دانشگاه امام صادق(ع) - سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان(6)
چرا سبکزندگی در جامعۀ ما عقب است؟/ عالمان دینی پیش از شرعیات، به اصلاح سبکزندگی بپردازند
شناسنامه:
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- زمان: 1397/06/24
- صوت: اینجا
- مناسبت: محرم 97
بیتردید دانش ما در سبکزندگی عقب است و این تقصیر علمای حوزه و دانشگاه است/ سبکزندگی برآیند همۀ دانشهاست؛ اندیشمندان رشتههای مختلف باید دور هم جمع شوند و سبکزندگی طراحی کنند/ اگر عالمان دینی فقط دربارۀ «شرعیات» با مردم حرف بزنند، تصور مردم از دین، تصورِ بدی خواهد شد/ سبکزندگی بستر انجام شرعیات است؛ اگر سبکزندگی اصلاح شود، شرعیات خیلی راحت، اجرا میشود
در ادامه بخشهایی از مین شب سخنرانی علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- وقتی فهمیدیم که سبکزندگی، امر بسیار مهمی است و بنای خودمان را بر این گذاشتیم که باید رفتارهای خودمان را کنترل و تنظیم کنیم، این سؤال مطرح میشود که «چگونه سبکزندگی خودمان را تنظیم کنیم؟» مثلاً اینکه چه ساعتی بخوابیم و چه ساعتی از خواب بیدار شویم؟ در اینجا از علوم تجربی هم خیلی میتوانیم استفاده کنیم.
- الان گروههایی از روانشناسها روی این مسئله بررسی میکنند که «شما نباید رفتارت را تحت تأثیر احساسات خودت قرار بدهی» و روش درمان را هم دارند با چیزی شروع میکنند که ما اسمش را «ادب» میگذاریم. میگویند اصلاً ما به ایمان و علائق تو کاری نداریم، فقط بنا را بگذار که این رفتارها را انجام بدهی!
- بسیاری از رفتارهای اشتباهِ افراد را نباید ناشی از بیایمانی بدانیم. ایمان قدرت دارد ولی نه آنقدر که از آن توقعِ زیاد داشته باشیم! خیلی از کسانی که حجابشان ضعیف است، ایمانشان ضعیف نیست (در حدّ خودشان، ایمان کافی دارند)، منتها اگر «قدرت کنترل رفتار و تنظیم رفتار» داشته باشند، از همان ایمان خود، ده برابر بهرهبرداری میکنند.
- 90درصد جوانهایی که نماز نمیخوانند، بیایمان نیستند، بلکه تنبلیشان میآید! و این یک بیماری رفتاری است. چرا مدام از جهنم و قیامت، برایش صحبت میکنی؟! چرا مدام از ایمان به خدا برایش صحبت میکنی؟ او خدا را قبول دارد، مشکل از یک جای دیگر است!
- سبکزندگی یعنی «فرم رفتارهای ما» و «رفتارهایی که بهصورت مستمر باید انجام دهیم» حالا چرا ما در سبکزندگی عقب هستیم؟ چون اندیشمندان حوزه و دانشگاه در موضوع سبکزندگی کم کار کردهاند!
- البته ما آدمهای باسواد، زیاد داریم اما برای پاسخدادن به سؤالهای مربوط به سبکزندگی، لازم است فقهای متخصص در رشتههای مختلف با متخصصین در رشتههای مختلف علوم انسانی و همچنین با متخصصین در برخی از دانشهای دیگر-حتی علم ژنتیک و پزشکی و حتی هنرمندان و مهندسانِ معماری و متخصصین رشتۀ شهرسازی و...- دور هم جمع بشوند و عقلهایشان را روی هم بگذارند تا بتوانند یک حرف ساده در سبکزندگی بزنند، یعنی واقعاً کار سختی است و بهتنهایی از عهدۀ اندیشمندان هریک از رشتههای علمی بر نمیآید! مگر اینکه یک کسی دارای حکمت سرشار باشد و یک جامعیتی داشته باشد(مانند شیخ بهایی، فارابی و... که در علوم و فنون مختلف، متخصص بودند)
- سبکزندگی برآیند همۀ دانشها است! لذا اندیشمندان رشتههای مختلف باید دور هم جمع شوند و برای جامعه، سبکزندگی طراحی کنند. مثلاً اینکه «برگزاری انتخابات چگونه باشد؟» انتخابات باید طوری تنظیم شود که ادبِ جامعه بالا برود، نه اینکه در ذاتش بیادبی باشد و برخی افراد در جریان انتخابات، با غیرمؤدبانه حرفزدن، اخلاق جامعه را فاسد کنند، بهگونهای که هزارتا معلم اخلاق هم نتواند درستش کند!
