۹۳/۰۴/۲۹ چاپ ایمیل و پی دی اف
شب قدر-مصلای تهران

در شب قدر به چه موضوعی فکر کنیم؟/ بچه مذهبی‌هایی که اهل ضجه زدن درِ خانۀ خدا نیستند، وضعیت‌شان خطرناک است

پناهیان: امیرالمؤمنین(ع) که نحوۀ تولدش برای ما پیام دارد، آیا نحوۀ شهادتش پیام ندارد؟! ابن ملجم، یک آدم غافل نبود، عوام هم نبود. او قاری قرآن بود. او مانند یک استاد قرآن و یک فقیه بود که در مدینه به او خانۀ بزرگی داده بودند تا وقتی می‌خواهد به دیگران درس قرآن بدهد، آن‌قدر جا داشته باشد که مردم برای یاد گرفتن قرآن، در خانۀ او جمع شوند. امیرالمؤمنین(ع) به حدّی به ابن ملجم محبت می‌کرد که وقتی ابن ملجم بیمار شده بود، امیرالمؤمنین(ع) در خانۀ خودش از او نگهداری می‌کرد و او را تیمار می‌کرد.

حجت ‌الاسلام پناهیان در شب قدر و در جمع عزاداران امیرالمؤمنین(ع) در مصلی بزرگ امام خمینی(ره) با ضمن بیان اینکه باید از سرنوشت ابن ملجم با آن سوابق خوب مذهبی‌گری‌اش عبرت بگیریم و نگران عاقبت به‌خیری خودمان باشیم، گفت: افراد دیندار و مذهبی باید بیش از سایرین نگران «عاقبت به‌خیری» خودشان باشند... من از کسانی که در خیابان‌ها بی‌بندو باری می‌کنند آن‌قدر نمی‌ترسم که از مذهبی‌ها و مدّعی‌هایی که شب‌ها درِ خانۀ خدا ضجه نمی‌زنند، می‌ترسم.

 در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

چرا شب «اوج عبادت» با شب «اوج مظلومیت علی(ع)» یکی شده؟/در شب قدر به چه موضوعی باید فکر کنیم؟

  • امشب به عنوان شب قدر و مهمترین شب سال خودمان، باید درِ خانۀ خدا چه‌کار کنیم؟ امشب چه اتفاقی باید برای ما بیفتد؟ در شب ضربت خوردن و شهادت امیرالمؤمنین(ع) چه‌کار باید کنیم؟ چرا شب اوج عبادت ما با شب اوج مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) یکی شده است؟ چه حکمتی در تلاقی این دو مناسبت مهم وجود دارد؟ وقتی فکر کردن یکی از بهترین عبادت‌هاست، امشب دربارۀ چه چیزی باید فکر کنیم؟ بهترین موضوعی که در شب قدر و شب شهادت امیرالمؤمنین(ع) باید به آن فکر کنیم چیست؟
  • امیرالمؤمنین(ع) که تنها کسی است که در خانۀ کعبه به دنیا آمده، توسط چه کسی به شهادت رسیده است؟ امیرالمؤمنین(ع) که به دنیا آمدنش با چنین معجزۀ بزرگی همراه بود که دیوار خانۀ کعبه برایش شکافته شده است؛ اتفاقی که برای فرزند حضرت مریم(ع) نیز رخ نداد و هنوز بعد از 1400 سال اثر این شکاف، بر دیوار قبله‌گاه مسلمین باقی مانده است؛ این شخصیت باعظمتی که در خانۀ کعبه با معجزۀ شکافته شدن دیوار خانۀ کعبه به دنیا آمد، چگونه از دنیا رفت؟

فکر کردن دربارۀ «عاقبت به‌خیری»؛ مهمترین مسألۀ شب قدر/امیرالمؤمنین(ع) که نحوۀ تولدش برای ما پیام دارد، آیا نحوۀ شهادتش پیام ندارد؟!

