دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج8
پناهیان: علم، آزمایشگاهی است برای سنجش پاکی و صفای باطن خود
خودتان را در معرض آگاهیهایی قرار دهید که معلوم کند شما چه علاقههایی دارید؟/ اگر با یک آگاهی خوب عمیقاً متأثر نشدیم، معلوم میشود وضع درونی ما خوب نیست/ بعضیها وقتی از یک بدی باخبر میشوند، خوششان میآید؛ تازه میفهمند من هم این بدی را دوست دارم!/ آدم باصفا از هر آگاهیای سود میبرد و رشد میکند/ تا وقتی انسان به خودش ظلم نکرده باشد، هر آگاهیای به او برسد، به نفعش خواهد بود
حجت الاسلام پناهیان:
- دوجور میشود با علم برخورد کرد: 1-برخورد رایج: علم آغاز حرکت روحی انسان برای علاقهمند یا معتقد شدن و عمل کردن است. 2-علم فقط آغاز علاقهمند شدن نیست، بلکه علم نشاندهندۀ علاقهمندیهای وجود ماست! یعنی علم برای ما کشف میکند که «چه علاقهمندیهایی داشتهایم» ولی از وجود آنها بیخبر بودیم.
- انسان فطرتاً داراییهایی دارد که علم برای آنها جنبۀ تلنگر و «تذکر» دارد. خدا به پیامبر(ص) میفرماید: «إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ»(غاشیه/21) علم، علاقهمندیهای خوب و عمیقی که در وجود انسان پنهان است را آبیاری میکند و تازه آدم میفهمد که عاشق چه چیزهایی است؟
- علم و آگاهی، آزمایشگاهی است برای سنجش پاکی فطرت و صفای باطن انسان. وقتی به یک آگاهی میرسیم، همان لحظه خدا دارد ما را امتحان میکند که «عکسالعمل ما نسبت به این آگاهی چگونه است؟ چه خوف و چه شوقی را در ما ایجاد میکند؟ چه تغییری در ما ایجاد میکند؟» اگر یک آگاهی دینی به ما دادند و ما عمیقاً متأثر نشدیم، معلوم میشود که وضع درونی ما خوب نیست و تعادلهای روحی ما بههم ریخته است.
- خودتان را در معرض آگاهیهایی قرار دهید که معلوم کند شما چه علاقههایی دارید؟ بعضیها وقتی به بدیها آگاه میشوند، از بدیها متنفر میشوند، اما بعضیها وقتی به بدیها آگاه میشوند، خوششان میآید و تازه میفهمند: «من هم این بدیها را میخواهم و دوست دارم!»
- بعضیها در مقابل آگاهیهای پرخطر، ضعیفند. ولی آدم باصفا از هر آگاهیای سود میبرد و رشد میکند؛ حتی وقتی زندگی و فرهنگ غربیها را نگاه کند، جذب آنها نمیشود، بلکه دفع میشود و برای آنها غصّه میخورد.
- از سوی دیگر، بعضیها وقتی به قرآن نگاه میکنند، نهتنها جذب نمیشوند بلکه خسرانشان زیاد میشود. «وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً»(اسراء/82) بعضیها با قرآن هم به جهنم میروند اما بعضیها با دیدن فیلمهای زندگی خارجیها به بهشت میروند.
- هر آگاهیای که به ما میرسد یک امتحان است و آزمایش بیداری فطرت ماست. تا وقتی انسان نسبت به خودش ظلم نکرده باشد، هر آگاهیای(چه خوب و چه بد) در این عالم به او برسد، به نفعش خواهد بود و بر او تأثیر مثبت خواهد داشت.
- اینکه جهل مانع رشد است، در اندازههای اجتماعی و در حیطۀ آخرالزمان، خیلی بحث عمدهای است. طبق روایات، دو نفر(گروه) خیلی خطرناک هستند، یکی عالم فاسق و یکی جاهل متعبد(فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ؛ خصال/1 /69) اصل داستان و معرکۀ این دو گروه هم در آخرالزمان است؛ خدا در آخرالزمان این دو را به هم میرساند و کار بهجایی میرسد که اکثراً دچار ریزش میشوند.
- آدمهای خوب و متعبدی که جاهلند، خیلی ضربه میزنند؛ بنده وقتی تصور میکنم که آدمهای مذهبی در اثر جهلشان چه ضربهای میتوانند بزنند، واقعاً هول برَم میدارد. شما بچهمذهبیها باید خیلی از آگاهیها را بهدست آورید. خصوصاً که امام رضا(ع) میفرماید: آخرالزمان، اوضاع آنقدر پیچیده میشود که هر کسی خودش باید بفهمد راه درست چیست؟ در آخرالزمان، ولیجهها(کسانی که روی انسان نفوذ فکری دارند) اثرشان را از دست میدهند و آدم دیگر نمیداند به چه کسی اعتماد کند؟(سَیَکُونُ فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَیْلَمٌ یَذْهَبُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ؛ غیبت نعمانی/180)
- شما در اثر پای منبر نشستن، باید بتوانید دربارۀ منبرهای مختلف، قضاوت داشته باشید. باید سعی کنید خودتان عالمشناس باشید. اولاً نمیشود به هر کسی اعتماد کرد، و ثانیاً آن کسی که بتوان به او اعتماد کرد(مثلاً یک عارف کامل) نمیتواند همۀ حرفها را با جزئیاتش به شما بگوید. پس خودتان باید بفهمید.
- برخی بچهمذهبیها، ابتدائیات معارف دینی را هم بلد نیستند؛ اصلاً نمیدانند برای چه بچهمذهبی شدهاند؟! خب، یقیناً گاهی خطاهای بدی از آنها سر خواهد زد
دانلود صوت: اینجا