- بیتردید دانش ما در سبکزندگی عقب است، و این تقصیر علما است؛ علمای حوزه و دانشگاه، چون این کار را نکردهاند. صادرکردنِ حکم شرعی برای یک رفتار شرعی، کار سختی نیست؛ مثلاً میگوید: «در اقتصاد میتوانیم بگوییم که مضاربه حلال است» ولی اینکه «مضاربه حلال است» برای ما سبکزندگی نمیشود!
- الان سبکزندگی اقتصادیِ ما اینگونه شده است که اکثراً پول خودشان را در بانک میگذارند و تجارت نمیکنند؛ آیا این خوب است؟! میگویند: «شرعاً اشکال ندارد» اما وقتی نتیجۀ این کار را بهصورت کلان بررسی میکنیم، میبینیم که اقتصاد را نابود میکند، روحیات مردم را نابود میکند و سودطلبی و سودجویی افزایش پیدا میکند. لذا این فقیه که دربارۀ حلالبودن مضاربه حکم میدهد، باید در کنار چند نفر از متخصصینِ علوم اسلامی-مثل علم اخلاق، اقتصاد و برخی علوم دیگر- بنشیند و با هم این موضوع را بررسی کنند.
- یک نمونۀ دیگرش، این است که پشت عقدنامهها حدوداً 37تا امضا میاندازند و آقایان باید امضا کنند و تعهد بدهند که «در این شرائط، حق طلاق با خانم است.» این کار از نظر شرعی اشکالی ندارد ولی این دارد سبکزندگی درست میکند. آثارش را چه کسی بررسی کرده است؟!
- از وقتی این 37امضا را گذاشتهاند، آمار طلاق کم نشده بلکه چندین برابر، بیشتر شده است! آیا آمار طلاق ربطی به این امضاها ندارد؟! ممکن است یک فقیه بگوید: «من فقط از این جهت که غیرشرعی نیست، بررسی کردم» یک حقوقدان هم بگوید: «از نظر حقوقی، یک تضمین محکم است!» اما یک روانشناس بگوید: «شما با این کار، دارید خانواده را متلاشی میکنید!» لذا متخصصین علوم مختلف باید دور هم جمع بشوند و همۀ جنبههای مختلف این مسئله را بررسی کنند.
- چرا ما در سبکزندگی عقب هستیم؟ چون یک دانش بسیار پیشرفته است و دانشمندان متعددی باید دور همدیگر جمع بشوند و به ما «برنامۀ زندگی» بدهند. آیا دشمنان ما در سبکزندگی پیشرفت کردهاند؟ آیا آنها برای تنظیم سبکزندگی، دانشمندان خودشان را دور هم جمع کردهاند؟
- در اینجا وقتی از «دشمن» صحبت میکنیم منظورمان آمریکا و اروپا نیست، بلکه «صهیونیستها» هستند که الان، مسیحیها و مسلمانها را دارند با یک چوب میزنند! مردم اروپا و آمریکا یا مسیحیها، در موضوع سبکزندگی خیلی بیشتر از ما ضربه خوردهاند؛ یعنی در این سبکزندگیای که صهیونیستها به آنها تحمیل کردهاند تا مسیحیها را زیر سلطۀ خودشان بگیرند. با هرزگی و سبکزندگیهای بردهوارانه، آنها را کارمندهای خودشان قرار دادهاند تا هر جنایتی که میخواهند انجام دهند.
