۹۷/۰۶/۲۸ چاپ ایمیل و پی دی اف
دانشگاه امام صادق(ع) - سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان(8)

شاید کسی نخواهد تقوا داشته باشد، ولی ادب که باید داشته باشد!/چرا صهیونیست‌ها بی‌ادبی را رواج می‌دهند؟ چون وقتی ادب در جامعه‌ از بین برود، می‌توانند مردم را به بردگی بکشند

شناسنامه:

  • مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
  • زمان: 1397/06/27
  • صوت: اینجا
  • مناسبت: محرم 97
علی(ع): کسی که ادب را ترک کند، بردۀ دیگران می‌شود/ ادب، سختی دارد؛ باید سختی ادب را بپذیریم/ 

خوش‌اخلاق‌بودن اگر به‌خاطر صفات ارثی باشد، هنر نیست؛ هنر این است که به خودت سختی بدهی و رفتارهای خودت را منظم کنی؛ آن‌هم بر مبنای ادب!/ خوبی‌های ژنتیکی را برای خودت فضیلت حساب نکن! آن خوبی‌هایی ارزش دارد که برایش «سعی کرده‌ای»!/

به خوبی‌های خودت نگاه کن، ببین برای این خوبی‌ها چه زحمتی کشیده‌ای؟ چه سعی و تلاشی انجام داده‌ای؟/ تقوا نسبت به ادب، چند ویژگیِ اضافه دارد: 1. دقت و مراقبتِ دائم 2. دنبال دستور خدا بودن 3. داشتنِ انگیزۀ الهی در رفتارها

 
در ادامه بخش‌هایی از هشتمین شب سخنرانی علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی می‌خوانید:
 
  • سه‌تا فریب بزرگ معمولاً در زندگی ما وجود دارد که ما با توجیهات و تعابیرِ به‌ظاهر معقول و مطلوب، این فریب‌ها را به خودمان تحمیل می‌کنیم:

  • یک فریب این است که ما گاهی اوقات، دنبال علاقه‌های خوب می‌گردیم و منتظریم علاقۀ به انجامِ کار خوب، این‌قدر در وجود ما شدید بشود تا آن کار خوب را با لذت انجام بدهیم. ولی این در واقع یک‌نوع راحت‌طلبی است! چون معنایش این است که نمی‌خواهی برای تقویت این علاقه، به‌زحمت بیفتی، بلکه می‌خواهی منتظر بمانی تا این علاقه همین‌طوری تقویت شود!
  • فریب دیگر این است که انسان گاهی می‌خواهد ایمان و یقینش این‌قدر قوی بشود تا کارهای خوب را به‌راحتی و با لذت، انجام بدهد. این هم نوعی راحت‌طلبی و لذت‌طلبی است.

  • فریب سوم این است که می‌گوید: من دوست دارم اخلاقم خوب باشد، تا در اثرِ داشتنِ ملکاتِ خوب، رفتارهای خوب را به‌راحتی و با لذت انجام بدهم! این راحت‌طلبی و لذت‌طلبی، ذلیل بشود! مثلاً انسان می‌خواهد سخاوت، سجیۀ او باشد تا وقتی انفاق می‌کند، زجر نکشد!

  • ما می‌گوییم: هنر این است که به خودت سختی بدهی و-بدون اینکه منتظر باشی ایمان و محبت و اخلاقت خودبه‌خود بالا برود- رفتارهای خودت را منظم کنی؛ آن‌هم با بنای ادب!

  • باید قبول کنیم که «ادب سختی دارد!» حتی اگر پدر و مادرها دیدند که فرزندشان به‌خاطر صفات ژنتیکیِ انتقال‌یافته از پدر مادر به بچه، چهارتا صفت اخلاقی خوب دارد و با این صفات خوب، چهارتا کار خوب را راحت انجام می‌دهد، رفتارهای خوبی را که برای بچه سخت است به او تمرین بدهند؛ این یعنی ادب‌کردن!

