(چکیده سخنرانی)
راز تحقق نیافتن عدالت چه بوده است؟!
تاریخ: 17/02/90 شام شهادت حضرت زهرا(س)
مکان: حسینیه امام خمینی(ره)
حجت الاسلام پناهیان:
اِعمال عدالت در موارد جزئی اگر ناقض عدالت کلی باشد خود ظلم است. نجات جان یک سرباز -به دلیل دوستی-، به قیمت کشته شدن یک لشکر، ظلم است. نجات یک مظلوم از زندان، به قیمت رها شدن صدها دزد و جانی از زندان، ظلم است. اِعمال عدالت در موارد جزئی، اگر بستر گسترش ظلم و بیعدالتی شود، عین ظلم است. (رسول خدا(ص) برای حفظ عدالت کلی، خالد بن ولید را که در جریان یک ماموریت30 نفر را به دلیل یک کینۀ قدیمی کشته بود، قصاص نکرد. امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت خود 30 مورد از بدعتها و بیعدالتیهای جزئی را که به دلیل حفظ عدالت کلی، به آنها رسیدگی نکرده بود، برای شیعیان خود برشمرد؛ کافی/8/59)
- بحث این نیست که ولایت مهمتر است یا عدالت. حتی قرار نیست ارزش آنها را با هم مقایسه کنیم. بحث در مورد چگونگی تحقق عدالت است. چگونه میتوان عدالت را محقق کرد؟ چگونه؟
- «عدالت» خواستۀ همیشگی بشر بوده و و مهمترین دستاورد حکومت مهدوی (عج) است. با این وجود چرا تاکنون «عدالت» تحقق نیافته است؟ راز تحقق نیافتن عدالت چه بوده است؟
- رازش این است که بشریت باید به کمک عقل و تجربه، یک گزارۀ مهم را بفهمد. این را بفهمد که «بدون تثبیت ولایت، عقلاً امکان اجرای عدالت وجود ندارد.» بفهمد که فقط با تکیه به «اقتدار ولایت» است که میتوان موانع تحقق عدالت را از سر راه برداشت و عدالت را محقق کرد. به عبارت دیگر بشر باید از نظر عقلی به این درک برسد که بدون استقرار و تثبیت «یک قدرت مرکزی که عاقل، هوشمند، پاک، امین و مورد اعتماد مردم باشد-یعنی ولایت» نمیتوان از سد نیرنگها و نقشههای مخالفین عدالت عبور کرد.
- چرا «تثبیت ولایت»، مقدم بر «اجرای عدالت» است؟ چون بدون تثبیت و تحکیم ولایت، پشتوانه و ضمانتی برای اجرای عدالت وجود ندارد.
- مهمترین مانع عدالت، اصحاب زر و زور و تزویر هستند. مردم چگونه میتوانند نیرنگها و نقشههای پیچیدۀ آنها را تشخیص دهند و با آن مقابله کنند؟ احزاب و رسانهها متشکل از افرادی هستند که غالباً تحت تأثیر وابستگیهای گروهی، جناحی، فامیلی و شخصی هستند. معاویهها و عمروعاصها نیرنگ میزنند، اشعثها نقش ایفا میکنند، طلحه و زبیر و سران قبایل به مصالح شخصی و گروهی خود میاندیشند، خوارج جاهلانه برخورد میکنند و پیچیدگیها را درک نمیکنند، و برخی خوبان هم گرفتار تندروی می شوند؛ میماند عدۀ قلیلی که تابع محض ولی هستند. در این میان علی(ع) از برقراری عدالت ناتوان میشود. اما اگر مردم به علی(ع) اعتماد میکردند و بر آنچه نمیدانند یا نمیفهمند صبر پیشه میکردند، عدالت محقق میشد.
- در زمان علی(ع) هر کسی هر کاری انجام داد که پایههای اقتدار حضرت را سست کرد، او در واقع «محور اجرای عدالت» را تضعیف کرد و خدمتی به ظالمین و مخالفین عدالت کرد.
- امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت از 30 بدعت و ظلم اغماض کرد، تا با تثبیت اصل حکومت از ظلم و بیعدالتی فراگیر جلوگیری کند و سپس به سراغ رفع آن ظلمها و بدعتها برود. این 30 مورد را حضرت در پاسخ به برخی ابهامها یا اعتراضها برای برخی از شیعیان خود به طور کامل برشمرد. (وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْکِهَا... إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّی؛ کافی/8/59) چیزی که هست امیرالمؤمنین عدالت موقتی را فدای عدالت فراگیر و ماندگارتر کرد.
- در حقیقت، اصل «تقدّم تثبیت ولایت بر اجرای عدالت» چیزی نیست جز تقدم «عدالت فراگیر و ماندگار» بر «عدالت موردی و کوتاهمدت». «استمرار اجرای عدالت» هم راهی ندارد جز «اقتدار ولایت». مخالف ولایت، در حقیقت مخالف عدالت فراگیر و ماندگار است
- لذا اگر کسی به نام «اجرای عدالت» خللی در ـ«تثبیت ولایت» وارد کرد، او نسبت به عدالت، یا غفلت کرده، یا جهالت، یا عداوت. مالک اشتر در یکی دو مورد دچار غفلت شد، خوارج دچار جهالت و نادانی شدند و معاویه عداوت ورزید.