  • یکی از اذکار امشب، لعن قاتل امیرالمؤمنین(ع) است. آیا مهمترین موضوعی که امشب باید ما را به خودش مشغول کند، فکر کردن دربارۀ شخصیت پلید قاتل امیرالمؤمنین(ع) نیست؟! آیا کسی که تولدش با چنان معجزۀ بزرگی همراه بوده، شهادتش اتفاقی و تصادفی است؟ کسی که خداوند متعال اراده کرده است به دنیا آمدنش را به همۀ ما و به تاریخ نشان دهد، آیا خدا نمی‌خواهد نحوۀ دنیا رفتنش را هم به ما نشان دهد و پیامی به ما بدهد؟! آیا خدا نمی‌خواهد به ما نشان دهد که «ببینید چه کسی امیرالمؤمنین(ع) را به قتل رسانده است»؟
  • امشب باید در موضوع عاقبت به‌خیر شدن فکر کرد و این مسألۀ اصلی امشب است. امشب از دو جهت شب فکر کردن دربارۀ عاقبت به‌خیری است: یکی با دیدن ابن ملجمی که حداقل «علی‌الظاهر» یکی از وفاداران و معتمدین جدّی امیرالمؤمنین(ع) بود اما قاتل امیرالمؤمنین(ع) شد. و دیگر، از این جهت که وقتی رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: در یک ماه رمضان محاسن تو به خون سرت خضاب می‌شود، بلافاصله امیرالمؤمنین(ع) پرسید: یا رسول الله(ص) آن موقع من دین دارم؟! یعنی«آیا من عاقبت به خیر می‌شوم؟» (فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ؟ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یُسْتَحَلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ ... فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَى قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی؟ فَقَالَ ص: فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ؛ امالی‌صدوق/93)
  • ببینید کسی که «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» است، این‌طور نگران عاقبت به‌خیری خودش است، پس تکلیف ما کاملاً معلوم است. (امام صادق(ع): عَلِیٌّ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار؛ تفسیر قمی/2/324- رسول خدا(ص): لا یَزالُ المُؤمِنُ خائِفاً مِن سُوءِ العاقِبَةِ؛ میزان‌الحکمة/4772)

وقتی به سوابق خوب ابن ملجم نگاه می‌کنیم باید نگران عاقبت به‌خیری خودمان شویم

  • امشب وقتی به علی(ع) نگاه می‌کنیم باید مست نگرانی او برای عاقبت به‌خیری شویم، و وقتی به ابن ملجم نگاه می‌کنیم باید وحشت کنیم از اینکه چگونه یک آدمی که آن سابقۀ خوب را داشت، نه‌تنها عاقبت به‌خیر نشد بلکه تبدیل شد به «اشقی الاشقیاء»(وَ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین‏؛ اقبال‌الاعمال/1/296)‏ به حدّی که مرتبۀ او در جهنم پایین‌تر از شیطان است. ابن ملجم، یک آدم غافل نبود، عوام هم نبود. او قاری قرآن بود. او مانند یک استاد قرآن و یک فقیه بود که در مدینه به او خانۀ بزرگی داده بودند تا وقتی می‌خواهد به دیگران درس قرآن بدهد، آن‌قدر جا داشته باشد که مردم برای یاد گرفتن قرآن، در خانۀ او جمع شوند.
  • اگر خداوند امشب می‌خواهد ابن ملجم را به ما نشان دهد، برای این است که نسبت به عاقبت‌ به‌خیری خودمان احساس امنیت نکنیم و خیالمان راحت نباشد.
  • وقتی امیرالمؤمنین(ع) خلیفه شدند، از مردم یمن بیعت گرفتند و به والی یمن فرمودند ده نفر از بهترین مؤمنین یمن را برای من بفرست. مردم یمن، ابتدا صد نفر از بهترین‌های خود را انتخاب کردند و آن صد نفر از بین خودشان هفتاد نفر انتخاب کردند و آنها سی نفر و آنها نیز از بین خودشان ده نفر را انتخاب کردند. وقتی این ده نفر به محضر امیرالمؤمنین(ع) آمدند یک نفر را به عنوان نماینده جلو فرستادند و او آن‌چنان زیبا در مدح و منقبت امیرالمؤمنین(ع) سخن گفت که واقعاً تحسین برانگیز بود. امیرالمؤمنین(ع) از او پرسید: اسم تو چیست؟ او گفت: من ابن ملجم مرادی هستم! امیرالمؤمنین(ع) دست روی دست زد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و ناراحت شد و فرمود: تو قاتل من خواهی بود. ابن ملجم گفت: چطور می‌توانم قاتل تو باشم درحالی‌که در همۀ عالم، عزیزترین شخص در نزد من هستی؟! (فَاخْتَارَ مِنْهُمْ مِائَةً ثُمَّ مِنَ الْمِائَةِ سَبْعِینَ ثُمَّ مِنَ السَّبْعِینَ ثَلَاثِینَ ثُمَّ مِنَ الثَّلَاثِینَ عَشَرَةً فِیهِمْ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ الْمُرَادِیُّ ... فَلَمَّا أَتَوْهُ ع سَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ هَنَّئُوهُ بِالْخِلَافَةِ ... ؛ بحارالانوار/42/261)
  • وقتی ابن ملجم به فرق مبارک امیرالمؤمنین(ع) شمشیر زد، و او را دستگیر کردند، حضرت به او فرمود: آیا من بیش از همۀ دوستانم به تو محبت نکردم به حدّی که دوستان من اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: یا علی! چرا این‌قدر به ابن ملجم، محبت می‌کنی؟ و ابن ملجم بدبخت هم تأیید کرد. (أَ بِئْسَ الْإِمَامُ کُنْتُ لَکَ حَتَّى جَازَیْتَنِی بِهَذَا الْجَزَاءِ أَ لَمْ أَکُنْ شَفِیقاً عَلَیْکَ وَ آثَرْتُکَ عَلَى غَیْرِکَ وَ أَحْسَنْتُ إِلَیْکَ وَ زِدْتُ فِی إِعْطَائِکَ أَ لَمْ یَکُنْ یُقَالُ لِی فِیکَ کَذَا وَ کَذَا فَخَلَّیْتُ لَکَ السَّبِیلَ وَ مَنَحْتُکَ عَطَائِی؛ بحارالانوار/42/287)
  • امیرالمؤمنین(ع) به حدّی به ابن ملجم محبت می‌کرد که وقتی ابن ملجم بیمار شده بود، امیرالمؤمنین(ع) در خانۀ خودش از او نگهداری می‌کرد و او را تیمار می‌کرد.(...فَلَمَّا عَزَمُوا عَلَى الْخُرُوجِ مَرِضَ ابْنُ مُلْجَمٍ مَرَضاً شَدِیداً فَذَهَبُوا وَ تَرَکُوهُ فَلَمَّا بَرَأَ أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانَ لَا یُفَارِقُهُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً وَ یُسَارِعُ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ کَانَ ع یُکْرِمُهُ وَ یَدْعُوهُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ یُقَرِّبُهُ؛ بحارالانوار/42/262)