- الان اروپاییها و در رأسش فرانسویها، قیام کردهاند در مقابل سبکزندگیای که صهیونیستها به آنها تحمیل کردهاند، مردمشان قیام کردند، تظاهرات کردند، رأیگیری کردند تا بعضی از قوانین عوض بشود، اما صهیونیستهایی که در حاکمیت فرانسه نفوذ دارند، دیکتاتورمآبانه اجازه نمیدهند.
- دشمنان ما در سبکزندگی، پیشرفته هستند؟ نه، اما دربارۀ سبک زندگی صهیونیستها یک نکتهای وجود دارد و آن هم اینکه: صهیونیستها برای خودشان در اندرونی خودشان یک سبکزندگی قویای دارند که خیلی جالب است، حتی بعضی چیزها را ما باید از آنها درس بگیریم! بررسی کنید و ببینید که آنها بین خودشان چه رفتارهایی دارند؟
- صهیونیستها در اندرونی خودشان یک آدابی را رعایت میکنند و به یک سبکزندگی خاصی مقید هستند. در برخی از فیلمهایی که آمریکاییها از اندرونی خانوادۀ یهودی میسازند، میتوانید این تقیّد را ببینید. مثلاً در فیلم «بیگانهای در میان ما» نشان میدهد دختر و پسرِ یهودی وقتی دارند به دانشگاه میروند، در داخل اتوبوس بین دختر و پسر پرده کشیدهاند! در همان جامعۀ آمریکای ولنگار و سرشار از هرزگی! چرا؟ چون میگویند: «ما میخواهیم جهان را اداره کنیم، اگر بنا باشد جوانهای ما چشمچرانی کنند که این جوانها نمیتوانند رؤسای جهان بشوند!»
- صهیونیستها در این زمینه پیشرفت کردهاند که «ما چگونه میتوانیم سبکزندگی گیوم (یعنی کافران نجس! یعنی غیرِ بنیاسرائیل؛ چه مسیحی چه مسلمان!) را خراب کنیم؟» بر این اساس، آنها برای سایر جوامع بشری سبکزندگی طراحی کردند. منجمله «سند 2030» کار اینها است، منجمله بسیاری از تنظیمات حقوق بشری کار اینها است، منجمله بسیاری از سبکهای تعلیم و تربیتی کار اینها است!
- البته نمیخواهم بگویم که «دشمنان ما از ما باسوادتر هستند!» نه! چون طرحریزیکردن برای خرابکردنِ یک جامعه، کاری ندارد! کمااینکه اگر بخواهید یک مسجد را خراب کنید، کار سختی نیست، در یک روز میشود خرابش کرد، اما درستکردن، سخت است.
- مردسالاری حرف اول را در خانوادههای یهودی میزند! سبکزندگی خودشان اینگونه است ولی به ما یک سبکزندگی دیگر را پیشنهاد میدهند. مثلاً میگویند: در کلاس اول ابتدایی اولین جملهای که بچه یاد میگیرد «بابا آب داد!» نباشد! اینجا هم چندتا آدم نادان میپذیرند و میخواهند این را عوض کنند. حوزه هم واکنشی نشان نمیدهد؛ چون اینکار، بهظاهر خلافِ شرع نیست.
- چرا آنها نسبت به «بابا آب داد» در کتابهای ما حساسیت نشان میدهند؟ چون میگویند: «مردسالاری را باید از بین برد تا بشود خانواده را متلاشی کرد» حالا برخی نگویند: «شما طرفدار مردسالاری هستی یا زنسالاری؟» مرد پادشاه خانه است؛ زن ملکۀ خانه است. لذا «بابا آب داد» در جای خودش، درست است.
