کلیپ تصویری | نقش استراتژیک یک صفت بد!
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 05:47 دقیقه
- منبع: مستقل بودن و منفعل بودن
- دریافت با کیفیت (پایین(9 مگابایت) | متوسط(20مگابایت) | بالا (56 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن:
بعضی وقتها یک صفت بد است، یک حالت بد است، ولی آدم باهاش میرود جهنم؛ خیلی راحت و یک جامعه باهاش بدبخت میشود. یعنی نقش استراتژیک پیدا میکند این بدی. بعضی از بدیها هم کلاً نقش استراتژیک دارند، کلاً راهبردی هستند. مثلاً حسادت راهبردی است. پسر عمروعاص میگوید که من یکبار توی مسجد نشسته بودم، آقا رسول خدا فرمود که اگر کسی میخواهد یک نفر که اهل بهشت است ببیند به این پیرمردی که الآن میآید داخل نگاه کند؛ این قطعی اهل بهشت است. پسر عمروعاص را میگویی، آدم حساس، جَلَب. گفت ببینم کیست؟! جوان بود آمد درِ خانهاش را در زد گفتش که آقا من با بابایم دعوایم شده جا ندارم، میشود شما جا بدهی ما بیاییم خانۀتان؟ گفت باشد بیا. سه روز رفت مهمانش شد، شب و روزش را دید، دید عجب آدم معمولیای است، هیچی تویش پیدا نمیشود! یک نمازی خواند و بقیهاش هم خوابید و غذا خورد و کار کرد و نه قرآنی میخواند نه روزهای میگیرد، آنچنانی لااقل نبوده.
بد از سه روز آمد پیشَش گفت آقا ببخشید من اصلاً خالی بستم با بابایم دعوایم شده بود، میخواستم بیایم توی نخت ببینم تو کی هستی؟ و بعد دیدم تو خیلی آدم معمولی هستی. گفت حالا مگر من بنا بوده معمولی نباشم؟ گفت آخر رسول خدا در مورد تو اینجوری گفت، فرمود این اهل بهشت است. تو یک چیزی داری ماها نداریم. گفت والّا رسول خدا لطف دارند، من نمیدانم. گفت نه یک کمی بگو ببینم از حالاتت احوالت به ما بگو. گفت والّا من اینجوری هستم، اینجوری هستم. یک دفعهای این پیرمرد برگشت گفت من خدا هر کی به هر کسی فضیلتی بدهد بهم سخت نمیآید. میگویم خب چقدر خوب، خوش به حالش، چقدر قشنگ. بعد میگوید عمروعاص یک دفعهای میگوید من گفتم این آن چیزی است که ماها طاقت نداریم. این نه من نمیتوانم تحمّل کنم خدا از خودش یک چیزی الکی به یک کسی بدهد. میگوید پس من چی؟
بعضی از صفات استراتژیک هستند مثل صفت حسادت. اتفاقاً اوّلین صفت منفیای که در انسان متولد میشود چیست؟ حسادت از سه سالگی. بچه اذیت هم میشود باهاش. و شما باید چند تا بچه با هم بیاوری شیر به شیر، حالا شیر به شیر نه نمیخواهد، همان با فاصلۀ سه سال لااقل باشد که این بچه حسادت را بفهمد، اذیت بشود، تا بتواند عبور کند، واکسیناسیوناش کنی. اینی است که هست! ببین تو اصلاً آمدی دنیا امتحان حسادت بدهی. الآن خواهر کوچولو، برادر کوچولو ببین چه خبر است. بفهم دل قابیل و طلحه و زبیر و معاویه و عمر سعد چی کشیدند. داستان از همینجا آغاز شد. بجنگ تا بجنگیم! بجنگ با حسادتت کوچولوی من. بعد تمریناش بده کمکاش کن اینها، دیگر همین است.
ولی مگر میشود یک صفت استراتژیک مثل حسادت را خدا هر روز نگفته باشد ما رویش کار بکنیم؟ مگر میشود؟ کدام قسمت قرآن هست که هر روز واجب است بخوانیم؟ سورۀ حمد. «اِهدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِیمَ»؛ من را در راه مستقیم هدایتم کن. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»؛ راه کسانی که به آنها نعمت دادی. اِ! طوریَت نشد؟ خدا به آنها نعمت داده، به تو چی؟ نه من را توی راه آنها ببرد. من حرفی ندارم به آنها نعمت داده. من حسود نیستم. باریکلا، باریکلا! . «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» یعنی من حسود نیستم. بلکه یک تواضع دیگر هم میکنم. نه تنها حسادتی ندارم بخلی ندارم، یک تواضع دیگر هم میکنم، آن چیست؟ من را در راه اینها ببر. حسادت میشود اصل ماجرای امتحان خدا برای دین یعنی اصل ولایت آنجا خودش را نشان میدهد.
یکی از معجزات دین ما مجلس روضه است، روضۀ اباعبدالله الحسین که آمده اساسیترین صفت بد استراتژیک ما را دارد رویش کار میکند هر جلسه که میآیی میخورد سر حسادت نسبت به ولیّ خدا قابیل نشوی.ما را از قابیلی در میآورد بیرون. اینکه مصیبت این هابیل را برایت میخوانند و تو دلت نرم میشود و دلت گرم میشود دیگر قابیل نمیشوی. فدایش بشوم که با بچههایش اینقدر کتک خوردند تا این افتادگی را در ما پدید آوردند. حالا روز قیامت میبینید. خیلی حسین زحمت ما را کشیده است. یک طرحی بود خدا ریخت! این هابیلی که ما برایش آتش میگیریم دیگر قابیل نمیشوی.
سلام، نسخه کامل این سخنرانی را چطور به دست بیاورم؟
میشه شماره تماس دفترتون رو داشته باشم؟