مستکبرین و صهیونیست‌ها وقتی خودشان نتوانستند خط مقاومت را از بین ببرند، به سراغ ابن ملجم‌ها رفتند

  • داستان ابن ملجم واقعاً عبرت‌آموز است. امروز کفار و مستکبرین و صهیونیست‌ها، وقتی خودشان نتوانستند خط مقاومت را در جهان اسلام از بین ببرند، به سراغ ابن ملجم‌ها رفتند، به سراغ قاری‌های قرآنِ قاتل رفتند؛ همان کسانی که حاضرند دوهزار و پانصد کودک را سر ببُرند. وقتی از نظامیان آمریکایی و اسرائیلی کاری برنیامد، به سراغ این افراد رفتند تا به کمک اینها خط مقاومت را از بین ببرند. آنها فهمیده‌اند که اگر کسانی در جهان باشند که بتواند مریدان امیرالمؤمنین(ع) را به زانو در بیاورند، آنها حتماً خائنینی از میان قاریان قرآن هستند؛ کما اینکه قاتل امیرالمؤمنین(ع) هم یک قاری قرآن بود.
  • در این محافل معنوی که شب‌های ماه رمضان برقرار است، شما اگر ببینید کسی که ظاهر غیرمذهبی دارد هم به درِ خانۀ خدا آمده و گریه می‌کند، طبیعتاً خوشحال می‌شوید. اما بنده وقتی ببینم یک بچه‌مذهبی آمده و گریه می‌کند خوشحال می‌شوم. آن آدم غیرمذهبی را احتمالاً خداوند در یک لحظه ببخشد ولی امان از ما مذهبی‌های مدّعی که معلوم نیست سرانجام کارمان چه خواهد شد؟ (امیرالمؤمنین(ع): فَکَمْ مِنْ عَاکِفٍ عَلَى ذَنْبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَیْرٍ وَ کَمْ مِنْ مُقْبِلٍ عَلَى عَمَلِهِ مُفْسِدٍ فِی آخِرِ عُمُرِهِ صَائِرٌ إِلَى النَّارِ؛ تحف‌العقول/ص91)

