خلاصۀ ۹ صفحهای مبحث «مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه»(با فشردگی ۵ درصد)
شناسنامه:
- زمان: محرم ۱۳۹۹
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- موضوع: مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه
- متن جلسات: اینجا
- صوت جلسات: اینجا
- تعداد: ۱۱ جلسه
مهمترین عامل سقوط انسان چیست؟
مهمترین عامل سقوط انسان و ازبینرفتن ایمان چیست؟ این موضوع نیاز اول ما در زندگی فردی و اجتماعی است.
امروز اصلیترین دعوای بین حق و باطل چیست؟ اول باید صحنۀ این نبرد را بشناسیم. دروغگویان، دروغهای فراوانی گفتهاند که محلّ درگیری معلوم نشود، چون اگر محلّ درگیری معلوم شود، اکثر مردم به طرف حق میروند.
بسیاری از خوبیها مثل علم یا نماز لزوماً نجاتدهندۀ انسان نیستند، ابلیس هم عالم بود و هم نماز میخواند و شمر هم جاهل و بینماز نبود؛ بسیاری از بدیها هم لزوماً نابودکنندۀ انسان نیستند، مثل حسادت که در همه هست امّا همه را نابود نمیکند.
بیماری یا مشکل اصلی چیست که بعضیها ولایتمدار نمیشوند؟ چه موضوعی عامل اصلی پذیرفتن ولایت ولیّ خدا یا رد کردن ولایت ولیّ خداست و اتفاقاً موضوع زمانۀ ما هم هست؟
کدام خوبی است که اگر آن را داشته باشیم، هم بدیهای انسان مثل تکبّر و حسادت بیاثر میشود و هم خوبیهای انسان مثل نماز زنده و زیبا میشود؟ کدام بدی است که اگر به آن بیتوجه باشیم بدیهایمان ما را نابود میکند و خوبیهایمان بیاثر میشود؟
کمخواستن؛ مشکل اکثر انسانها
انسان کمالطلب است؛ یعنی همهچیز میخواهد، هرچه به او بدهی بهتر و بیشتر میخواهد، بهترین لذتها، بهترین موقعیتها و ... را میخواهد، انسانها سیریناپذیر و بینهایتطلب هستند، مگر اینکه اسیر شوند، آنوقت به حداقل اکتفا میکنند و برای حداقل، دست و پا میزنند.
اولین درس اخلاق این است که «همهچیزخواهی» انسان تقویت شود. در آغاز تربیت، نباید انسان را از طمع ترساند، بلکه باید او را طمّاع کرد.
اگر آموزشهای اخلاقی یا دینی انسانها را به حداقلها قانع کند انسانها خراب و حتی ضددین میشوند.
وقتی انسان به کم قانع شود طاغوت بر او سلطه پیدا میکند؛ برای همین آنها را به شهوات کوچک سرگرم میکنند، از طرف دیگر، با سوءاستفاده از دین، اخلاق بردگی را تئوریزه میکنند. مسئلۀ بشر «طغیان» نیست، بلکه «تمکین در برابر طغیانگران» است!
همۀ بدبختیهای انسان از کمخواستن است. به کم قانعشدن، میتواند انسان را به رذالت و جنایت بکشاند. قناعت مردم به حداقلها موجب شد به یزید تن بدهند و امام حسین(ع) را بکشند.
دین مقرراتی برای بدبختها نیست، دین راهی برای رسیدن به قدرت مطلقه است. چه میشود انسانها یکمقدار از دین را استفاده میکنند و جلوتر نمیروند؟ اولین پرتگاه انسانها چیست که حضرت آدم(ع) هم در آنجا از شیطان فریب خورد؟
کمالطلبی انسان کجا متوقف میشود؟
خیلی مهم است که محل گردنۀ خطرناک سقوط را بدانیم.
حضرت آدم(ع) که اسماء الهی را تعلیم یافته بود در آنجا چپ کرد؛ چه رسد به ما!
در دنیا هرچیزی بخواهی به دست بیاوری، یک چیزی باید بدهی. فلسفۀ وجود ما در دنیا همین دادوستد است، انسانها سرِ گردنۀ دادوستد سقوط میکنند و بدیهایشان مثل تکبر، حسادت و ... آشکار میشود.
اگر مؤمن و ولایتمدار، این واقعیت را باور نکند سقوط میکند. ایمان زمانی باعث میشود آدم ساقط نشود که اگر چیزی از انسان گرفته شد، صبور و آرام باشد.
انسانها نمیخواهند دادوستد کنند و میگویند ما چیز دیگر نمیخواهیم، چیزی را که داریم حفظ میکنیم! حضرت آدم(ع) برای همین سقوط کرد؛ ابلیس به او گفت: آیا میخواهی راهی به تو نشان بدهم تا چیزهایی را که داری نگه داری؟ او هم از خدا و هم از دشمنیِ ابلیس غافل شد، سراغ شجرۀ ممنوعه رفت، تا آنچه را دارد نگه دارد؛ لذا سقوط کرد! فریب حضرت آدم(ع)، در زندگی ما هم هست.