- کتاب «پروتکلهای دانشوران صهیون» را بخوانید تا از پشت پردۀ برخی تصمیمات و کارهای صهیونیستها مطلع شوید. در این پروتکلها میگویند: «ما کاری میکنیم که مردم، این سبکی زندگی کنند... بعد همهشان بردۀ ما میشوند!» آنجا زیاد با اعتقادات و جهانبینی مردم کاری ندارند، بیشتر با سبکزندگی مردم کار دارند.
- دشمنان ما وقتی به نکات مثبت و برجسته در سبکزندگی ما میرسند، واقعاً درمانده میشوند! مثلاً به اربعین، محرم، لباس سیاه برای عزاداری و نذریهای مردم که میرسند، واقعاً بدبخت میشوند، لذا بهشدت به اینها حمله میکنند. همین «نذری» اینها را نابود کرده است؛ میگویند «این را چهکار کنیم؟ چطوری بزنیم؟ چطوری خرابش کنیم؟»
- اگر سبکزندگی ما توسط صهیونیستها تحت تأثیر قرار بگیرد، بهطور عادی کسی حساس نمیشود، چون یک روال تدریجی است. مثالی که خود صهیونیستها-در جلسات خودشان- دربارۀ طراحی سبکزندگی برای ایرانیها گفتهاند این است: «وقتی قورباغه را در آب داغ بیندازید، سریع بیرون میپرد، ولی اگر در یک ظرف آب بگذارید و کمکم به آن حرارت دهید، قورباغه واکنشی نشان نمیدهد و بهتدریج در آب پخته میشود!» اتفاقاً حرفشان دقیق است، چون رفتار، دیر اثر میگذارد ولی اثرش قطعی است!
- این درست نیست که عالمان دینی فقط دربارۀ «شرعیات» با مردم حرف بزنند، آنوقت تصور مردم از دین، تصورِ بدی خواهد شد. عالمان دینی باید دربارۀ سبکزندگی هم صاحبنظر بشوند(که البته کار سختی است) و در اینباره هم با مردم حرف بزنند. چون سبکزندگی بستر انجام شرعیات است، عالمان دینیِ دلسوز، قبل از اینکه به شرعیات بپردازند، دانش لازم دربارۀ سبکزندگی را پیدا کنند و با همکاری خانوادهها شروع کنند سبکزندگی را اصلاح کنند. وقتی سبکزندگی اصلاح شود، شرعیات خیلی راحت، اجرا میشود! واقعاً شرعیات سخت نیستند، همه هم این را قبول دارند.
- چه کسی احکام شرعی را انجام میدهد؟ کسی که سبکزندگیاش متناسب با این احکام باشد! برای اینکه نمازخواندن برای جوانها آسان بشود باید چهکار کرد؟ بچه باید کلاً مؤدب باشد! مؤدببودن، جزء احکام شرعی نیست، بلکه مربوط به سبکزندگی است! اما وقتی بچه مؤدب بود، نمازخواندن برایش آسان میشود. همینکه به او بگویی «نماز واجب است» راحت میخواند؛ چون برایش آسان است. الان چرا نماز نمیخواند؟ چون سبکزندگیاش تنبلی را به او تزریق کرده است، ادب هم به او نداده است که از رعایت ادب، لذت ببرد.
- میگوید «چهکار کنم جوانم نماز بخواند؟» آیا در همۀ زندگی او را منظم کردهای؟ میگوید: «نه» پس نماز نمیخواند! نماز برای کسی راحت است که مثلاً بیستتا کار دیگر در زندگی روزمرهاش دارد و همه را خلاف میلش-و از سرِ ادب- انجام میدهد.
- آیا این بچه، در مدرسه هرکاری میکند با تشویق و تنبیه فوری همراه است؟ «بله» پس این بچه نماز نمیخواند! چون نماز که تشویق و تنبیه فوری ندارد (یعنی اگر نخواند، از آسمان، سنگ نمیآید و اگر نماز بخواند کسی به او ستاره نمیدهد) لذا سختش میآید انجام دهد.