دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج9
دومین مانع رشد، «تحریف و حداقلی تلقی کردنِ دین» است/ منطق کسانی که علی(ع) را تنها گذاشتند، اکتفا به حداقلی از فواید دین بود/ با دین قشری و حداقلی، میشود سر از بدن امام حسین(ع) هم جدا کرد
فضای صدر اسلام، فضای خیانت نبود، بلکه فضای اکتفا به حداقل دین و قناعت به قشرِ دین بود./ امام(ره): کسانی که دین را بهطور «قشری» به مردم منتقل کنند، شیاطین طریق الیالله هستند/ در آخرالزمان، متحجرین قشری با سکولارها همآغوش میشوند/ بعضیها وقتی چهارتا بیحجاب در خیابان میبینند، میگویند: «اسلام به باد فنا رفت!»/چون نگاهشان به دین قشری است/ ممکن است یک کسی نخواهد زیاد دیندار باشد و همتش در حرکت به سمت دین و مسیر رشد، پایین باشد، این زیاد عیبی ندارد، اما گاهی اوقات یک کسی میآید این دونهمتی و رشد نکردن خودش را توجیه دینی میکند؛ این خطرناک است و کار به تحریف دین میرسد/ چرا خیلیها با باطن و معنای دین مخالفت دارند؟ چون باطن دین به ولایت میرسد.
حجت الاسلام پناهیان:
- دومین مانع رشد «تحریف دین» یا «حداقلی تلقی کردنِ دین» است. گاهی جهل مانع رشد است و گاهی «علمِ به یک دین تحریفشده و دین حداقلی» مانع رشد است. شما به این سادگی نمیتوانید این دین حداقلی را از ذهنها بیرون بیاورید. ممکن است یک کسی نخواهد زیاد دیندار باشد و همتش در حرکت به سمت دین و مسیر رشد، پایین باشد، این زیاد عیبی ندارد، اما گاهی اوقات یک کسی میآید این دونهمتی و رشد نکردن خودش را توجیه دینی میکند؛ این خطرناک است و کار به تحریف دین میرسد.
- در صدر اسلام، صریحاً شعار میدادند «حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا برای ما کافی است». این یک جلوه از تحریف دین و حداقلی تلقی کردن دین است. کسانی که علی(ع) را تنها گذاشتند یک منطق قوی داشتند؛ بعید است که ما هم به سادگی از زیر این منطق قوی، نجات پیدا کنیم و جامعۀ خودمان را نجات دهیم. منطقشان این بود که به حداقلی از فواید دین اکتفا کردند و گفتند «همین بس است! مگر ما چقدر از دین انتظار داریم؟!»
- برخی روشنفکرمآبها بااینکه علیه قشریون حرف میزنند؛ اما خودشان هم به نوعی «قشریمسلک» هستند، چون ابعاد عمیق سیاسی و عرفانی اسلام را نمیفهمند و دربارۀ معنای ولایت و معانی آیات قرآن هم بسیار حداقلی تحلیل میکنند. شما در آخرالزمان خواهید دید که متحجرینی که به ظاهر دین میچسبند، با سکولارها همآغوش میشوند. همین الان هم میتوانید ببینید که رأیهای اینها در عرصۀ سیاست، بسیاری اوقات یکی است.
- امام(ره) میفرماید: کسانی که مردم را بهطور محض، فقط به صورتِ عبادات دعوت میکنند و میگویند که شریعت جز این صورت و قشر معنا و حقیقتى ندارد، شیاطین طریق الى اللَّه و خارهاى راه انسانیّتند. (آداب الصلاة/ص154)
- بعضیها وقتی چهارتا بیحجاب در خیابان میبینند، میگویند: «اسلام به باد فنا رفت!» مگر تمام همّت اسلام به حجاب بود که حالا به باد فنا رفت؟!/ اینها نگاه قشری به دین دارند
- چرا خیلیها با باطن و معنای دین مخالفت دارند؟ چون هرچه به باطن دین راه پیدا میکنید، به ولایت میرسید. امام کاظم(ع) میفرماید: باطن قرآن ما هستیم(کافی/1/ 374) و برخی سعی دارند ما را از این باطن قرآن محروم کنند. چرا نمیگذارند که ما رشد کنیم و به حقایق دین برسیم؟ چون حقایق دین، همهاش به یک امر منتهی میشود و آن ولایت است.
- هر صفت اخلاقیای را که بخواهید درست و عمیق، بحث کنید و جلو بروید، به ولایت میرسید. مثلاً اگر دربارۀ حسادت و تکبر بحث کنید، به ولایت میرسید؛ و اینکه نسبت به ولیّ خدا نباید تکبر و حسادت داشته باشید. مثلاًمهمترین حسادتی که منجر به قتل میشود و در تاریخ بشریت هم اولین نزاع را ایجاد کرد(بین قابیل و هابیل) در «ترجیح دادن از نظر معنوی» رخ میدهد. وقتی خدا یک کسی را از نظر معنوی بر دیگران ترجیح دهد، مهمترین حسادت، اینجا رخ میدهد
- چرا نمیگذارند ما رشد کنیم؟ چرا تفسیر حداقلی از دین مطرح میکنند؟ چرا میگفتند «حسبنا کتاب الله»؟ چرا نمیگذاشتند امیرالمؤمنین(ع) کتاب خدا را شرح بدهد و بواطن آنرا بیاورد؟ چون دین قشری و حداقلی را میخواستند. و با این دین قشری و حداقلی، میشود سر از بدن امام حسین(ع) جدا کرد. و درِ خانۀ حضرت زهرا(س) را آتش زد بدون اینکه کسی اعتراض کند. فضای صدر اسلام، فضای خیانت نبود، بلکه فضای اکتفا کردن به حداقل دین بود، فضای قانع شدن به قشرِ دین بود.
دانلود صوت: اینجا
لینک تلگرامی: اینجا
در صورت امکان مباحث موانع رشد رو هم به صورت کتاب منتشر کنید