خدا میفرماید: نمیتوانی داشتههایت را نگه داری، پس با من تجارت کن؛ اگر با اشتیاق بدهی، از تو میخرم. یک نمونهاش شهادت است.
امساک از پرداخت؛ گردنۀ سقوط فرد و جامعه
وقتی انسان بخواهد چیزهایی را که دارد نگه دارد همهچیزخواهی میتواند او را بیچاره کند.
براساس فرمایش امامصادق(ع) امساک از پرداخت گردنۀ سقوط انسان و جامعه است. (مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ شَیْئاً أَشَدَّ عَلَیْهِمْ مِنَ الزَّکَاةِ وَ فِیهَا تَهْلِکُ عَامَّتُهُمْ؛ کافی،ج3،ص497)
وقتی به تو پول میدهند، اگر زکات ندهی، انفاق نکنی و صدقه ندهی، نابود میشوی! اگر آبرویی را که به تو دادهاند، خرج نکنی نابود میشوی.
باید آماده باشیم همۀ دارایی خود را در راه خدا بدهیم. بگو: «خدا هروقت هرچیز بخواهد به من میدهد، من نگران ازدستدادن چیزی نیستم.»
امساک، بهقدری خطرناک است که میتواند محبت اهلبیت(ع) را از دل انسان بیرون کند و بگوید «برو امامت را بکش!» مثل مردم کوفه.
چرا باید خدایی که من را همهچیزخواه آفریده است، چیزی را از من بگیرد؟!
انسان، برخلاف فرشته و حیوان قدرت انتخاب دارد.
انتخاب وقتی معنا دارد که دو چیز دوستداشتنی در مقابل انسان بگذارند و بگویند «اگر بهتر را انتخاب کنی ارزشمندتر میشوی.» هرکدام را انتخاب کنی، باید دیگری را کنار بگذاری؛ از اینجا رنج در حیات بشر آغاز میشود.
همه باید امتحان شویم و انتخاب صحنۀ امتحان ماست.
امتحان مواسات، در صدر اسلام و در آستانۀ ظهور
کِی انسان و جامعه سقوط میکند؟ وقتی میخواهد داشتههایش را حفظ کند؛ لذا با خدا معامله نمیکند. بدبختی بشر این است که از دادوستد بترسد. نباید بترسیم، دنیا جای انتخاب است، انتخاب یعنی پرداخت و دریافت. کسی بهتر انتخاب میکند که از پرداختکردن و ازدستدادن نترسد و بخل نورزد.
ممکن است قبل از ظهور در معرض امتحان «مواسات» قرار بگیریم. مواسات یعنی نباید نسبت به برادر دینیمان پولمان بیشتر، خانۀمان بهتر و سفرۀمان پُرتر باشد؛ ما حق نداریم بهتر از برادرمان زندگی کنیم، حتی در خلوت. امام باقر(ع) فرمود یاران امام قائم دست در جیب هم میکنند و به اندازۀ نیازشان برمیدارند. (إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ... أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص مفید،ص24)
آیا ما اینطور هستیم؟!
پیغمبر اکرم(ص) این امتحان را در صدر اسلام گرفت، وقتی مسلمانان مکه به مدینه آمدند مومنین مدینه خانههایشان را با آنها نصف کردند.
افراد ممسک، بخیل و محافظهکار که نمیخواهند چیزی از دست بدهند در امتحان مواسات سقوط میکند. برای اینکه نجات پیدا کنیم بچهها را از اول اهل امساک بار نیاورید، اهلبیت(ع) با بچههایشان روزه گرفته بودند؛ وقتی مسکین و یتیم و اسیر کمک خواستند، افطارشان را که یک قرص نان بود دادند. این یعنی کار تربیتی، برای اینکه ممسک نباشیم.
بخل و شح نفس؛ مانع برقراری عدالت در جامعه
ولایت که مهمترین موضوع است دو نوع است:
1. ولایت طولی؛ رابطۀ ولایتمداران با امام
2. ولایت عرضی؛ رابطۀ ولایتمداران با هم
الان ما باید ولایت عرضی را درست کنیم چون در حد انتظار اهلبیت(ع) نیستیم.
بحث ما مربوط است به ازخودگذشتگی مؤمنین برای یکدیگر؛ یعنی موضوعاتی مثل انفاق، زکات، مواسات، ایثار، تعاون، اخوت و ... . اولویت امروز ما آمادگی برای گذشتن از داراییهاست یعنی مواسات.
