محاسبه نفس-ج 9
محاسبۀ نفس یعنی نگاه به فرآیندها/ بیاحترامیِ زن به شوهرش، فرآیند بیحجابی دخترشان است/ مهمتر از نماز خواندن بچهها در دبستان، فرآیندِ نمازخوان شدن آنهاست/ نمازخواندن از سر میل، یعنی فرآیند غلط نمازخوان شدن
شناسنامه
- زمان: دهه اول محرم 95
- مکان: تهران - هیئت نور
- صوت: دانلود | بشنوید
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
پناهیان: باید دید اثر روانی این 37 امضاء عقدنامهها، چه بلایی سرِ خانمها میآورد؟ این زن، دیگر از شوهرش لذت نمیبرد، آنوقت مثل آب خوردن بر سرِ او فریاد میکشد و عیبهایش را میبیند. وقتی یک مرد در خانهاش حقیر شد، دیگر هیچ خوبیِ او به چشم زن نمیآید. گاهی قوانین به حقیر شدن مردها کمک کردهاند!
در ادامه فرازهایی از نهمین جلسۀ این مبحث را میخوانید:
فرآیند تولید یک محصول، مهمتر از «استاندارد بودن» آن است
- یکی از مفاهیم جاری در زندگی ما، مفهوم استانداردسازی است. در کنار استاندارد، مفهوم دیگری وجود دارد و آنهم فرآیند تولید است. مثلا ممکن است یک محصول-مثلا ماست یا پنیر- شرایط استاندارد را دارا باشد، ولی فرآیند تولید خوبی نداشته باشد.
- در فرآیند تولید، میزان هزینه، زمان صرفشده، تعداد نیروها و قیمت محصول ارزیابی میشود؛ یعنی ممکن است هر دو کارخانه محصول استانداردی بیرون بدهند، ولی یکی با صرف نیرو و هزینه و زمان بیشتر و دیگری با صرف نیرو و هزینه و زمان کمتر. معلوم میشود کارخانه دوم فرآیند تولید بهتری داشته است.
در معنویت، فرآیند مهمتر از استاندارد است/ فرآیند منظم شدن غربیها غلط است؛ لذا این نظم ارزش ندارد!
- در معنویت و در مکتب پروردگار عالم و در نزد خداوند متعال فرآیند مهم است یا استاندارد؟ مثلاً آدمی که «منظم» شده است؛ یعنی یکی از استاندارهای معنوی را بهدست آورده. ولی اگر بخواهید به فرآیند توجه کنید باید بپرسید، به چه دلیل منظم شده؟
- بعضیها میروند غرب را نگاه میکنند، میگویند اینها چقدر منظم هستند! و حسرت آنها را میخورند. ولی اگر در فرآیند منظم شدن غربیها، وحشی شدن پلیس، نقش داشته باشد بازهم نظم آنها ارزش دارد؟! در واقع مردم در غرب، از سر ترس و ضعف و از سر زبونی و شهوترانی، نظم را رعایت میکنند؛ نه از سر انسانیت!
مهمتر از نماز خواندن بچهها در دبستان، فرآیندِ نمازخوان شدن آنهاست/ نمازخواندنِ از سر میل، یعنی فرآیند غلط نمازخوان شدن
- بنده به یک مدرسۀ اسلامی رفته بودم، آنجا به من گفتند: بچههای ما اینقدر نماز خوب میخوانند! گفتم: حالا نماز را کنار بگذار؛ برنامههای مدرسهات را به من بگو! من ذوق نمیکنم که در یک دبستان، همه بچهها نمازخوان باشند، من میخواهم بدانم چرا اینها نماز میخوانند؟
- گفت: اینها به میل خودشان نماز میخوانند. گفتم: این اشتباه است! امروز به میل خودش میآید نماز میخواند، پسفردا هم میلش تغییر خواهد کرد و به میل خودش نماز نمیخواند. حتی اگر بچهها از سر محبت به معلم بیایند نماز بخوانند، این اصالت ندارد، باید از سر ادب بیایند. مدرسه بگوید: ما «دلم میخواهد» نداریم؛ چون بیادبی است و این مدرسه آدابی دارد که همه باید رعایت کنند. امام صادق(ع) فرمود: بچه باید هفت سال در ادب سپری بکند.(یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِین...؛ الفقیه، ج3، ص492)
محاسبه نفس یعنی نگاه به فرآیندها/ هر خشوعی در نماز ارزش ندارد
- محاسبه نفس یعنی نگاه به فرآیندها! مثلاً یک کسی در نمازش خشوع دارد؛ ولی آیا هر خشوعی در نماز ارزش دارد؟ میفرماید: «هرکسی بدعتی در دین بگذارد، خشوعش در عبادتش بیشتر میشود».(أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَاء...؛ نوادر راوندی/18) برای خدا 99درصد فرآیند مهم است، یک درصد استاندارد!
- فرآیندها را توجه کنید! ببینید چه کسی با چه «روشی» به کجا رسیده است؟
بیاحترامی خانم به شوهرش، فرآیندی است که منجر به بیحجابی دخترشان میشود
- یک مادری آمد به بنده گفت: «حاجآقا! من خودم همۀ بچههای دبیرستان را محجبه کردهام ولی از دوتا دختر خودم عاجز ماندهام و نمیدانم به آنها چه بگویم؟! گفتم: شما آقای خانه را چقدر تحویل میگیری؟ گفت: آقای خانه که کارگر است! ایشان که نمیتواند چیزی بفهمد که به بچهها بگوید! گفتم: کافی است شما یکبار پیش بچههایتان گفته باشی: «آقا تو چیزی نمیفهمی!» در اینصورت، احتمالاً دخترهای شما باحجاب نمیشوند، بلکه بدحجابتر هم میشوند. آقای خانه، آقای خانه است، احترامش را حفظ کن، دختربچه با مادرش محجبه نمیشود، با پدرش محجبه میشود؛ پدری که سلطان خانه است. شما این فرآیندها را درست کنید. این سلسله رفتارهای احترامآمیز را در خانه در ارتباط با پدر خانه انجام دهید، آنوقت حجاب دختر شما درست میشود.
گاهی قوانین به حقیر شدن مردها کمک کردهاند!/ اثر روانی این 37 امضاء عقدنامهها، چه بلایی سرِ خانمها میآورد؟
- باید دید، اثر روانی این 37تا امضا در عقدنامهها چه بلایی سر خانمها میآورد؟ این زن، دیگر از این مرد لذت نمیبرد، وقتیکه از این مرد لذت نبرد، مثل آب خوردن سرِ این مرد فریاد میکشد و عیبهایش را میبیند. وقتی یک مرد در خانهاش حقیر شد، دیگر هیچ خوبیِ او به چشم زن نمیآید. گاهی قوانین به حقیر شدن مردها کمک کردهاند!
- اگر مردی زن دوم نمیگیرد باید از سر محبتی باشد که نسبت به خانمش دارد. باید زنش بگوید: مرد من بزرگوار است نمیرود زن دوم بگیرد؛ نه سر قراردادی که از همان ابتدا، امضا کرده و حالا گیر افتاده است!
عالی