  • اینکه همین‌طوری-به‌خاطر صفات ژنتیکی- اخلاقت خوب باشد هنر نیست، مهم این است که چه تغییری در رفتارت ایجاد کرده‌ای؟ چه عادت خوبی را پیدا کردی؟ چه عادت بدی را ترک کردی؟ حتی چه عادت خوبی را ترک کردی؟ آن تلاشی که برای تغییر عادت، به‌خرج می‌دهی ارزش دارد.
  • قرآن می‌فرماید: «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (نجم/39) برای انسان هیچ چیزی جز «سعی» نمی‌ماند و هیچ‌چیزی جز سعی، به انسان ارزش نمی‌دهد. الان خوبی‌های خودت را نگاه کن، ببین برای این خوبی‌ها چه زحمتی کشیده‌ای؟ چه سعی و تلاشی انجام داده‌ای؟ اگر خوبی‌هایت به‌صورت ژنتیکی از خانواده به تو منتقل شده و برایش زحمتی نکشیده‌ای، فایده ندارد! کمااینکه برخی حیوانات به‌صورت ژنتیک، باوفا هستند و برخی دیگر، به‌صورت ژنتیک یا فیزیولوژیک، متین هستند! یعنی این صفات خوب را با سعی و تلاش خودشان کسب نکرده‌اند و برایش سختی نکشیده‌اند!
  • روی آن خوبی‌هایی که از خانواده‌ات به ارث برده‌ای، حساب نکن! نه اینکه طبق آنها رفتار نکنی! طبق آنها رفتار کن، ولی این خوبی‌های ژنتیکی را برای خودت فضیلت حساب نکن! ملکات نفسانی-که محور علم اخلاق است- زیاد برای ما مهم نیست، «سعیِ انسان» برای ما مهم است که این سعی هم با سختی توأم است.
  • کسب‌کردنِ ادب، سخت است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «النَّفْسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الْأَدَب...» (مشکات‌الانوار/247) نفس انسان همیشه دنبال بی‌ادبی است(بی‌ادبی را دوست دارد) و عبد مأمور است که برای حُسن ادب، ملازمت داشته باشد، وقتی که نفس خود را به ادب، وادارش می‌کند، نفسش مخالفت می‌کند و عبد باید محکم در مقابل نفسِ خودش بایستد، اگر عنان نفسش را راها کند، در فساد نفسش شریک شده است و اگر به نفسش کمک کند که به دل‌بخواهی خودش بپردازد، در قتل نفس خودش شریک شده است! (انگار قاتل خودش شده است!)
  • نوجوان‌ها! اگر دیدید رعایت برخی آداب و ادب‌ها برایتان خیلی آسان است به پدر و مادرتان بگویید: «اینها برای من خیلی آسان است، آدابی یادم بدهید که یک‌ذره سختی بکشم!» چون وقتی یک‌مقدار سختی کشیدی، تازه از آنجا به بعد رشد می‌کنی. رشد تو در کاری است که یک‌مقدار سعی و تلاش و سختی داشته باشد. مثلاً برای بعضی‌ها کنترلِ خواب، خیلی سخت است و برای برخی هم کنترلِ شکم و کم‌خوردن خیلی سخت است. لذا می‌تواند از همین‌جا شروع کند. (البته در مسیر رشد برای خیلی از نوجوان‌ها، اهمیت خواب خیلی بیشتر از خوردن است، لذا ما بیشتر بر کنترل خواب و سحرخیزی، تأکید می‌کنیم)
  • درست است که ادب، یک سختی‌هایی دارد اما در دل سختی‌اش شیرینی هم دارد، ادب یک زیبایی خاص و یک جذابتی دارد. مثلاً وقتی از بچه‌ها می‌پرسیم «چه شغلی را دوست دارید؟» بیشتر به شغل‌هایی- مثل پلیسی، خلبانی و...- علاقه دارند که یک یونیفرم خاص یا یک دیسیپلین دارد که اینها جلوه‌ای از ادب است.
  • رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مِنَ الرَّزَانَةِ الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْخَیْرِ...» (تحف‌العقول/15) یکی از مواردِ وقار، مداومت بر کارِ خیر است (یعنی اگر مداومت بر خیر داشته باشی، آدم سنگین و باوقاری خواهی بود) و اگر مداومت بر کار خوب داشته باشی، کم‌کم از کارِ بد و زشت، بدت می‌آید! وقتی از کار زشت، بدت آمد، آن‌وقت دوست داری یک کسی تو را نصیحت و موعظه‌ات کند و تو دوست داری اطاعت کنی.
  • امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: « الْأَدَبُ یَکُونُ بِالْیَدِ وَ اکْتِسَاباً، فَمَنْ تَکَلَّفَهُ قَدَرَ عَلَیْهِ» (نزهه‌الناظر/96) ادب به‌وسیلۀ دست حاصل می‌شود وبه‌صورت اکتسابی به‌دست می‌آید و اگر کسی برایش زحمت بکشد آن را به‌دست خواهد آورد.
  • حالا اگر کسی ادب نداشته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر کسی سختیِ ادب را تحمل نکند، چه اتفاقی می‌افتد؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یَکُنْ أَفْضَلُ خِلَالِهِ أَدَبَهُ کَانَ أَهْوَنُ أَحْوَالِهِ عَطَبَهُ» (غررالحکم/8980) کسی که بهترین کارش پرداختن به ادب نباشد و سختی ادب را تحمل نکند، کم‌ترین بلایی که سرش می‌آید این است که به حالِ هلاکت می‌افتد!
  • پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یَتَأَدَّبْ بِأَدَبِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفَسُهُ عَلَى الدُّنْیَا حَسَرَات» (مستدرک‌الوسایل/15/225) کسی که مؤدب به آداب الهی نشود، با دستورات خدا ادب نشود، رفتار خودش را تنظیم نکند و سختی کسب ادب را تحمل نکند، نفسش در حسرت‌ها نابود خواهد شد (حتی قبل از قیامت و در همین دنیا، دچار حسرت می‌شود)
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وَ مَا الْإِنْسَانُ لَوْ لَا الْأَدَبُ إِلَّا بَهِیمَةٌ مُهْمَلَةٌ» (اعلام‌الدین/84) اگر ادب نباشد؟ انسان چیست، جز حیوانِ رهاشده! (آن‌هم نه حیوانِ تربیت‌شدۀ اهلی، بلکه حیوان وحشی!) و بعد می‌فرماید: هرکسی ادب را طلب کند سلطه و سیطره پیدا می‌کند و هرکسی ادب نداشته باشد، برده می‌شود! (مَنْ طَلَبَهُ صَالَ بِهِ وَ مَنْ تَرَکَهُ صِیلَ عَلَیْه) به‌نظر می‌رسد که صهیونیست‌ها، این کلمات را دقیق مطالعه کرده‌اند! چون انواعِ بی‌ادبی‌ها را در جوامع بشری تزریق می‌کنند، مبانی بی‌ادبی را تئوریزه می‌کنند و در علم حقوق و حقوق‌ بشر از این بی‌ادبی‌ها دفاع می‌کنند، چرا؟ چون می‌دانند کسی که ادب را ترک کند، برده می‌شود، ضعیف و ترسو می‌شود.
  • در فرهنگ‌ها و ادیان مختلف، یک‌سری مقیّدات وجود دارد که آدم‌ها را مؤدب نگه می‌دارد. صهیونیست‌ها سعی می‌کنند این مقیدات را بشکنند و بی‌ادبی را در جوامع رواج دهند. اما خودشان(یعنی یهودی‌ها) در خانواده‌های‌شان مؤدب زندگی می‌کنند. چرا بی‌ادبی را رواج می‌دهند؟ برای اینکه می‌دانند وقتی ادب در جامعه‌ای از بین برود، می‌توانند مردمِ آن جامعه را به بردگی بکشند.
  • علی‌(ع) می‌فرماید: بی‌ادبی سبب هر شرّی هست! (شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید/20/258) آدم باید به یک ادبی مقید باشد و یک آدابی را باید رعایت کند. زیاد فرقی نمی‌کند که ادب ژاپنی‌ها را داشته باشی، یا ادب آفریقایی‌ها یا جاهای دیگر! مهم این است که یک ادبی داشته باشی! اینکه ادبِ تو «ادب اسلامی» باشد در درجۀ دوم قرار دارد. اما فرهنگ صهیونیستی می‌گوید: «راحت باش و هر لحظه شروع کن به هوسرانی!» تازه این بی‌ادبی را هم با تبلیغات خودشان، یک کارِ باکلاس جلوه می‌دهند!
  • اگر کسی بعد از اینکه دیپلم گرفت، عین آب خوردن بگوید «من دلم می‌خواهد این کار را انجام دهم...» یعنی اصلاً از این حرفش، خجالت نکشد، آن آموزش و پرورش ورشکسته است! در این صورت، هرچه به این بچه یاد داده باشند، مثل شمشیر در دست زنگیِ مست است، فایده هم ندارد.