وقتی بخلورزی در فرهنگ جامعه محکوم شود و به سمت مواسات برویم، دزدیها و بیعدالتی هم قطع میشود. فرهنگ مواسات، سبک زندگی را برای مسئولین، بیشتر از دیگران تغییر میدهد.
بخیل مال خودش را به دیگران نمیدهد امّا کسی که شحّ نفس دارد از اینکه دیگری از مال خودش به کسی میدهد هم ناراحت میشود.
از یک زاویه، شح نفس امّالفساد است و مهمترین مشکل جامعۀ بشری شحّ نفس، بخل، امساک و محافظهکاری است.
عدالت و انصاف در جامعهای که اهل شحّ نفس باشد برقرار نمیشود.
أمیرالمؤمنین(ع) از دست مردمی دق کرد که اسیر شح نفس بودند.
شحّ نفس را کنار بگذاریم تا امام زمان(ع) بیاید و حکومت عدل را برقرار کند.
تمدن مبتنی بر امساک و تمدن مبتنی بر انفاق
علت سقوط انسان شُحّ نفس و امساک است؛ کسی که نمیخواهد با خدا تجارت کند چیزهای اولیهای را که دارد حفظ میکند.
تمدن غرب مبتنی بر جمعکردن است، تمام قوانین تمدن غرب برای تسهیل جمعکردن است. بسیاری از قوانین کشور ما هم برای تسهیلِ جمعکردن است. اینها آثار تمدن غرب در ساختارهای ما است.
ما دنبال پیریزی تمدنی هستیم که مبتنی بر پرداخت است. مواسات، این تمدن را پیریزی میکند. در آستانۀ ظهور، مواسات را از ما میخواهند چون تمدن مهدوی مبتنی بر شحّ نفس، بخل و جمعکردن و حفظکردنِ داشتهها نیست.
جامعهای که جمعکردن، حفظکردن و پرداختنکردن را وقیح نداند، نابود میشود.
کسی که دوستداشتنیهایش را حفظ میکند یا ظالم میشود و میخواهد بقیه را چپاول کند، یا بردۀ ظالمها میشود. بردهها بدتر از ظالمها هستند؛ چون زمینهساز ظلم هستند. امساک و بخل مانع اجرای عدالت میشود. اگر کسی از عدالت حرف بزند ولی از راه تحقق عدالت حرف نزند یا فریبکار است یا سادهلوح.
ما از یک پیام دینی بسیار قوی که راهبردی برای عبور از تمدن غربی است صحبت میکنیم.
تمدن اصیل اسلامی مبتنی بر حرص، بخل و شحّ نفس نیست، بلکه مبتنی بر انفاق است.
لزوم آمادگی روحی برای مراتب مختلف پرداخت
انفاق (قدر مشترک مفاهیم دلالتکننده بر پرداخت مثل زکات، صدقه، مواسات و...) الگویی برای ادارۀ جامعه و پیریزی تمدنی است که امامزمان(عج) مستقر میکند.
انتظار طبیعی خدا دربارۀ داراییها از ما شکر و انفاق است. کسانی که در راه خدا انفاق نکنند مجبور میشوند در راه گناه و کمک به دشمن خدا خرج کنند «مَنْ لَمْ یَمْشِ فِی حَاجَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یَمْشِیَ فِی حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص412»
اگر برای پرداخت، آمادگی روحی در انسان نباشد، خدا لیاقت خیلی از فداکاریها را به انسان نمیدهد.
کسانی که بزرگترین فقرها را در جهان تولید میکنند یکمقدار صدقه هم میدهند. صدقه و کمک مؤمنانه نمونۀ کوچکی از مواسات است. مواسات حدود بسیار بالایی دارد که بعضی از آنها را فقط پس از ظهور میتوانیم اجرا کنیم.
باید ریشۀ امساک را از دل بکَنید. باید دل را صاف و آماده کرد، حتی اگر طاقت پرداخت بعضی از داراییهایتان را ندارید بروید با خدا مناجات کنید.
برای اینکه از سقوط و هلاکت (فرد و جامعه) نجات پیدا کنیم باید پرداخت را از خدا تمنا کنیم. کسانی که توفیق پیدا میکنند کاری انجام بدهند، سجدۀ شکر بهجا بیاورند.
امام صادق(ع) در حدیث معروف عنوان بصری میفرماید حقیقت عبودیت، عدماحساس مالکیت است که باعث میشود انسان بتواند راحت انفاق کند و این راز معرفت است.
سه اثر مهم فرهنگ مواسات در جامعه
أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ما حُفِظَتِ الأخُوَةُ بِمِثلِ المُواسات» (غررالحکم/ص690) هیچچیزی مانند مواسات برادری را حفظ نمیکند.