بچه مذهبی‌هایی که اهل ضجه زدن درِ خانۀ خدا نیستند، وضعیت‌شان خطرناک است / از کسانی که در خیابان‌ها بی‌بندو باری می‌کنند آن‌قدر نمی‌ترسم که از مذهبی‌هایی که شب‌ها در خانۀ خدا ضجه نمی‌زنند می‌ترسم

  • امشب شب ضجه زدن و گریه کردن آدم‌های مذهبی است؛ کسانی که سابقۀ خوبی دارند و مدّعی هستند. می‌دانید چرا؟ چون قاتل امام حسین(ع) هم یک سابقۀ جهاد و رزم و مجروحیت در پرونده‌اش بود. قاتل امیرالمؤمنین(ع) هم ابن ملجمی بود که آن‌همه سوابق خوب داشت. ما واقعاً از این سوابق خوب خودمان می‌ترسیم.
  • من تنم به لرزه در می‌آید وقتی می‌شنوم که یک بچه مذهبی شب‌های ماه مبارک رمضان در خانه‌اش می‌ماند و به مسجد و مجلس دعا نمی‌رود که گریه کند و «الهی العفو» بگوید. وقتی می‌شنوم که صبح مثل یک کارمند در یک نهاد انقلابی سر کار می‌رود و شب به خانه می‌آید و مثل عوام می‌خوابد و عبادت نمی‌کند. این بچه مذهبی‌هایی که اهل ضجه زدن درِ خانۀ خدا نیستند، وضعیت‌شان خطرناک است. من از کسانی که در خیابان‌ها بی‌بندو باری می‌کنند آن‌قدر نمی‌ترسم که از مذهبی‌ها و مدّعی‌هایی که شب‌ها درِ خانۀ خدا ضجه نمی‌زنند می‌ترسم.
  • الان اگر به برخی از بچه‌ مذهبی‌های ضعیف گفته شود: «برو دعا کن که خدا عاقبت تو را ختم به خیر کند» به او بر می‌خورَد و می‌گوید: مگر من چه مشکلی دارم که نگران عاقبت‌ به‌خیری خودم باشم؟!

غصّۀ ما از بابت مذهبی‌های مدّعی است

  • غصۀ ما بیش از اینکه برای غیرمذهبی‌ها باشد، از بابت مذهبی‌های مدّعی است، تمام دردِ دل ما از خودمان است. کسی حقّ ندارد ادعای دینداری و مذهبی‌گری کند و حتی ظاهر خودش را مذهبی نگه دارد اما شبها در جلسات مناجات یا در سرِ سجادۀ دعا، صدای ضجه‌اش بلند نباشد. تازه کسانی که شب‌ها صدای گریه و ناله‌شان درِ خانۀ خدا بلند است، معلوم نیست سرانجام کارشان ختم به خیر شود یا نه!
  • یک‌شب کمیل داشت دنبال امیرالمؤمنین(ع) راه می‌رفت. صدای قرآن و مناجات کسی را شنید، مست و مدهوش صدای او شد. کمیل به امیرالمؤمنین(ع) گفت: ببینید چه مناجات زیبایی می‌خواند! امیرالمؤمنین(ع) با بی‌اعتنایی به کمیل فرمود: بیا برویم، بعداً به تو خواهم گفت. پس از جنگ خوارج، امیرالمؤمنین(ع) یکی از کشته‌شدگان خوارج را به کمیل نشان داد و فرمود: او را می‌شناسی؟ کمیل گفت: نمی‌شناسم. حضرت فرمود: او صاحب همان صدای زیبای مناجاتی است که آن شب تو را مدهوش کرده بود. (فَوَصَلَ فِی الطَّرِیقِ إِلَى بَابِ رَجُلٍ یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ وَ یَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَى «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» بِصَوْتٍ شَجِیٍّ حَزِینٍ. فَاسْتَحْسَنَ کُمَیْلٌ ذَلِکَ فِی بَاطِنِهِ وَ أَعْجَبَهُ حَالُ الرَّجُلِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَقُولَ شَیْئاً. فَالْتَفَتَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِ وَ قَالَ: یَا کُمَیْلُ لَا تُعْجِبْکَ طَنْطَنَةُ الرَّجُلِ. إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ سَأُنَبِّئُکَ فِیمَا بَعْدُ....فَالْتَفَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى کُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ... فَوَضَعَ رَأْسَ السَّیْفِ عَلَى رَأْسٍ مِنْ تِلْکَ الرُّءُوسِ وَ قَالَ: یَا کُمَیْلُ «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً»؛ ارشادالقلوب/2/226)

