مناجات | خدایا طاقت آتشت را ندارم
دریافت با کیفیت پایین (1.55 مگا بایت)
متن:
«یا مَنْ جَعَلَ الاْرْضَ مِهاداً، یا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً، یا مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً یا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً، یا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لِباساً، یا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً یا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً، یا مَنْ جَعَلَ السَّماَّءَ بِناَّءً، یا مَنْ جَعَلَ الاْشْیاَّءَ اَزْواجاً، یا مَنْ جَعَلَ النّارَ مِرْصاداً. سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ».
میدانی چیه خدا؟ بگذار خودمانی بهت بگویم، حرفی ندارم، مستحقّ عذابم میدانم. خودم هم دوست ندارم تا پاک نشدم به محضر حسینِ فاطمه بیایم. قبول دارم جای زجر عبادتی که اندک بود باید میکشیدم باید زجر جهنم بکشم تا پاک بشوم. همۀ دم و دستگاهت را قبول دارم آقا! فقط مشکلم یک چیز است بگویم؟ فریاد بزنم؟ ناله بزنم؟ سر به دیوار بگذارم؟ چه خاکی به سرم بریزم؟ فقط یک مشکل دارم آن هم اینکه طاقت عذابت را ندارم! عذاب تو دردناک است نمیکِشم! من را به آتشت نسوزان! آقای من! میترسم! نمیکِشم. «یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ أَطْبَاقِهَا هُوَ یَضِجُّ اِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ». حرفی نبود حاضر بودم عذابت را بکشم به جرم اینکه تو عزیز دلم را ناراحت کردی. حرفی نیست باید عذاب بکشم چون به تو پشت کردم، عجب جنایتکاری هستم خاک بر سرِ من! اما طاقت ندارم چه خاکی به سرم بریزم؟! اگر راهی بود طاقت بیاورم حتماً میرفتم. ولی خودت گفتی آسمانها طاقت عذاب من را ندارند! منِ بیچاره چه کنم؟ اگر طاقت داشتم خودم سرم را میانداختم پایین میرفتم به جهنم! اگر طاقت داشتم حتی اگر حسینات من را صدا بزن بیا، میگفتم نه آقا تو نمیدانی من چه جنایتکاری هستم، اجازه بده بروم یک مقدار رام بشوم بیایم! آقا تو نمیدانی، نمیدانی من چه گنهکاری هستم آقا، خدا آبرویم را پیش تو نبرده تا من را دیدی خوشحال شدی. حسین من، تو فقط سینهزدن من را دیدی آقا! بگذار بروم برمیگردم، دوست دارم یک عربده توی جهنم بکشم پاک بشوم بیایم. ولی طاقت ندارم!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید