انسان برای رسیدن به زندگی بهتر قدرت میخواهد، نشاط میخواهد، نور میخواهد، .. اصلاً چه کسی میخواهد زندگی کند؟ یک زندهدل یا یک مردهدل؟ این کسی که میخواهد زندگی کند، چقدر از «حیات» برخوردار است؟ چقدر به انرژی حیات متصل است؟.. وقتی انسان به منبع نور و انرژی متصل نباشد، ناکارآمدی او برای «زنده بودن» قطعی است؛ چه رسد برای زندگی و چه برسد برای زندگی بهتر!
بهتر از اینکه در مدرسه به بچهها دعای «اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» را یاد بدهید، این است که بچۀ ما را حسابشده بار بیاورید و یک موجود نظمیافته به ما تحویل بدهید، در این صورت او خودش به دنبال امام زمان(ع) خواهد رفت تا حضرت بیاید و یک نظم عالی در همۀ عالم برقرار کند.
نمیخواهیم فهرست طولانی و بلندی از دستورات دینی را بیان کنیم. بلکه میخواهیم برای آشنایی با کلیّت این دستورات، حدود هفت ویژگی از ویژگیهای برجستۀ دستورات دینی را عنوان کنیم. به این ترتیب، دستورات دین در ذهن ما یکمقدار خلاصهتر میشود، طبقهبندی میشود و ابعادشان بهتر دیده میشود. این هفت ویژگی را میتوان به نوعی «هفت شاخص برجستۀ موفقیت یک انسان در زندگی» یا «هفت اصل کلیدی برای رسیدن به یک زندگی بهتر» بهحساب آورد.
در این مذاکره هر چیزی بردهایم با پشتوانۀ مقاومت بوده و هر چیزی هم در آینده ببریم، باز هم با پشتوانۀ مقاومت است و هر چیزی در این مذاکره نبریم، به خاطر کمبود مقاومت خواهد بود.
نماز عید فطر در مصلی، مظهر اقتدار حکومت مقدمهساز ظهور است/ چرا این نماز مورد عنایت خاص حضرت ولی عصر(ع) است؟/ اقتدار امام و امت در این سرزمین، مقدمۀ نجات بشریت است.
... چرا این برنامه باید دستوری باشد نه پیشنهادی؟ چون این برنامه قرار است انسان را به «زندگی بهتر» برساند ولی این زندگی بهتر، با حفظ انانیت امکان ندارد. لذا یکی از شاخصههای بسیار مهمّ یک برنامۀ خوب برای زندگی بهتر این است که شما بتوانی از من طغیانگر خودت بگذری و الا این منِ طغیانگر، مدام علیه تو و علیه جامعۀ تو ویروس تولید میکند و ضربه میزند. و برای اینکه بتوانی از منِ طغیانگر خودت بگذری «دستور» لازم است.
یکی از ویژگیهای برنامۀ خوب این است که این برنامه باید با فطرت ما سازگار باشد و به ما تحمیل نشود. یعنی باید مطابق فطرت انسان باشد. روح انسان یک ساختاری دارد و برنامه باید بهگونهای باشد که چیزی را به روح انسان تحمیل نکند. ویژگی دیگر برنامۀ خوب این است که مطابق طبیعت(جسم) ما باشد؛ یعنی با توان جسمی ما تناسب داشته باشد. مثلاً بدن انسان نیاز به خواب و غذای کافی دارد و نمیشود برنامه طوری باشد که خلاف نیازهای طبیعی انسان باشد و مثلاً بگوید: «هر روز فقط یک دانه بادام بخور، خودت را تا گردن در خاک فرو کن، یا روی میخ بخواب، تیغ بخور و...» مثل برخی از ریاضتهای نادرستی که بعضیها انجام میدهند.
باید بچهها را طوری رشد بدهیم که بتوانند از بالا به زندگی نگاه کنند. در هفت سال دوم زندگی(یعنی از هفت تا چهاردهسالگی) باید مراحل از بالا نگاه کردن را به بچهها یاد داد، نهتنها در مدرسه، بلکه حتی این کار را از مهد کودک باید شروع کرد. با اینکه این زمان، دوران جزئینگری بچههاست ولی باید از همین سن شروع کنیم و از بالا نگاه کردن را به آنها یاد بدهیم. امام صادق(ع) میفرمایند: بهترین جوانان، جوانانی هستند که مثل پیرمردها از بالا به زندگی نگاه کنند