مذهبی‌ها به خودشان غرّه و امیدوار نباشند

  • مذهبی‌ها به خودشان غرّه و امیدوار نباشند و بروند درِ خانۀ خدا ضجه بزنند. تازه وقتی گریه و مناجات هم کردند، عاقبت‌ به‌خیری آنها تضمین نشده است! گاهی اوقات خداوند گنهکاران را به خاطر یک ناله و اشک و توبه، می‌بخشد ولی ما مدعی‌های دینداری و مذهبی‌گری و محبت اهل‌بیت(ع) پشت در می‌مانیم. باید مراقب خودمان باشیم.
  • مردم باید گریه‌های شما خوبان را ببینند و تعجب کنند. همان‌طوری که محافظین حضرت امام(ره) گریه‌های ایشان را می‌دیدند و تعجب می‌کردند. می‌گفتند: سال‌های آخر عمر حضرت امام(ره) سرِ سجادۀ ایشان حوله می‌گذاشتند چون دیگر دستمال برای پاک کردن اشک‌های امام کفایت می‌نکرد. این امام ماست! این باید صحنۀ شهر ما باشد و مذهبی‌های ما باید از امام‌شان الگو بگیرند. برخی از بچه مذهبی‌ها که اهل ضجه زدن در مجالس عبادت نیستند، واقعاً ...! این چه نوع مذهبی‌گری است؟ بعضی‌ها از مذهبی‌گری دکان باز کرده‌اند!

کسی انتظار نداشت ابن ملجم، امیرالمؤمنین(ع) را به قتل برساند چون او از دیگران به علی(ع) نزدیکتر بود

  • کسی انتظار نداشت ابن ملجم شمشیر بکشد و به فرق امیرالمؤمنین(ع) ضربه بزند. کسی ابن ملجم را مراقبت نمی‌کرد چون او از دیگران به علی(ع) نزدیک‌تر بود و خانه‌زاد علی(ع) است! (امام حسن(ع): ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى ابْنِ مُلْجَمٍ وَ قَالَ لَهُ یَا عَدُوَّ اللَّهِ هَذَا کَانَ جَزَاؤُهُ مِنْکَ بَوَّأَکَ وَ أَدْنَاکَ وَ قَرَّبَکَ وَ حَبَاکَ وَ فَضَّلَکَ عَلَى غَیْرِکَ؛ بحارالانوار/42/285) این مسائل ساده نیست و نباید از کنارش ساده گذشت. شما ببینید چرا علی(ع) سر به چاه می‌گذاشت و ناله می‌زد؟

  • یکی از دعاهای قرآن دربارۀ عاقبت‌ به‌خیری این است: «خدایا بعد از اینکه ما را هدایت کردی، ما را گمراه نکن؛ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب»(آل‌عمران/8) این دعا را در قنوت نمازهای‌تان خیلی بخوانید. هرچه به خدا نزدیکتر می‌شوی باید سوز و گداز تو درِ خانۀ خدا بیشتر شود.

شیطان برای کسانی که مذهبی هستند، بیشتر دام می‌گستراند /خود شیطان یک مذهبی بود که عاقبت به شر شد

  • شیطان برای کسانی که مذهبی هستند، بیشتر دام می‌گستراند. اصلاً خودِ شیطان از همین جنس است، او شش هزار سال عبادت کرده بود ولی همۀ سابقۀ خوبش را نابود کرد. (فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ؛نهج‌البلاغه/خطبه192) او لذت می‌برد اگر بتواند یک آدم مذهبی را گمراه کند. کسی که از همان اول انحراف دارد، زیاد برای شیطان مهم نیست، او بیشتر دنبال آدم‌های مذهبی است که آنها را گمراه کند.

  • البته ما هم در مقابل این شیطان، امیرالمؤمنین(ع) را داریم. باید از حضرت بخواهیم که دست ما را بگیرد...

نظرات

خدا به شما زحمت کشان و استاد گرانقدرمان خیر و عاقبت به خیری نصیب کند که برای هدایت ما زحمت میکشید.من این مطلب را در شب قدر خواندم و بسیار خوشحالم ازینکه امشب این مطلب به دستم رسید و حسرت ازینکه چرا دو شب گذشته به دستم نرسیده بود.

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۰ مهدیه بهرامی
بسیار عاااااااااااااااااالی
خدا شما و حاج آقا رو حفظ کنند
امشب برای ما جوانان دعا کنید
یاعلی

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...