است؟ بهش میرسی اینجوری؟ اگر میرسی بفرما. میل به رهایی را گم نکنید، میل به رهایی را مطلق کنید، رها از غمها، رها از محدودیتهای عالم هستی، هر محدودیتی، نباید باشد اینها برای شما.
آدمها را دیدی چه حریصانه میروند توی اینترنت؟! آقا اینترنت را میخواهند محدود کنند! نه ما را رها بگذارید! این میل به رهایی. بندۀ خدا. آقای بهجت جالب بود که اصلاً نیاز نداشت توی صفحات بگردد، هیچ صفحاتی را هم نمیشد برایش محدود کرد، فقط اراده میکرد کجای عالم را ببیند، چیزهایی که هیچکس نمیتواند ببیند، صفحات دل آدمها را. البته بیکار نبود بنشیند از این چیزها تماشا کند. بابا شاگرد مرحوم قاضی دست میزد مثلاً میدید انبر دم دستش نیست آهن گداخته را در میآورد بیرون، سلطه داشت بر اینکه این آهن گداخته دست او را نسوزاند، بر قوانین فیزیک در عالم سلطه داشت. طیالارض چیست؟ رهایی از این مقیدات فیزیکی. چیز بدی است مگر؟ بعد ما بگوییم رهایی نخواه، رهایی نخواه بیا بندۀ خدا شو! آقا نه اتفاقاً رهایی بخواه، رهایی بخواه بندگی خدا هم ابزارش است، نترس! بیا باهاش. بعد خود معاد، خود قیامت، آنجا دیگر اصلاً اوج رهایی است، «فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ» در بهشت دیگر هرچی دلت بخواهد. اگر هرچی دلت میخواهد چیز بدی بود خدا میگذاشتش توی بهشت ما را بهش تشویق میکرد؟
میل به رهایی در وجود انسان مقدس است. انسان میلش به رهایی یک میل بسیار جدی و عمیق است. آنوقت بعضیها دین را یکجوری توضیح میدهند که مقابل این رهایی است. نه! دین فلسفهاش رسیدن به این رهایی است!
سلام و درود بر استاد عزیز و شما همکارانشان
بسیار دیدگاه جالبیه. مبحث دوپامین و انگیزه در روانشانسی، مطالبی میگه از محدودیتهای اختیاری و اثر دو چندان بر انگیزه و لذت که بسیار جالب توجه هست و جزو مطالب داغ این روزهاست. پیشنهاد میکنم به استاد عزیز که تورقی در این مورد داشته باشند.
درک میکنم که اسلام در واقع تسلیم شدن و اعتماد کردن به خداست که حتی اگر در تنور هم راهت افتاد، حتما درست همونه.
برای منم دعا کنید