  • یکی از مفاهیم دینی که خیلی به سبک‌زندگی (سبک‌زندگیِ اسلامی) نزدیک است، مفهوم بسیار برجسته‌ای به نام «تقوا» است. تقوا نسبت به ادب، چند ویژگیِ اضافه دارد که واقعاً فرحناک است! إن‌شاءالله سبک‌زندگی ما «متقیانه» باشد نه‌فقط مؤدبانه!
    چند ویژگی در تقوا هست که در اینجا مختصراً نام می‌بریم:
  • ویژگی اول «دقت و مراقبتِ دائم» است؛ تقوی خیلی دقیق است و خیلی از آدم دقت می‌خواهد. ادب، این دقت را ندارد؛ یک‌مقدار گل‌درشت‌تر است! البته روز قیامت، علاوه بر ادب، از ما تقوا هم می‌خواهند (إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏؛ مائده/27) اما در مقام ادارۀ جامعه، ما نمی‌خواهیم بیشتر از ادب، صحبت کنیم؛ چون ما نمی‌توانیم تقوا را به کسی تحمیل کنیم ولی باید روی ادبش کار کنیم! شاید کسی نخواهد تقوا داشته باشد، ولی ادب که باید داشته باشد! لذا ما سرِ ادب، به آموزش و پرورش انتقاد می‌کنیم نه سرِ تقوا. ممکن است برای خیلی‌ها تقوا مهم نباشد، اما باید مؤدب بار بیایند تا در همین دنیا، بدبخت نشوند!
  • ویژگی دوم «دنبال دستورات الهی بودن» است؛ ویژگی دیگر تقوا این است که آدمِ باتقوا دنبال «دستور خدا» است. یعنی تقوا خودبه‌خود آدم را به سمت احکام(واجب و مستحب و...) می‌کشاند. بنده اگر در آموزش و پرورش باشم، اجازه نمی‌دهم یک صفحه درس احکام باشد! چرا؟ چون اگر بچه‌ را باادب و باتقوی بار بیاوریم، او خودش می‌رود و احکام مورد نیاز خودش را پیدا می‌کند و یاد می‌گیرد، و الا اگر بخواهیم احکام اسلامی را به‌زور به او تحمیل کنیم، متنفر می‌شود!
  • ویژگی سوم تقوا «داشتن انگیزۀ الهی» است. انگیزۀ رعایت ادب، انگیزۀ مراقبت و انگیزۀ انجام دستورها، این است: «فقط به‌خاطر تو! خدایا می‌خواهم به تو نزدیک بشوم، دغدغه‌ام این است» و این انگیزه، زندگی را شیرین می‌کند. سعی کن این را خودت تجربه کنی، بگو: «خدایا چه چیزی را برای تو رعایت کنم تا به تو متصل بشوم؟» و بعد، وقتی به خدا متصل شدی، تازه معنای زندگی و بندگی را خواهی چشید.
  • چه کسی احکام شرعی را انجام می‌دهد؟ کسی که سبک‌زندگی‌اش متناسب با این احکام باشد! برای اینکه نمازخواندن برای جوان‌ها آسان بشود باید چه‌کار کرد؟ بچه باید کلاً مؤدب باشد! مؤدب‌بودن، جزء احکام شرعی نیست، بلکه مربوط به سبک‌زندگی است! اما وقتی بچه مؤدب بود، نمازخواندن برایش آسان می‌شود. همین‌که به او بگویی «نماز واجب است» راحت می‌خواند؛ چون برایش آسان است. الان چرا نماز نمی‌خواند؟ چون سبک‌زندگی‌اش تنبلی را به او تزریق کرده است، ادب هم به او نداده است که از رعایت ادب، لذت ببرد.
  • می‌گوید «چه‌کار کنم جوانم نماز بخواند؟» آیا در همۀ زندگی او را منظم کرد‌ه‌ای؟ می‌گوید: «نه» پس نماز نمی‌خواند! نماز برای کسی راحت است که مثلاً بیست‌تا کار دیگر در زندگی روزمره‌اش دارد و همه را خلاف میلش-و از سرِ ادب- انجام می‌دهد.

<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

نظرات

با سلام خدمت استاد گرامی و زحمتکشان سایت بیان معنوی

در رابطه با دوره سبک زندگی مؤثرتر از آگاهی و ایمان، متوجه شدم که دوران تربیتی بنده و بسیار از دوستان دیگر به بدترین شکل ممکن گذرانده شده است و مبارزه با هوای نفس حتی در سطوح کم هم نداشتیم. حال که وارد دوران نوجوانی شده ایم، نمی توانیم به راحتی دوران مدرسه مبارزه با هوای نفس داشته باشیم و عاجز مانده ایم. در این شرایط چه باید کرد؟

باتشکر
صوت این قسمتو میخواستم
پاسخ:
به لینک زیر مراجعه کنید:

http://panahian.ir/post/4984

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...