دانشگاه امام صادق(ع) - مؤثرترین مفهوم در حیات بشر(2) - قسمت اول
دو اشکال عمده در شیوۀ سنتی و رایجِ آموزشدادن دین
شناسنامه:
در شروع آموزش دین، قبل از اثبات وجود خدا و معاد، باید نیاز انسان به خدا و معاد را بگوییم/ مدام ثابت میکنیم «خدا هست» اما توضیح نمیدهیم که خدا کیست؟ چه اوصافی دارد؟ چه چیزهایی را دوست دارد؟ بسیاری از آدمها مشتاقند این حرفها را بشنوند؛ حتی آدمهای بیدین!/ اگر آموزش دین را از نیازهای انسان شروع کنیم، حتی غربیها هم گوش میدهند. چون قبل از اینکه بهسراغ خدا برویم، اول به نیازهای انسان
در ادامه بخشهایی از دومین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- شیوۀ رایج آموزشدادن دین در جامعۀ ما دچار اشکالات اساسی است. در این شیوه، علم کلام غلبه دارد و معمولاً ابتدا خدا و معاد را اثبات میکنند و بعد نتیجه میگیرند که «چون خدا هست و چون خدا دستورهایی داده؛ پس تو باید تبعیت کنی و الا به دوزخ خواهی رفت» این شیوۀ آموزش دین، روی خیلیها اثر روانیِ منفی میگذارد و منجر به «دینگریزی» میشود.
- جایگزین روش فوق، این است که آموزش دین را از نیاز انسان شروع کنیم. یعنی قبل از اینکه خدا و معاد را ثابت کنیم، نیاز انسان به خدا و معاد را بگوییم. یا قبل از اینکه حقانیت امامت و ولایت را اثبات کنیم، نیاز جامعۀ بشری و نیاز یک انسان به امام را مطرح کنیم و کارکرد امام را در بهبود وضع زندگی انسان، روشن کنیم.
- اول باید کاری کنیم که مخاطب ما، نیاز به خدا را در خودش ببیند و حتی قبل از آن، نیازهای فطریِ ابتدایی را-که مربوط به خودش میشود- ببیند، مثل نیاز به لذتِ عمیق و نیاز به عاشقشدنِ عمیق. اگر کسی نیازهای خودش را عمیقاً ندید، اول باید نیازهای او را بیدار کنیم، نه اینکه از همان اول، سراغ اثبات خدا برویم!
- در ابتدای آموزش دین، باید گفت: ای انسان، تو چه هستی؟ در روایات هم آمده است که «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»(عوالی اللآلی/4/102) اول باید راه باز شود، تا بعدش به معرفتالله هم برسیم.
- اشکال دیگری که عموماً در آموزشهای دینی ما وجود دارد این است که اثبات میکنند «خدا هست» اما توضیح نمیدهند که «خدا کیست؟» مثلاً اینکه خدا چقدر تکبر دارد یا چقدر مهربان است؟ یا اینکه خدا چه چیزهایی را دوست دارد؟ درحالیکه بسیاری از آدمها مشتاقند این حرفها را بشنوند؛ حتی آدمهای بیدین.
- قرآن، خدانامه است و بیشترین کلماتی که در قرآن آمده «اله، الله، رب، و اوصاف پروردگار» است. اینها دربارۀ خدا توضیح میدهند، در این میان، شاید یکی دو آیه هم دربارۀ اثبات وجود خدا داشته باشیم. حالا ما در اصول عقاید، مدام خدا را اثبات میکنیم اما نمیگوییم خدا چه اوصافی دارد؟ مثل این است که یک جوانی میخواهد به خواستگاری برود، و ما فقط ضرورت ازدواج را برایش جا بیندازیم! او میگوید: خُب من این را پذیرفتم، حالا موردِ مناسب معرفی کنید! ولی ما میگوییم: کلاً موارد خوب، زیاد هست!
- پس در آموزشهای دینی به شیوۀ سنتی، دو تا اشکال عمده وجود دارد: اول اینکه آموزش دین را از نیاز انسان شروع نمیکنیم بلکه از وجود خدا شروع میکنیم. و طبیعتاً خیلیها هستند که احساس نیازشان به خدا، بهسادگی بیدار نمیشود. اشکال دوم اینکه خدا، معاد و ولایت، خوب توضیح داده نمیشود؛ هرچند اینها خوب اثبات میشوند.
- حالا سؤال این است که چگونه باید سراغ دین برویم و آموزش دین را از کجا باید آغاز کنیم؟ یک راهش از طریق «نیاز بشر» است. حالا نیاز بشر را چگونه پیدا کنیم؟ آیا انسانها به همۀ نیازهای خودشان واقف هستند؟ 1-از طریق همان نیازهایی که واقف هستند 2-از طریق نیازهایی که واقف نیستند؛ اول این نیازها را بیدار میکنیم.
- اگر از این طریق برای آموزش دین اقدام کنیم، دچار دو تا آسیب نمیشویم: یکی آسیبِ آموزههای غربی در ارتباط با دین(چه علیه دین و چه حتی بهنفع دین) و یکی هم آموزههای سنتی دربارۀ دین، که امروزه بهدرد برنامهریزی آموزشی و تبلیغی نمیخورَد.
- چرا غربیها با دین مقابله کردند؟ چون دیدند که دینِ مسیحیتِ تحریفشدۀ آنها، نیازهای آنها را پاسخ نمیدهد. لذا سکولاریسم در انواع سطوح زندگی و سطوح معرفتی باب شد. حالا اگر ما آموزش دین را از نیازهای انسان شروع کنیم، غربیها هم گوش میدهند. چون قبل از اینکه بهسراغ خدا برویم، اول به نیازهای انسان میپردازیم.
- قبل از پرداختن به «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» اول باید «حیات» و زندگی را توضیح دهیم. هر انسانی، یک مرتبهای از زندگی را میفهمد و به آن علاقه دارد. ما نباید هیچکدام از درخواستها و نیازهای او را انکار کنیم؛ مثلاً لذت جنسی یا حب مقام را نباید انکار کرد. بلکه باید به این انسان گفت: «برای اینکه عمیقاً به این مرتبه از زندگی برسی، دین ما یک پیشنهادهایی دارد...»
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید