کلیپ تصویری | اعتماد به نفس نداشته باش!
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:18 دقیقه
- منبع: حالات انسان در قرآن
- دریافت با کیفیت (پایین(10مگابایت) | متوسط(17مگابایت) | بالا (69 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن:
ما توی تعابیرمان اعتماد به نفس داریم ولی توی متون دینی چیزی به نام اعتماد به نفس نیست. به ما میگویند که آقا اعتماد به نفس داشته باش. منظورشان چیست؟ منظورشان این است که از یک قدرت و قوّت روحی برخوردار باش که محکم تصمیم بگیری، محکم عمل بکنی و سر حرف خودت بایست، متزلزل نباش. منظورشان از اعتماد به نفس این است. ولی توی اسلام توی قرآن هم مباحث روایی و دینی ما هیچ وقت از اعتماد به نفس حرف زده نشده.
آن چیزی که از اعتماد به نفس منظور ماست آن قوّت و قدرت روحی است. خدا میفرماید خب بله آن قوّت و قدرت روحی چیز خوبی است ولی چرا با اعتماد به نفس آن را بدست بیاوری؟ این که خیلی اشتباه است. میگوییم خب این قوّت و قدرت روحی را با چی بدست بیاوریم؟ میفرماید با اعتماد به من! چرا با اعتماد به نفس؟ یک حرف غلطی افتاده سر زبان ما به نام اعتماد به نفس، که خیلی غلط است. آدم نادان به خودش اطمینان میکند. من این همه ضعف دارم، به قول قرآن «ظلوماً جَهولاً» هستم. من این همه نادانی دارم، من چهجوری به خودم اطمینان کنم؟ آقا متزلزل میشوی. نخیر اصلاً هم متزلزل نیستم. پس اگر اعتماد به خودت نداری این قوّت را از کجا آوردی؟ به خدا اطمینان کردم. کودک اعتماد به نفس ندارد، اعتماد به پدر و مادر دارد. آرامشاش هم بیشتر از ماست.
آقای بهجت میفرمودند که کودکان هیچوقت نگران نان فردا نمیشوند. چون میگویند مامان تهیه میکند دیگر، مگر چیه؟ بابا تهیه میکند. شک هم نمیکند که حتماً بابا و مامان تهیه خواهند کرد. کودک اعتماد به نفس ندارد. به همین دلیل اعتماد به پدر و مادرش قوی میشود و مدام متصل میشود به پدر و مادر، ول نمیکند پدر و مادر را. دیدید؟ توی مهمانی بچه نشسته پیش مادرش پدرش دارد بازی میکند، پدر یا مادر بلند میشود حرکت میکند برود جایی جیغ داد! تو بلند نشو! بنشین همین، میگویند بر میگردم. نه! تو الآن رفتی، من اصلاً دیگر نمیتوانم حساب کنم روی برگشتن تو، من باید به تو وصل باشم همینجوری. هر کی دیگر بغلش میکند اصلاً گوش نمیدهد.
ما باید از خدا فاصله گرفتیم اینقدر جیغ و دادمان در بیاید. کودک چهجوری به پدر و مادر خودش تکیه میکند و آرامش دارد؟ بناست ما به خدا اینجوری اطمینان کنیم آرامش پیدا کنیم. ما میخواهیم ببُرّیم از خدا روی پای خودمان بایستیم. میفرماید برو بایست. بندۀ خدا تو که ظلوماً جهولاً هستی. تو که هر لحظه ظلم میکنی به خودت. هر لحظه اینقدر نادانی میکنی. آقا اعتماد به نفس ما از بین نمیرود به ما میگویی ظلوماً جهولاً هستی؟ خیلی نادانی میکنی. خیلی ظلم میکنی. چرا اعتماد به نفس از بین میرود. مگر شما باید اعتماد به نفس داشته باشی؟
آخر آقا آدم اعتماد به نفس نداشته باشد متزلزل میشود، ضعیف میشود. نه تزلزل و ضعفت را با خدا جبران کن! یک حرف غلطی افتاده سر زبان ما به نام اعتماد به نفس که خیلی غلط است. کودک اعتماد به نفس ندارد. به همین دلیل اعتماد به پدر و مادرش قوی میشود و مدام متصل میشود به پدر و مادر، ول نمیکند پدر و مادر را. بناست ما به خدا اینجوری اطمینان کنیم آرامش پیدا کنیم. اعتماد به خدا داشته باش!
خطاب به آقای مهدی،
استاد اختیار انسان رو نفی نکردن، که شما میفرمایید ماجرا جبری شد.
اتفاقا به نظر بنده استاد درست میفرمایند.
فکر میکنم آدم هر وقت به خودش اعتماد کردو خدا رو ندید، زمین میخوره. اعتماد و اتکامون بایستی به خدا باشه وگرنه ما که کامل نیستیم...