- افزایش پیوند اجتماعی
وقتی ارزش مواسات و انفاق در راه خدا برای تکتک افراد جا بیافتد، پیوند اجتماعی بین مردم زیاد میشود و بخش عمدهای از مشکلات از بین میرود.
- نیفتادن قدرت به دست لیبرالها با رأیندادن مردم به آنها
کسی که میگوید «ما باید در جامعۀ جهانی هضم شویم» نمیتواند طرحی غیر از آنچه نظام سلطه دیکته میکند، ایجاد کند.
- شکلگیری «اقتصاد جمعی»
در این باره به اندیشههای راهبردی آیتالله شاهآبادی مراجعه کنید. وی در نفی مبنای الگوهای اقتصادی سکولار میفرماید: اقتصاد آزاد یعنی وحشیگری.
ایشان میفرماید: مسلمانان باید با تعاون و همکاری نیازهای خود را رفع کنند. یگانه راه کامیابی جامعۀ اسلامی در عرصههای اقتصادی تعاون و همیاری مسلمانان است. اخوت بهعنوان نخ تسبیح، تمام رفتارها و روابط اقتصادی را به هم پیوند میزند.
آیتالله شاهآبادی با نهادهای اقتصادی که مبتنی بر اصالت فرد باشد (مانند بانکها) بهشدت مخالفت میکند و آنها را سرچشمۀ خیانت و تضییع حقوق مردم میداند و مدعی تأسیس نهادهای اقتصادی جدید بر اساس مبانی اسلامی است.
وی مبتنی بر مبانی هستیشناختی اسلامی، اصل رفتاری تعاون در درون و رقابت با بیرون را یگانه اصل رفتاری اسلامی معرفی میکند.
نقش ولایت در گفتمان انفاق و مواسات
ولایت مأمور دریافت است و باید صریحاً با شحّ نفس و بخل مخالفت کند، درحالیکه پرداختن و ازدستدادن برای انسانها سخت است. یکی از مهمترین مسائلی که باعث میشود افراد جلوی ولایت بایستند مسئله پرداخت و شحّ نفس است. بنابراین موضوع پرداخت یکی از رازهای مظلومیت ولایت است.
برخی از اهمّ وظایف ولایت در موضوع پرداخت عبارت است از:
- ایجاد انگیزۀ انفاق و مواسات در افراد
- ایجاد بسیج عمومی برای انفاق و مواسات
- جلوگیری از غارت بیتالمال به وسیلۀ خواص جامعه
- بهدستداشتن اختیار اموال و تعیین محل انفاق
چه کنیم تا در امتحان ولایت با ولایتفقیه سربلند شویم و هرچه نقص در تاریخ دربارۀ امامت بود، جبران کنیم؟
- باید سبک زندگی شخصی خودمان را از ولایت فقیه بگیریم. بگذارید دیگران هرچه میخواهند بگویند.
- با توضیح کارکرد ولایت، نفوذ ولایت فقیه را در جامعه افزایش دهیم.
- جلوی خواص و سیاسیونی که علیه اقتدار ولایت اقدام میکنند محکم بایستیم تا کسی جرأت نکند به حریم ولایت نزدیک شود و به حرمت ولایت آسیب بزند.
ماهیت تمدن مبتنی بر امساک
تمدنِ اسلامی، مبتنی بر انفاق و آمادگی برای پرداخت است؛ در مقابل، تمدن غرب مبتنی بر امساک، فردگرایی و لیبرالیزم است. نتیجۀ این تمدن کاملاً به نفع دیکتاتوریِ سرمایهداران است. این تمدن مواسات را در خانواده از بین برده است. علت کاهش فرزندآوری این است که در این تمدن افراد از بچهدارشدن بخل میورزند و میگویند چرا فدای دیگران شویم؟!
امام خمینی(ره):
ترقیات آمریکا و سایر دُوَل غربی و شرقی برای درندگی است، اینها انسانها را حیوان درنده بار میآورند.
علامۀ طباطبائی(ره):
اگر زندگی اجتماعی غربیها را از روزی که نهضت اخیر آنان آغاز شده مطالعه میکردند و رفتارشان را با امتهای ضعیف بررسی میکردند، بدون کمترین درنگی حکم به توحش آنان میدادند و میفهمیدند که تمام ادعاهایی که در راه خدمت به بشریت میکنند، همهاش دروغ و نیرنگ است و جز بهبندکشیدن ملل ضعیف هدفی ندارند. انسانی که سلامت فطرتش را از دست نداده هرگز چنین جوامعی را صالح نمیخواند و آنان را سعادتمند نمیداند، هرچند دین نداشته باشد.
آیتالله بهجت(ره):
دست گدایی به یک عده وحوش، حیوانات، درندهها دراز میکنیم. میل داریم به ما قرض بدهند. همچنین میفرماید: اینها از وحوش هم پستتر هستند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید